به انتخابات ریاست جمهوری هرچه نزدیکتر میشویم، بر تعداد پرسش ها پیرامون شیوه رفتار اصلاح طلبان در این دور افزوده میشود. تا ۲۸ خرداد ۳۵ روز بیشتر باقی نمانده است، هنوز پرسش قبلی که کدام یک از شخصیت های شناخته شده از جانب اصلاح طلبان برأی تسخیر پست ریاست جمهوری معرفی خواهد شد بی پاسخ مانده است. در این میان آقای تاجزاده پا به میدان گذاشت و موجی از شوق در میان بخشی از فعالان سیاسی که تنها امکان ایجاد تحولات در جامعه مصیبت دیده مان را در گرو تقویت تفکر اصلاح طلبی در میان حکومتیان میفهمند، ایجاد کرد. در برنامه انتخاباتی که تاجزاده منتشر کرد، مواردی طرح شده بود که در صورت اجرا شدنشان، بی تردید شاهد تغییرات جدی در سپهر سیاسی و مناسبات میان مردم و حکومت میبودیم. اما این شوق خیلی زود به یاس تبدیل شد. در همان ابتدای امر که برنامه انتخاباتی ایشان رسانه ایی شد، بسیاری به صراحت خاطرنشان کردند که هسته سخت حکومت هرگز تن به آن نخواهد داد که چنین برنامه ایی میدان عمل پیدا کند. سخنان آقای خامنهای متعاقب علنی شدن مصاحبه آقای ظریف، بخوبی نشان داد که ولی فقیه و هسته سخت پیرامون وی بسیار مصمم و بی رودربایستی در مقابل هرگونه گرأیش تغییرطلبی خواهند ایستاد و آنرا در جا منکوب خواهند کرد چه برسد به اصلاح طلبان و از آن بیشتر اصلاح طلب ساختارگرأیی چون آقای تاجزاده.
با کانديداتوری تاجزاده فضای انتخاباتی در فضای مجازی به ويژه در کلاب هاوس داغ شده بود اما پس از سخنان آقای خامنهای و مصوبه اخیر شورأی نگهبان، فضای عمومی در مورد انتخابات بیش از پیش به سردی رفته و فروکش کرد. در جبهه اصلاح طلبان جنب و جوش خاصی دیده نمیشود؛ عجیب هم نیست. انها چشم انداز را برأی به میدان آمدن روشن و امیدبخش نمیبینند. تکلیف آقای تاجزاده با مصوبه اخیر شورأی نگهبان از هم اکنون روشن است که ردصلاحیت خواهد شد. دیگر نامزدهای منتسب به جریان اصلاحات که از چهره های درجه دوم و سوم آنها هستند و احتمال دارد از صافی شورأی نگهبان رد بشوند، نیز در مقابله با رئیسی که از حمایت منسجمتر و پایه رأی ثابتتری در میان اصول گرأیان برخوردار است، شانس زیادی برأی پیروزی ندارند. حتی جهانگیری که چهره شناخته شده تری از اصلاح طلبان است نخواهد توانست اجماع تعیین کنندهای در میان اصلاح طلبان ایجاد کند. رأی دهندگان او را با نتایج دولت یازدهم و دوازدهم ارزیابی میکنند، که چندان امتیازات مثبتی در انبان خود ندارد. اگر آرأی بسیار سیال و مشروط اصلاح طلبان را در کنار این تصویر قرار بدهیم، به روشنی میتوان پیشبینی کرد که این دوره از انتخابات برأی اصلاح طلبان ختم بخیر نخواهد شد. مسئله اما در همینجا پایان نمیگیرد. آنها از سوی دیگر خود را مجبور میدانند بخاطر باور به اصلاح پذيری نظام دارند، همچنان حضور در پای صندوق های رأی را اصل قرار دهند. چشم انداز تاریک انتخابات از یک طرف و باور به اصلاح پذيری نظام و تمکین به خواسته های رهبر، از طرف دیگر، دو لبه قیچی هستند که اصلاح طلبان در مصاف با آن در مقابل یک انتخاب تاریخی قرار گرفته اند. به ويژه آنکه بخش محافظه کار اصلاح طبان نمی خواهند شرکت در انتخابات را زیر سؤال ببرند، چرا که در صورت تحریم انتخابات، از دید رهبری و بیتش به صف مخالفان و معاندان نظام منتقل خواهند شد. از طرف دیگر با حضور در انتخابات بدون نامزد متشخصی که حامل عناصری از برنامه های اصلاح طلبان باشد تا سطح پیاده نظام اصول گرأیان و «رهبر فرزانه» تنزل خواهند کرد.
نظر سنجی هایی که تا کنون از میزان مشارکت مردم در انتخابات انجام شده نشان میدهند که مردم امید به تغییر وضع موجود از طریق صندوق رأی را از دست داده اند. فشار های روزافزون اقتصادی، نا امنی، بیکاری و فقر آنچنان مردم را در چمبره خود فرو برده که هیچ وعده و برنامه انتخاباتی انها را مجاب به آمدن به پای صندوق رأی نخوهد کرد. یکی از ارکان تفکر اصلاح طلبی همانا اتکا به صندوق های رأی بوده است که اکنون به شدت صدمه دیده و در حال ریزش است. اصرار به تداوم مشارکت در انتخابات مهندسی شده تضعیف هرچه بیشتر ایده اصلاحات را بدنبال خواهد داشت. شانس اصلاح طلبان برأی حضور مؤثر در فضای سیاسی آتی در این است که از این اصرار دست بردارند. آيا چنین خواهند کرد؟
افزودن دیدگاه جدید