رفتن به محتوای اصلی

دعوت به شرکت در مباحث کنگره

دعوت به شرکت در مباحث کنگره

کنگره دوم حزب چپ ايران (فدائيان خلق) در ماه های آتی برگزار خواهد شد. برنامه سياسی و تدقيق اساسنامه در دستور کار کنگره دوم قرار دارد. شورای مرکزی در اين رابطه دو کميسيون تشکيل داده است تا برنامه سياسی را تهيه و اساسنامه را تدقيق و تکميل کنند. اين دو سند برای بحث و گفتگو انتشار بيرونی خواهند يافت. اعضای کميسيون ها برای تهيه و تدقيق اسناد طرح بحث ها و يا مطالبی را تهيه و برای بحث و گفتگو در اختيار کميسيون قرار می دهند. «به پيش»در نظر دارد آن ها را بتدريج منتشر کند.

"به پيش" از اعضا و دوستداران حزب و همچنین صاحبنظران و علاقه‌مندان می خواهد که در مباحث کنگره فعالانه مشارکت کنند و نظرات و نقدهای خود را برای انتشار در اختيار "به پيش" بگذارند. برای درج مطالب، ستونی در "به پيش" باز شده است. اميد است که با مشارکت اعضا و دوستداران حزب و دیگر صاحبنظران در مباحث کنگره، بتوانيم کنگره پرباری را برگزار کنيم.

«سایت به پیش»

 

دیدگاه‌ها

ناشناس

بعنوان یک ناظراز خارج تنها به چند سوال اکتفا می کنم   ۱.تعریف کنگره و هدف از بر گزاری آن و ضرورت واقعی آن ،  چهل سال است که با ترکیب همین افراد که عمدتا پیر شده قدم از ۶۰ و۷۰ بیرون نهاده اند در حال برگزاری کنگره هستید ،افرادی ثابت که لااقل من نشنیدم در این چهل سال کسی به ترکیب ان ها افزوده شده باشد ،افرادی که از اول بوده اند یک طرف رفته  خارج شده بر گشته وحدت کرده حزب چپ تشکیل داده همه همریگر را می شناسند ودر مراودات چهل ساله اند ،همه دریک در هم رفتکی تاریخی با یکدیکزند وتا کسی دهان باز کند تا اخرش را می دانند ،از رفت آمد های حتی خصوصی هم اطلاع دارند ،چیزی نیست که در این چهل سال ده ها بارگفته نشده وقطعنامه صادر نشده باشد ،طول نمی دهم این بار هم کلی صحبت خواهید کرد مچ هم را خواهید خواباند خب نتیجه چه؟آیا نتیجه حاصل از عمل کرد سال قبل را بصورت واقعی و درعمل جمعبندی کرده در اختیار عموم قرار داده اید؟ با همان امکانت حداقل! میزان افزایش خوانندگان نشریه آیا افزایش داشته است ؟ چه میزان ازنوشته ها و ورهنمود ها  در افکار عمومی تاثیر گذار بوده؟ فاکت های نسبتا دفیق آماری !تا ان جا که می دانم تنها کانال ارتباطی همین ارگان حزبی بپیش است ،این ارگان از چه میزان تازگی وشادابی برای ایجاد رغبت در خوانندگان بر خور دار بوده ؟نظر من را می پرسید یک نمونه کلاسیک نشریه حزبی با همان سیمای پراودا یی که بیشتر مصرف داخلی دارد ودر همان داخل هم افراد معین خواننده این نشریه بسیار ضعیف هستند ،این موضع گیری های سیاسی چه میزان کارکرد وتاثیر داشته؟ نمی خواهم مرتب ایراد بگیرم اما واقعا سوال دارم بقول عزیزی چهل سال است کنگره می گذارید بحث می کنید که چطور می شود بمردم کمک کرد ؟سیاستان چه باشد ؟چگونه ساذمان دهی کنیم وظیفه تشکیلات برای تعدادیکه اندکی بیشتر از همین جمع برگزارگنندگان کنگره هستند چیست ؟ هنوز تمام این حزب چپ بر دوش تعداد محدودی می چرخد سال هاست که این چنین است ،ایراد نمی گیرم متاسفانه جای گزینی در طی تمام این سال ها بوجود نیامده که اطمینان سپردن هدایت کار به آن ها سپرده شود حزبی است قایم به چند نفر اکثرا با شخصیت های شکل گرفته غیر قابل تغیرکه بیسشان همان فرمُ همان چهار چوب! چه نوع نگاه! چه تشکیلاتی! چه معیار های مدرن وچه حتی نوع نوشتن و وارد شدن به مباحث همان شیوه قدیم عادت کرده است . در نهایت همان جایی ایستاده اید که بودید .کافی است نیم نگاهی به قطعنامه های کنگره های قبل بیاندارید وانصافا تکرار همان ها  را ببینید . سوال می کنم چه میزان حس مبتی بر واقعیت در شرایط کنونی جهت برداشتن قدم های عملی برای ایجاد یک اتحاد گسترش یافته ودر جهت یک هم گامی عمومی برداشته اید ؟چرا به جمهوری اسلامی ایراد می گیرید که حاضر به گفتگو با امریکا نیست چرا با اسراییل از در صحبت وارد نمی شود ، اما خودتان دگم تر از او حتی حاضر به نشستن و صحبت کردن با جربان های دیگر مشخص با رضا پهلوی و مشروطه خواهان نیستید ترس از بدنه فرضی و از دست دادن اعتباری که خودتان فکر می کنید حال آن که در جامعه حتی هم نسلان ما جوانان که جای خود دارند چنین نیست .چرا هرگز از زیر جواب مشخص در می روید چرا در این کنگره های شما جای محالفان برای نقد شما خالی است تنها کف زنندگان خود تان برای خودتان هستید .اگر چنانچه ادعا دارید حزب مسلط بر تمام جواتب و نماینده فکری طبقه کارگر هستید از همان زاویه وارد گفتگو با جریان های دیگر شوید .همیشه همان آش و همان کاسه افراد معین ُکشمکش های پایان ناپذیر معین و قطعنامه های معین . آیا خودتا نبا این همه وقت گذاشتن وجدل کردن با هم عمیقا راضی هستید . اگر چنین است این خون ریزی از درون بطور دایم از کجا نشات می گیرد حداقل به شیوه سنتی هم که شده یک بار حجامت کنید . یکبار بشیوه یگر عمل نمایید ، .بقدری بسته و کلیشه ای شده اید که هیچ چنگی از تازگی و نو بودن بر دل نمی زنید . ،چرا چراهایی که دقیقا بهمان حزب سنتی بودن و عدم دست زدن بهر گونه اقدام نو آورنه  بر می گردد،خط کشی های بجا مانده از عهد باستان. کدام کار مثبت رامی خواهید به کنگره گزارش دهید که متفاوت با گزارش سال قبل نباشد و نهایت این گروه پیشکسوتان چند سال دیگر قبراق برای رهبری خواهند ماند ؟ تجسم کنید ۶ سال  بعد راکه این ترکیب چه حال وروزی خواهد داشت؟ودستور کار  کنگره اش چه خواهد بود؟      

چ., 03.11.2021 - 13:38 پیوند ثابت
خسرو

درست است که مبنای کارحزب برنامه است .اما درهمین برنامه دونوع حرکت پیوسته وگسسته بسته به نوع برنامه میتواندباشد.اماوقتی حزب بخواهدبرای خودش بیلان کاربگیردفقط کارهایی که بتوان تبدیل به عددورقم کردتابتوان ازآن آمارتهیه کردبکارمی آید،یعنی حرکت های گسسته .مثلاتعداداعضا چقدرافزایش یافته است .اینرامیشودبه عدد تعریف کردامابه لحاظ کیفی اعضاچقدرترقی کرده اند این پیوسته است.تمام حرفم این است که هربرنامه ای راتاجایی که امکان داردبایدبه عددورقم نزدیک کردتابتوان تصمیم های قاطع ترودرست تری اتخاذکرد.

پ., 05.08.2021 - 21:35 پیوند ثابت
سعید

پیامی ازسرمهربه رفقای اکثریت .رفقای گرامی تمام اینها که میگویم فقط به دیدیک نظرنگاه کنید.من تا وقتی که حزب چپ ایجادنشده بودعملاازچپ بودن خودم پشیمان بودم انشعاب ازپی انشعاب .اماایجادحزب چپ آنهم ازطریق اتحادفداییان شعله ای روشن کرد.ببخشیداگراین رامی گویم انتظاری که مردم ازفداییان داشتنداکثریت نتوانست براورده کند.ولی حزب چپ سه مزیت دارد.سابقه فداییان رادارد.ازسوسیال دموکرات فاصله کاملا مشخص دارد.ازتمام انشعابات فداییان رادیکال تراست چون رادیکالیسم رادرعمل میداندنه به تئوری.به لحاظ کادردربهترین جای تاریخی خوداست به لحاظ تجربه .هرمقاله ازهررفیق حزب که دربه پیش منتشرمیشودیکی ازیکی بهتر.البته درمنفردین هم خوش فکروجودداردولی یک حزب سیاسی است که میتواندکاررابه جلو ببرد.عزیزان میخواهیدتشکیلات اکثریت رانگاه داریدایرادی ندارداماچون عملا ازجامعه بازخوردقاطع وعملی نه فقط راجع به اکثریت بلکه کلا ازتمام سازمانهاواحزاب چپ گرفته نمیشودهیچ ایرادی نداردکه سازمان اکثریت هم نگهداری شودولی حزب چپ ازدیدمن دیگرچیزی است .حتی مارکس هم نگاهش به تاثیرعمل بودتا به اسم یک تشکیلات.باتمام توان حزب چپ رانگاه داریدوفرض رابراین  بگذارید که شایددرداخل بسیاری هم چو من هم همین اندیشه رادارند.ازقوت گرفتن فداییان همه خوشحال میشوندولی انشعاب جز یاس وسرخوردگی هیچ تاثیردیگری درچپ داخل ایران ندارد.مخصوصا الان که حزب چپ قوام یافته وبه خوبی جای خودرابازکرده است آنهم دررفیع ترین جایگاه چپ.بگذاریدتحولات جامعه بگذردآنوقت تصمیم گیری راحت ترخواهد بود.روی ماه تمامتان رامیبوسم ودست گرمتان رابه محکمی فشارمیدهم .

پ., 27.05.2021 - 12:36 پیوند ثابت
خاور

حزب چپ ،چشم امیدچپ شده است.دیدگاه های برنامه ای میبایست ازکلیتی شروع شده وبه جامعه ایران ختم شود.به وضوح اندیشه های حزب چپ در نگاه دیگراحزاب وسازمانهای چپ دراظهاراتشان ملحوظ است.واین افتخاری برای حزب چپ است که رادیکال رابه عمل تعریف کرده نه به تئوری .برنامه بایدمحکمی اسکلت اندیشه رانشان دهد.

د., 10.05.2021 - 05:18 پیوند ثابت
امیر

حزب هنوز برنامه ی مشخصی برای گذر از ج. ا. به نظم اجتماعی بهتر ندارد. کنش چشمگیری هم انجام نداده و لذا حضوری در فضای سیاسی کشور ندارد. حتی خیلی از فعالان سیاسی هم هنوز اسم حزب را نشنیده اند. بدون اینها حزب فقط به درد تازه کردن خاطرات دوران طلایی جنبش فدایی، یعنی 49 تا 60 می خورد. 

ی., 09.05.2021 - 17:40 پیوند ثابت
علی

ایران فقط تهران نیست؛
یکی از معضلات بزرگ کشور تمرکز گرایی بیش ازحد حکومتگران طی دهه های گذشته است. تمرکز گرایی از دوران پهلوی دوم شروع شد و با شدت بیشتری بعد از انقلاب 1357 ادامه یافت. حکومتگران اسلامی تحت عناوین مختلف کوشیدند وانمود کنند که با تمرکز گرایی مخالفند وبرنامه هایی مثل محرومیت زدایی، توازن منطقه ای،اعتبارات مقام رهبری و... باهدف انحراف افکار عمومی با بوق و کرنا به صدا درآمدند تا نشان دهند مناطق به فراموشی سپرده نشده و عمران و آبادی آنها مورد توجه حکومتگران است. اما نتیجه همه آن برنامه ها فقر و فلاکت هرچه بیشتر مردم آن مناطق و مهاجرت از روی ناجاری آنها به کلانشهر ها و اسکان در حاشیه شهرها بوده است. دراین میان سهم تهران از این مهاجرت ها در حد غیر قابل قبولی است، به طوری که جمعیت تهران درشرایط انفجاری قرار دارد. البته برای رد گم کردن ناگزیر شده اند به بازی های عجیب و غریبی دست بزنند؛ مثلا هرازگاهی شهری را با نام جدید ایجاد کنند تا سرریز جمعیت تهران درآنها اسکان یابد، آخرین تصمیم که احتمالا ازآن اطلاع دارید شهر جدیدی است که درحاشیه شرقی تهران قرار است ایجاد گردد به نام شهر خوارزمی. احمدی نژاد که استاد سیاست های پوپولیستی بود، دست به ابتکار جدیدی زد و استان جدیدی به نام البرز را با ادعای تمرکز زدایی ازتهران تاسیس نمود. این کار تاجایی که به خدمات رسانی بهتر به سکنه کرج و اطراف آن منجر شود قابل دفاع است ولی از دید تمرکز زدایی کاملا بیهوده و تحمیل هزینه های گزاف و ایجاد پست های مدیریتی برای نور چشمی هایی است که حاضر نیستند از تهران دور شوند.اینموضوع درجای خود قابل بحث است، اما مگر می شود بین تهران و کرج خط کشید؟ فعالیت های درهم تنیده، آسیب های زیست محیطی مشترک و تردد روزانه شاغلان تهران به کرج و بالعکس شرایطی بوجود آورده که مجموعه کرج وتهران به عنوان یک زیستگاه انسانی واحد مفهوم می یابد و ناگزیر حل مشکلات آنها دریک برنامه کلان و به بهم پیوسته امکان پذیر است.
دربرنامه های حزب و مقالات مختلفی که توسط اعضای حزب و یا رفقای هم سو ارائه شده به نابرابری های منطقه ای از زاویه نواحی و مناطقی که اقلیت های قومی، ملی، زبانی، مذهبی  و... درآنها ساکن هستند پرداخته شده که البته درخور اهمیت بسیار است و مردم این مناطق تحت ستم مضاعف قرار دارند، اما همه مشکل نیست و مشکل فراتر از این است.
تهران درآینده یک مشکل بزرگ برای خود و برای کل کشور است و درمراحلی حل معضل آن به قیمت نابودی منابع طبیعی، لطمات محیط زیستی و تهی کردن مناطق از نیروی انسانی جوان و پویا است. البته اکنون نیز با این پدیده روبرو هستیم. نگاهی به تامین آب شرب تهران بیندازید و اثرات مستقیم و غیر مستقیم آنرا از نظر بگذرانید تا وجهی از وجوه مختلف آن آشکار گردد. تهران و کرج درسال1395مجموعا 20درصد جمعیت کشور را درخود جای داده اند که البته اکنون این سهم از این هم فراتر رفته است. مساحت این هر دو استان 1.16درصد مساحت کشور است، این حد از فشردگی جمعیت درمساحتی کوچک که هر روز فشرده تر می شود خود به خود مشکل آفرین است و تامین نیاز های اساسی آنان مشکلی بزرگتر، که به جز به هزینه مناطق دیگر امکان پذیر نیست.
پیشنهاد این است که عنوان جدید" آمایش سرزمین و توسعه منطقه ای"  و یاعنوانی مشابه که همان مضمون را نمایندگی کند دربرنامه های حزب گنجانده شود تا روی بحث نابرابری های منطقه ای درابعاد مختلف تمرکز نماید و آنرا تعمیق بخشد تا درفردای توسعه یافتگی کشور با معضلی لا ینحل روبرو نگردد. من درحال آماده کردن مباحثی نسبتا مفصل همراه با جداول و شاخص هایی هستم که با آمار و شاخص وتحلیل، ضرورت چنین برنامه ای را تبیین نمایم. چنانچه درتشخیص چنین ضرورتی بامن هم نظر بودید راه ارئه مطالب را راهنمای نمایید. ذیلا به طور خلاصه اشاره کنم که؛ استان تهران 0.85درصد مساحت، 16.6درصد جمعیت و 20.94درصد تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده است(سال1397). سهم جمعیتی از سهم اقتصادی تبعیت می کند و به سوی آن میل می کند، پس دور نیست که سهم جمعیتی به 20درصد و سهم اقتصادی به بیش از 25درصد برسند. چرخه ای که درگذشته عمل کرده و چنانچه چاره ای اندیشیده نشود  درآینده تشدید خواهد شد. 
با ادامه روند گذشته که تاکنون ادامه دارد و هر روز تشدید می شود، چشم انداز روشنی برای کشور قابل تصور نیست. مناطق کشور هر روز تهی و ناتوان تر و تهران فربه تر می شود.به نظر می رسد موتور تمرکز گرایی دولتمردان تهی مغز با قدرت به مکش منابع و نیروی انسانی مناطق مشغول است و چون به فردای دور نمی اندیشد و اصولا دل در گرو آینده این کشور ندارد و آینده خودرا به آن سوی مرز ها گره زده است، پس  آینده مناطق و یا حتی تهران که ممکن است از فربهی بترکد برایش مهم نیست.
نکته دیگری که درمورد سهم تهران در اقتصاد کشور لازم به ذکر است اینکه بخشی از سهم اقتصادی مناطق هم به شکل های مختلف به تهران منتقل و به صورت رانت درتهران توزیع می گردد که البته بخشی از رانت نیز بین مناطق باز توزیع می گردد( آنچه گفته شد علاوه برسهم20.94درصد می باشد). نمونه بارز مورد اخیر درآمد حاصل از تولید نفت و گاز دراستان های خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد و بوشهر می باشد که در جداول در دست تهیه قابل توضیح است.

د., 03.05.2021 - 22:18 پیوند ثابت
M Shad

اقوام، ملیتها و  زبان مادری

یکی از چالشهائی که سبب تفرقه بین نیروهای مخالف حکومت اسلامی میباشد پرداختن به مسئله اقوام و ملیتهای ایرانی و بخصوص مسئله زبان مادری میباشد
علیرغم تجربه خود از تبعیضاتی که به سبب زبان مادری و دینی مشاهده کرده و متأثر شده ام معتقد هستم وامیدوارم که در آینده و بعد از ازادی ایران، سرزمین ایران در همین مشخصات جغرافیای کنونی نگهداشته شود تا با داشتن سرزمینی بزرگ و جمعیتی قابل توجه بتواند
 1) با ظرفیتی طبیعی و انسانی هر چه وسیعتر به پیشبرد دمکراسی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گام بردارد
 2) در مقابل تهدیدهای خارجی منطقه ای و بین المللی ایستادگی کند
3) در صحنه منطقه ای و بین المللی از ثقل سیاسی بیشتری برخوردار باشد 
4) تا نیروهای سیاسی و اقتصادی خارجی نتوانند با استفاده از اختلافات قومی و منطقه ای درون ایران به اصطلاح از آب گل آلود ماهی بگیرد و بر تفرقه بیافزاید و انرژی طبیعی و انسانی ایران را در این راه هدر دهد
ازفاکتورهای موثر در پایندگی سرزمین ایران یکی داشتن یک زبان مشترک و دیگری پشتیبانی جدی در ترویج و رشد زبانهای دیگر اقوام و ملیتهای ایران است. خیلی و شاید بیشترنیروها و سازمانهای ایرانی امروزه از تدریس زبان مادری و یا حتی تدریس به زبان مادری در کنار زبان فارسی درمناطق قومی طرفداری میکنند
ولی امرؤزه با در نظر گرفتن واقعیتها و اگر انسانها از آزادی گزینش برخوردار باشند ترجیح میدهند که فرزندانشان در کنار زبان مادری زبان انگلیسی یا دیگر زبانهای زنده جهان را بیاموزند
بنابراین اگر حتی یک دولت ملی به ترویج و تشویق زبان مادری فقط در مناطق قومی در کنار زبان فارسی بپردازد، ایرانیانی که فارسی را زبان مادری خود میدانند این اختیار را خواهند داشت تا فرزندانشان یکی از زبانهای بین المللی را بعنوان زبان دوم برگزینند. که این خود باعث میشود تا اقوام غیر فارس زبان احساس کنند که در موقعیتی نابرابر قرار دارند. پس چاره چیست؟
شاید یک راه حل این باشد که؛
به رسمیت شناختن همه زبانهای دیگر اقوام که قابلیت نوشتاری و دارای قواعد مستتر میباشند به عنوان زبانهای رسمی (1 ایران در کنار زبان فارسی
تدریس زبان مادری در کنار زبان فارسی در شش سال اول ابتدای در مناطق قومی ملیتی (2
الزام انتخاب یکی از زبانهای رسمی ایرانی در کنار فارسی در مناطق فارسی زبان (3
قرار دادن زبان فارسی بعنوان زبان مشترک ایرانیان (4
 .امیدوارم که پیشنهاد مطروحه به انسجام ملی ایرانیان و ترویج و توسعه زبانهای اقوام ملیتهای ایرانی یاری برساند
 

جمعه, 30.04.2021 - 23:22 پیوند ثابت
سعید

در برنامه راجع به محیط زیست بادیدکلی تری بایدنگاه شود.کل زمین یک سیستم زنده است وماهم بعنوان زیرمجمعه هستیم نه بادیدگاه قدیم سرورمخلوقات.اتفاقا همین سرورمخلوقات درمدت پیدایشش دروی زمین باعث نابودکردن بسیاری ازگونه ها ومخصوصا گرم کردن زمین شده است واصلا جنبه طبقاتی نداردبلکه به همه انسانهای روی زمین مربوط است چه به عنوان برای خودوچه به عنوان زیرمجموعه .اگرکل زمین رایک سیستم زنده بدانیم نوع نگرش هم کاملا باقدیم فرق خواهدکرد.ونکته دیگرضعف درایده ئولوژی قدیم است که چنان به طبقات اهمیت میدهدکه پاک ازگسترش علم ویک رژیم دانش بنیان راازیلدبرده است .ضعف انقلاب اکتبرهیچ چیزنبودالا همین ندیدن گسترش علم وتکنولوژی .دربرنامه قبل بسیارکوتاه به این امرنگاه شده است درصورتیکه به نظرمن یکی ازارکان برنامه بایدباشد.مورددیگراینکه درست است که حزب یک حزب برنامه ای است اما یا درهمان اول بایدپایه های ایده ئولوژی رانشان دهدویا درهرسرفصل ایده ئولوژی بایدملحوظ باشد.وجای هرنوع انحراف رابرای آینده ببندد.صرف ادعای برنامه ای بودن جارابرای هربرنامه دیگرهم بازمیکندپس کاملا چهارچوب بایدمشخص باشد.این حزب چشم امیدبسیاری ازچپها میباشدوبلااستثنا بقیه جریانات دیگرچپ چشمشان به عملکردحزب میباشد.تا اینجا که سربلندبوده باشدکه بازهم سربلندی برپیشانی حزب حک شود.

پ., 29.04.2021 - 17:31 پیوند ثابت
صادق

چشم به راه انتشاربرنامه و اساسنامه تمام چپهای واقع بین هستند. و من هم به سهم خودنکته ای را میگویم .به نظر من هر کشور باید حداقلی ازتامین معاش مردم خود را داشته باشد. این حداقل برای همه احزاب وسازمانهای چپ دربرنامه شان باید موجود باشد. کشوری که نتواند مایحتاج خود را در داخل فراهم کند عملا یک بازار فروش کالا و خدمات میشود. یک صنعت میتواند در دل کویر با هزاران کارمند وکارگر و متخصص وجودداشته باشد اما نام آن جامعه نیست. ایران صدسال است که تمام روبنا و زیربنابه سمت فروش منابع و معادن میرود و اوجش در این حکومت است. کارگرصنعتی درحدپنج صدم ولی کارگران خدماتی به وفور. تئوری های مارکس در کشورهای مولد به خوبی کار میکند نه برای کشوری که همه چیز را ازخارج وارد میکند. ایران دارد ازحالت جامعه خارج و عملا به یک بازار فروش تبدیل میشود. دولت فقط تنظیم کننده این بازارفروش است . عمق فاجعه را به مردم باید نشان داد.

پ., 29.04.2021 - 09:58 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید