انتخابات فرمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، در نوع خود در تاریخ رژیم جمهوری اسلامی پدیدهای منحصربهفرد است. این انتخابات چند ویژگی نسبت به انتخاباتهای فرمایشی تاکنونی در جمهوری اسلامی دارد. این انتخابات فرمایشی در حقیقت انتصاباتی از طرف شورای نگهبان ولی فقیه است، برای بیرون آوردن ابراهیم رئیسی قاتل هزاران زندانی سیاسی برای تدارک گذار از نیم جمهوری به حکومت اسلامی مورثی ولایت فقیه در کشور. برای تکمیل پازل نمایش مسخرهی انتخابات فرمایشی در مقابل مردم ۷ کاندیدای منصوب خود را گذاشتهاند و به مردم میگویند که شما حق دارید فقط از میان کسانی انتخاب بکنید که ما به شما میگوییم.
هدف از این انتخابات فرمایشی یکپارچه کردن حکومت و حذف ارگان ریاست جمهوری یا کشاندن آن زیر سیطره و بله قربان گوی صرف بیت رهبری و سپاه است. این بار بیت رهبری و شورای نگهبان با مهندسی اطلاعات سپاه طوری صحنهی انتصابات را آرایش دادهاند، که فقط آن کسی از صندوقها بیرون بیاید، که از قبل توسط آنها سازماندهی و انتخاب شده است. آنها حتی ۷ نفر منصوب خود را از میان کاندیداهای ریاست جمهوری طوری از صافی گذراندهاند، که اگر بنا به دلایلی اتفاقات پیشبینی ناشدهای، پیش بیاید، هر کدام از منصوبان از صندوق بیرون آمد، بتوانند راحت کنترل بکنند. هر هفت کاندیدای منصوب شورای نگهبان، جز ابراهیم رئیسی قاتل هزاران زندانی سیاسی، که کاندیدای اصلی بیت رهبری است، هم به لحاظ پایگاه در حاکمیت و هم به لحاظ روی خوش ارکان اصلی قدرت در موقعیتی نیستند که بتوانند حتی در صورت انتخاب شدن معادلات مهندسی بیت رهبری و سپاه را برای تبدیل رژیم جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی و حذف حداقلهایی از باقیماندهی نظام انتخابی کشور، مانع ایجاد بکنند.
این آرایش انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری از طرف رژیم برای یکدست کردن حاکمیت هرچند به ظاهر برای رژیم انسجام و یکپارچگی خواهد داشت اما بیت رهبری و تصمیمگیرندگان اصلی رژیم با حساب باز کردن روی توافقات وین، برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور برای دور آینده با انتخاب منصوب اصلی خودشان و از این طریق راضی کردن مردم به ستوه آمده از گرانی، بیکاری و هزاران معضل اجتماعی و اقتصادی خوشبین هستند و فکر میکنند که میتوانند از این طریق بر نارضایتی غلبه بکنند و مردم ایران را پشت سر خود برای یکدست کردن حاکمیت و تشکیل و قوام حکومت اسلامی تمام عیار سازمان بدهند یا حداقل بیطرف نگه دارند.
اما از روز اعلام نام کسانی که از صافی شورای نگهبان گذشتهاند، تاکنون مردم ایران نشان دادهاند که علیرغم فشارهای کمرشکن اقتصادی تن به خفت و بازی در میدان منصوبان بیت رهبری و اطلاعات سپاه نخواهند داد. از روز اعلام منصوبان تاکنون هر روز طیف گستردهتری از مردم و نیروهای سیاسی به این نتیجه میرسند که انتخابات فرمایشی رژیم را تحریم بکنند و به طرق مختلف علیه نمایش خیمهشببازی ولایت فقیه اعتراض میکنند.
حاکمان اقتدارگرا و مستبد جمهوری اسلامی فراموش کردهاند که انسداد کامل سیاسی شاه با تشکیل حزب رستاخیر تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بیش از سه تا چهار سال طول نکشید. اکنون هم مردم ایران و جنبشهای اجتماعی و سیاسی و دمکراسیخواهانهی کشور تحریم انتخابات فرمایشی را با چشمانداز گذار از کلیت رژیم مد نظر دارند. خواستهها و مطالبات آنان صرفاً صنفی و معیشتی نیست. در هر برآمد آنان خواستههای سیاسی و دمکراسیخواهانه با صدای بلند طرح میشود. چنین مردمی که بیش از صد سال سابقهی مبارزه برای آزادیهای سیاسی، مدنی و اجتماعی و دمکراسیخوهانه دارند، نمیتوانند در مقابل این مهندسیها ساکت بمانند و تن به چیزی بدهند، که با تاریخ مبارزاتی آنان مغایرت دارد.
در مناطق ملی و قومی این بار بیش از هر زمان دیگری علیه چنین انتخابات فرمایشی اعتراض وجود دارد. ارگانهای امنیتی رژیم ماهها قبل از انتخابات با هدف مدیریت انتخابات فرمایشی و مهندسی آن دست به دستگیری گستردهی فعالین مناطق ملی و قومی از جمله در استانهای کردنشین، بلوچستان، آذربایجان و خوزستان و سایر مناطق زد و انواع فشارها و محدودیتها را علیه فعالین و نهادهای مدنی سازمان داد. مردم مناطق ملی و قومی در طول حاکمیت روحانی با گوشت و پوست خود لمس کردهاند، هر آنجایی که اعتراضات مردمی رخ داد، با حمایت دولت و توسط نهادهای امنیتی و سپاه سرکوب شدند. مردم این مناطق سرکوب اعتراضات مردمی ماهشهر، سراوان و اعدام و قتل فعالین کرد، عرب، بلوچ و غیره را فراموش نکردهاند. رژیم روی انتخابات شوراها و روستاها برای کشاندن مردم به پای صندوقها حساب باز کرده بود. همهی گزارشها و اخبار نشان از آن دارد، که حتی در بخشی از حوزهها کاندیداها هم به حد نصاب نرسیدهاند. بیت رهبری و نیروهای امنیتی سپاه حتی ارزیابی درستی از رویکرد مردم ندارند. رژیم هنوز درک نکرده است که این حربهها دیگر نخنما شده و مردم و مبارزات آنها برای دمکراسی و علیه حاکمیت و ارگانهای امنیتی آن دیگر در عمق جامعه در جریان است و نه فقط در قشر روشنفکری کشور! امروز جامعهی اهل سنت و فعالین سیاسی در بلوچستان طی اطلاعیه و به طرق مختلف اعلام تحریم و عدم شرکت خود در این نمایش حکومت ساخته را اعلام کردهاند. در کردستان، آذربایجان، ترکمنصحرا و خوزستان و جاهای دیگر هم وضع چنین است. نهادها و فعالین و سازمانهای سیاسی و متشکل در این مناطق عدم شرکت و تحریم انتخابات فرمایشی را اعلام کرده اند.
جنبش زنان و فعالین برجسته آن، از جمله کسانی مانند نرگس محمدی، نسرین ستوده و دهها فعال زن اعلام کردهاند که در این انتخابات فرمایشی شرکت نخواهند کرد. امتداد این حرکتها و فعالیت جنبش زنان فقط در عرصهی زنان نخواهد ماند. قطعاً با توجه به امکانات ارتباطی و شناخته بودن فعالین این جنبش تاثیرات آنان برای بسیج بیشترین نیرو حول تحریم انتصابات تا اعماق کشور خواهد رفت.
یکی از برجستهترین ویژگیهای این انتخابات فرمایشی و مهندسی از پیش شده، یکپارچه کردن در عمل طیف وسیعی از اپوزیسیون رژیم تا بخش بزرگ و قابل توجه اصلاحطلبان درون و پیرامون حکومت است. هیچ زمانی در حیات جمهوری اسلامی این همه اتحاد میدانی در بین مخالفان گوناگون رژیم برای یک آکت سیاسی مشخص شکل نگرفته بود. شاید هدف از تحریم انتخابات فرمایشی توسط همهی این نیروها یکسان نباشد. هر کدام با انگیزه و خواستهها و مطالبات مختلفی این انتصابات را تحریم یا اعلام عدم شرکت کردهاند. اما این بسیج همگانی و یکپارچهی انتخابات فرمایشی پژواک آن، برای گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دمکراتیک و سکولار را در کشور هر چه رساتر خواهد کرد. اهمیت این یکپارچگی برای آینده گذار مسالمتآمیز و خشونتپرهیز از جمهوری اسلامی باید درک شود. بیت رهبری، شورای نگهبانش و اطلاعات سپاه با عملکرد و اقدامات خود وسیعترین نیروی مخالف خود را شکل دادهاند. این به مخالفین برمیگردد که چنین موقعیتی را درک بکنند و از این موقعیت پیش آمده برای بسیج بیشترین نیرو علیه حاکمیت و برای گذار به یک جمهوری دمکراتیک و سکولار بیشترین بهره را ببرند.
۲۰ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۸ ماه ژوئن ۲۰۲
افزودن دیدگاه جدید