بیانیه سیاسی «نه به جمهوری اسلامی» وسپس انتشارسخنان آقای رضا پهلوی مبنی برترجیح نظام جمهوری نسبت به نظام پادشاهی موج تازه ای ازگفت وگودربین کنشگران سیاسی برانگیخته است. همزمانی این دواقدام وچگونگی نشربخشی ازسخنان رضا پهلوی درفضای عمومی تاکنون ناروشن باقی مانده است. ولی مسئله اصلی متن بیانیه ومواضع منتشرشده است. گفته ها وناگفته های این بیانیه کدامند؟قوت وضعف آن به چه قراراست؟به همین ترتیب است درباره سخنان رضا پهلوی؟نحوه برخورد سایرین با این بیانیه واین سخنان چگونه است؟چرابخشی ازمخالفین کمتربه خودمتن می پردازند وبیشتربه حواشی مشغولند ؟چیستی وچرائی رشته برخوردهای نفی ای ونه نقدی، عصبی و به اصطلاح افشاگرانه، و چسبیدن به مسائل فرعی و شخصی از سوی دسته ای از مخالفین، خواه چپ وخواه راست، ناشی ازچیست؟ هدف این نوشتارکوتاه طرح ملاحظاتی دراین باره هاست.
یکم- بیانیه «نه جمهوری اسلامی» متنی است کوتاه، باامضای نزدیک به 650 تن ازکنشگران سیاسی مخالف نظام، باگرایشات جمهوری خواهی و پادشاهی خواهی! بیانیه رژیم جمهوری اسلامی را مانع اصلی آزادی، رفاه، دموکراسی، پیشرفت وحقوق بشردرایران می داند و خواستار برچیده شدن بساط آن توسط مردم ایران گشته است. صرف نه گفتن به جمهوری اسلامی،باتکیه برمبارزات مردم، جستجوی دشمن اصلی مردم در ایران، و مشارکت در تقویت این کارزاری که مدتهاست درجامعه ما آغازشده است، به خودی خود حرکتی است مثبت، اگرچه تمام ماجرانیست. به عبارت دیگر کمپین نه به جمهوری اسلامی که «در راستا و هم صدا با قیام دی 96 و آبان 98، قیام هایی که بندناف خود را ازجریان متوهم اصلاح نظام بریدند و با شعار اصولگرا، اصلاح طلب، دیگه تمامه ماجرا، دوران تازه ای ازمبارزه رااعلام کردند»است، اگر چه گامیست مثبت، امابه سبب مسکوت گذاردن نظام جانشین، تلاشی است ناقص. به این دلیل ساده و بنیادین که نسبت به خطر بازگشت دوباره نظام موروثی، یعنی نظام سلطنتی، به قدرت و بدین ترتیب تکرار کژراهه تجربه شده گذشته، بی تفاوت می ماند. چرابی تفاوت، آن هم برسر این موضوع اساسی وسرنوشت سازبرای میهن، مردم ونسل های آینده ما؟مگرجزاین است که استبدادودیکتاتوری درایران، تاریخی بس طولانی دارد. استبداد ودیکتاتوری درکشورما، علاوه برزمینه های اقتصادی واجتماعی وزیست محیطی، ازبسترتاریخی وفرهنگی ریشه داری برخورداراست وبربنیاد دونهاد روحانیت وسلطنت، درپیوند بایکدیگر، استواربوده است. با رویداد«انقلاب اسلامی»، باوجود همه عوارض دردناک وجبران ناپذیرش، اماازنهادسلطنت خلع یدشد. یک استبدادرفت وشوربختانه استبدادی بدتربجای آن نشست!برکناری آن رکن تاریخی دیکتاتوری واستبداد به بهائی بسیارسنگین فراهم آمده است. نمی توان ونمی بایدبه صاف کردن جاده بازگشت دوباره آن، که درتقابل بامبانی دموکراسی ومدرنیته وحقوق بشرقرارردارد، برآمد. اینک، دریک نگاهی تاریخی، نوبت به کنارنهادن قطعی رکن دیگردیکتاتوری واستبداد، خلع ید نهاد روحانیت ازقدرت سیاسی وعودت ملاها به مساجد رسیده است. امری که بابرکناری تام وتمام رژیم اسلامی می بایدبه سرانجام رسد. درس تاریخ راجدی بگیریم. ذره ای نباید بسان گذشته ازتاریخ غفلت ورزید ودرمقابل احتمال بازگشت دوباره استبداد، چه دراشکال تجربه شده وچه دراشکال نوین، غافل ماند. تاریخ مطابق میل ما، بنابرفورمول های ازپیش تعیین شده ودترمنیسم جریان نمی یابد. بایدهوشیاربودوباچشمان بازبه رخدادهای مهم تاریخی نگریست وچرائی وچگونگی آنان رامدنظرقرارداد. کشورومردم ما تاوان بس سنگین وجبران ناپذیری به سبب وجودرژیم های استبدادی ودیکتاتوری واشتباهات نسل های قبل ازانقلاب ومقطع انقلاب داده اند. راه تحول کشورما درمسیرآزادی وترقی وپیشرفت وعدالت اجتماعی ازطریق برکناری قطعی نظام حاکم وجایگزینی آن با نظامی دموکراتیک، مدرن، تجربه شده ومطابق بااستانداردهای شناخته شده جهان مدرن یعنی جمهوری هموارمی گردد. تاریخ به ما می آموزد که برسراین مسئله اساسی هیچ گونه مماشاتی جایزنیست. عدم موضع گیری بیانیه نسبت به نظام جایگزین جمهوری اسلامی وبدین ترتیب ندیده انگاشتن اولین درس انقلاب بهمن ماه، سبب اصلی عدم حمایت بخش بزرگی ازجمهوری خواهان، ازجمله نگارنده این سطور، ازبیانیه «نه به جمهوری اسلامی»بوده است.
دوم- اما درباره آقای رضا پهلوی چه می توان گفت؟ اینکه نام ایشان درپای بیانیه نه به جمهوری اسلامی در کنار اسامی دیگر امضا کنندگان بدون پسوند یاپیشوند «شاهزاده» و نظایرآن آمده است، بخودی خود عاملیست مثبت. اما مهمتر از آن سخنان رضاپهلوی در جمع طرفداران سلطنت مبنی بر نقد حکومت موروثی و ترجیح نظام جمهوری بر نظام پادشاهی است. او در بحث خود به درستی ازموضع یک کنشگر مدرن و امروزین، با تکیه برمبانی دموکراسی، باعزیمت ازاصل بنیادین انتخابی بودن همه مقامات بر پایه شایستگی های فردی، باتاکید براهمیت دوره ای بودن همه مسؤلیت ها به نقدنظام موروثی وترجیح نظام جمهوری به نظام پادشاهی می پردازد. وی جا به جا از طرفداران نظام سلطنتی می خواهدکه باتحولات جهان مدرن همراه شوند، گذرزمان رادریابند و درباره این پرسش ها به طور جدی بیندیشند و. . . !اتخاذ این مواضع ازسوی رضاپهلوی تازگی داشته اند وفارغ ازاین یاآن گمانه زنی درباره دلائل آن، نمی تواندمورداستقبال افرادوجریانات دموکرات وآزادیخواه کشورما، بخصوص جمهوری خواهان، قرارنگیرد. اتخاذاین مواضع بخودی خوداقدامی است مثبت. پیگیری رضاپهلوی درطرح شفاف ورسمی این مواضع قطعا سبب گشایشی تازه درمبارزه اپوزیسیون آزادیخواه ودموکرات برعلیه رژیم قرون وسطائی حاکم برکشورمی گرددوتاثیرات معینی برصف بندی نیروها وتغییرتوازن قوا به نفع دموکراسی وآزادی خواهدگذاشت. شفافیت بخشیدن به این مواضع ضرورت دارد چراکه این سخنان تنها بخشی گزینشی ازمجموعه سخنان بیان شده دریک نشست خصوصی ظاهرا سه ساعته بوده است. علاوه براین درهمین سخنان بازرضا پهلوی گاه به همان مواضع کلی وتکراری وتفسیربردارگذشته اش مثل جایگزینی مقام«پادشاه» با «میهن بان» ونظایرآن می پردازد!این مبهم گوئی ها راه رابرای ارائه تفسیرهای متفاوت دربین افراد وجریانات مختلف سیاسی، بازگذاشته است وسبب بروزاغتشاشاتی شده است. شفافیت وروشن گوئی ازالزامات دموکراسی است. برعهده رضاپهلوی است که درصورت باورداشتن به مواضع تازه اعلام شده خویش، به طور رسمی به عنوان یک کنشگرسیاسی و یک شهروند برابرحقوق بادیگران، ازمقام ولیعهدی استعفادهدوچون هرکنشگرسیاسی دیگری مبارزات سیاسی خویش را پی بگیرد.
سوم- گفته شد که راه افتادن کمپین نه به جمهوری اسلامی و انتشار مواضع تازه رضا پهلوی در فضای عمومی، جنب وجوش تازه ای در بین مخالفین سیاسی رژیم آفریده است. کانال های تلویزیونی و رادیوئی و رسانه های نوشتاری مختلف بدین موضوع پرداخته اند. اینکه این جنب وجوش چگونه و درچه مسیرهائی تداوم یابد، نامشخص است. بدون تردید نحوه برخورد دست اندرکاران کمپین نسبت به قطع یا تداوم آن، بخصوص با توجه به تحولات پرشتاب جامعه ونیزنزدیکی انتخابات رژیم، وهمچنین نحوه برخورد رضا پهلوی باپرسش ها ی پیشگفته، درچگونگی پیشرفت کارتاثیرخواهدگذاشت.
درهمین رابطه نباید نقش مخالفین«قسم خورده»ا بیانیه وامضاکنندگان آنراازیادبرد. اگریک طرف این مخالفت ها راطرفداران نظام اسلامی اعم از«اصولگراتااصلاح طلب»تشکیل می دهند سوی دیگررا بایدنزد مخالفین سیاسی نظام جستجوکرد. دراین دنیای عجیب مخالفین، طیف متنوعی، ازاصلاح طلبان سکولاری نظیرفرخ نگهداروهمفکران ایشان درسازمان اکثریت وحزب چپ(فدائی) تا«ضدامپریالیست»های استالنیست، ونیز«لنینیست های»متشکل درمحافل وگروه بندی های چپ نظیر«راه کارگر» و«اقلیت»و. . . ، تا راست های افراطی درطیف سلطنت طلبان حضوردارند!بخش بزرگی ازاینان بابستن شمشیرازرو، اصلاتمایلی به واردشدن به بحث وگفت وگوی انتقادی درفضائی دموکراتیک ازخود بروز نمی دهند. اینان فکرمی کنندبه پاسخ های قطعی برپایه یک رشته فورمول های ازپیش تعیین شده دست یافته اند وبه تبع آن پرسشگری رابرنمی تابندوازموضع«ایمان»به راه خود به نفی مطلق مخالفین سیاسی شان، اغلب باادبیاتی توهین آمیز، می پردازند!درچنین فضائی است که نبرداندیشه هاورقابت میان پروژه ها و جریانات مختلف سیاسی به نفع جنگ قبیه ها وفرقه به عقب رانده می شود. درچنین فضائی است که فرقه گریان بویژه نسبت به مواضع همفکران سابق خویش حساسیت به خرج می دهند وبه تخطئه تحول نظری دوستان سابق خودباواژه هایی نظیر«ندامت» و«توبه» وپایمال کردن «خون شهدا»می پردازند!نمونه های چنین برخوردهائی هم دربین طیف سلطنت طلبان وهم دربین اصلاح طلبان وهم درنزد«مارکسیست-لنینیست های ارتدوکس» به وفورمشاهده می شود ودرهرمرحله ای که چرخشی نظری وتلاش فکری تازه ای پیش می آیداوج تازه ای پیدامی کند. این برخوردهادرهمین دوره اخیر، ازجمله درجریان برآمد گفتمان جمهوری خواهی ولائیسیته ورشد وگسترش آن ، یادرروند تاسیس شورای مدیریت گذاریا انتشاربیانیه ازسوی 14 تن ازهموطنان داخل کشورباخواست استعفای ولی فقیه، به دفعات دیده شده است.
با اینهمه نباید فراموش کرد که کنشگران و جریانات سیاسی دموکرات و آزادیخواه ایران درمقایسه با سال های قبل ازانقلاب بهمن ازلحاظ ذهنی و تجربی در موقعییت مناسبتر و امیدوار کنندهتری بسرمی برند. آنها می توانند و کماکان فرصت آن را دارند با تکیه برآن تجارب ودرس گیری ازاشتباهات گذشته، به سهم خود از بروز سناریوهای مملکت برباده، اعم از ظهور استبداد و دیکتاتوری جدید بر ویرانه های رژیم اسلامی یا بدل شدن عرصه کشور به جنگ داخلی و تاخت و تازقدرتهای منطقه ای وجهانی، ممانعت به عمل آورند. آنان که نتوانند امروزه، درفضای آزاددرتبعید با مخالفین سیاسی-نظری خودبه درستی گفت وگو کنند و مسائل مورداختلاف را در فضائی دموکراتیک به بحث بگذارند قطعا در آینده نیز جز تکرار اشتباهات گذشته، واگربتوانند، ورای شعارهای پرطمطراق درزمینه دموکراسی وآزادی وعدالت اجتماعی ودفاع ازحقوق کارگران وزحمتکشان وزنان وجوانان وحقوق قومی-ملی، جزمصیبت برای جامعه به ارمغان نخواهند آورد.
دیدگاهها
اسامی امضا کنندگان همه بر…
اسامی امضا کنندگان همه بر اساس حروف الفبا ست . اما زمانی که به پ میرسد نظم حروف الفبا بهم میخورد و اول اسم رضا پهلوی میاید و بعد بقیه پ ها بر اساس حروف الفبا میایدکلعصثر
افزودن دیدگاه جدید