پیش درآمد پس از انتصابات ریاست جمهوری
آیتالله خامنهای و همراهان نظامی ـ امنیتی وی در رأس سپاه و بسیج و توانستند به راحتی چگونگی برگزاری "انتخابات" دوره سیزدهم ریاست جمهوری را مهندسی کنند و بدین ترتیب بلوک قدرت با کمک شورای نگهبان برنامه مهندسی شده خود را بدون هیچ اعتراض و مشکلی به نتیجه دلخواهش رساند. در این دور بلوک قدرت توانست با برنامه، تدارک دیده، جدی و مصمم سناریوی خود را در جامعه پیش برد. در حقیقت آنها تصمیم به انحصار در آوردن همه جانبه قدرت و تمرکز آن در بلوک خود را با برنامه قبلی پیش بردند و به شکلی علنی و رسمی "انتخابات" پیش رو را بصورت همه جانبه و مهندسی شده اجرا کردند و از تمام ابزارهای ساختاری که در طی سالها برای مهندسی "انتخابات" آماده و ایجاد کرده بودند در جهت زمینی کردن سناریوی خود بهره گرفتند و "انتخاباتی" به شدت غیر دمکراتیک را برگزار کردند. بزودی ابراهیم رئیسی رئیس جمهور انتصابی و کابینه اش به مجلس دست نشانده رهبر خواهند رفت. با تشکیل دولت رئیسی، او ظرف مدت کوتاهی همراه با دولت در سایه میبایست در برابر تراکم مطالبات مردم و گسترش آنها در جامعه پاسخگو شوند و اقدامات خود را که در زمان انتصابات ریاست جمهوری به مردم قول داده بودند به اجرا در آورند. حکومت اصولگرایان در صورت نداشتن راهکارهای لازم و ضروری برای مشکلات اقتصادی، بیکاری، گرانی و تورم و … مجبور به پرداخت هزینه های بسیاری بالایی خواهند شد و این بار در برابر آنها تنها طبقه متوسط در صحنه نخواهد بود و طیف ها و نیروهای جنبش های اعتراضی سال های ۹۶ و ۹۸ نیز وارد صحنه سیاسی مبارزه خواهند شد و این شاید موجب نوشیدن جام زهرهای متعددی توسط رهبر و ارگان های وابسته به آن شود.
این بار این انتصابات مهندسی شده در کشور، توسط اکثریت بزرگی از مردم در داخل و خارج از کشور و از جانب اپوزیسیون، مورد تحریم و عدم مشارکت گسترده قرار گرفت. این سمتگیری های مشترک در میان جریانات جمهوریخواه دمکرات و چپ به شکل اطلاعیه های مشترک و انواع آکسیونهای تصویری، تجمعات و اشکال دیگر بازتاب یافت و بخشی نیز بصورت نانوشته، اما با هدف یکسان تحریم و عدم شرکت، بوقوع پیوست؛ از پیامدهای این سیاست تحریم، مباحثی بودند که در ارتباط با ضرورت رسیدن به ائتلاف ها و نیز اتحادهایی در پاسخ به پرسش «فردای پس از انتصابات چه خواهیم کرد؟» در میان نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور مطرح شدند. و این نوشته کوتاه در پاسخ به این مبحث تنظیم شده است.
طیف ها و گراش های مختلف در میان اپوزیسیون "چپ"
در میان نحله هایی از چپ کسانی هستند که خود را اصلاح طلب می نامند و از طرفداران "اصلاح نظام"، "تغییر در حکومت" و "تغییر رفتار رهبری" می باشند. آنها در انتخابات اخیر با شعار نه به رئیسی، دعوت به شرکت در انتخابات کردند. عده ای از این طیف آقای همتی را کاندیدای خود اعلام کردند و بعد اعلام کردند که در انتخابات شرکت می کنند، اما کاندیدایی را به جامعه معرفی نمی کنند. اگر آقای لاریجانی توسط شورای نگهبان حذف نمی شد، به احتمال زیاد این طیف، تابلوها را به حمایت از رأی دادن به سمت آقای لاریجانی بالا می برد. وقتی این طیف خود را اصلاح طلب نامید دفاع خود را از آقای خاتمی شروع و بعد به آقایان رفسنجانی، معین و در آخر به روحانی کشاند. پیش تر متذکر شدم اگر شورای نگهبان به آقای لاریجانی اجازه می داد در میان کاندیداها باقی بماند، قابل تصور است که این طیف به ایشان رأی می داد، و حول دفاع از کاندیداتوری وی فعالیت خود را پیش می برد. اصلاح طلبان حکومتی در حال حاضر از حاکمیت کاملاً کنار گذاشته شده اند و دوستان ما دیگر از اصلاح طلبان حکومتی گذر کرده اند و سیاست شان به دفاع از اعتدالگرایان و اصولگرایان کشیده شده است. یعنی همراهی با راست سیاسی و اقتصادی. دوستان می دانند که همه طیف های بالا در عرصه اقتصادی سیاست های بانک جهانی که نئولیبرالی است را در هنگامی که در قدرت بودند پیش برده اند. و در عرصه اقتصادی هر چه جلوتر آمدیم فاجعه انسانی و محیط زیستی را بر کشور تحمیل کردند.
عده دیگری در میان طیف سازمان ها و احزاب چپ هستند که طرفدار جبهه "دمکراسی خواهی" و یا "همه با هم" هستند. مهمترين وظيفه آنان ایجاد همراهی و همگرایی با جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، مانند: جمهوریخواهان، تشکل های شورای دموکرسی خواهان ايران، کنگره مليت ها، همبستگی برای آزادی و برابری در ايران(ده جریان)، سلطنت طلبان و مشروطه خواهان پهلوی طلب، فرشگردی ها با گرایش راست ناسیونالیست و افراطی، شورای مديريت گذار و در نهایت، حزب چپ ایران (فدائیان خلق) است. برخی دوستان ما در این طیف هم بدنبال همراهی و گردآوری این بخش های اپوزیسیون برانداز طرفدار دخالت خارجی هستند. اما این دوستان با نیرویی در طیف های راست بالا که غالبا پهلوی طلب هستند مواجه اند که هنوز به قدرت نرسیده اند اما دارای دسته های چماقدار مجازی اند. این نیروهای چماقدار را به راحتی می شود در فضای مجازی پیدا کرد و فحاشی ها و تهدیدات آنها را دید و شنید. اگر این ائتلاف تشکیل شود راست ناسیونالیست و نئولیبرال دست بالا را کاملاً در آن خواهند داشت و از نیروی چپ به شکل ابزاری در جهت مقاصد خود استفاده خواهند کرد. از برخی مقالات و نوشته های دوستان این طیف چنین به نظر می آید که آنها می خواهند از طریق گفتگو برای برداشتن گام های اساسی تا تشکيل کنگره ملی برای چنین ائتلافی با نیروهایی که در سطور بالا برشمردم همکاری و همگرایی داشته باشند.
جالب است از هر دو طیف بالا یکی به سمت گام برداشتن با راست ناسیونالیست مدافع سلطنت طلبی یا مشروطه طلبی پهلوی طلبان تحت عنوان دمکراس خواهی و سکولاریسم حرکت می کند و آن دیگری به سمت گام برداشتن با اصلاح طلبان حکومتی، اعتدال طلبان و اصول گرایان که غالباً راست و در قدرت و بر اساس تجربه سال های پس از انقلاب تا کنون، سرکوبگر و جنایتکار! این طیف دوم اصلا بدنبال ائتلاف و گام برداشتن در جهت تقویت اشتراکات نیروهای جمهوریخواه و چپ حرکت نمی کند و اگر هم تلاشی کند بیشتر در این سمت است که با سیاست های گام به گام به خیال خودش "اصلاح در جمهوری اسلامی" و " در تغییر رفتار رهبری این حکومت" به نتایجی هر چند اندک برسد. "انتخابات" مهنرسی شده اخیر بهترین نمونه شکست سیاست این طیف در جامعه و در میان محافل سیاسی منتقد و مخالف کشور و اپوزیسیون خارج است.
طیف اول البته می گوید طرفدار اتئلاف با چپ ها و جمهوریخواهان نیز است و در این زمینه تلاش هایی هم انجام می دهد اما در عمل عجله و شتاب زیادی دارد و می خواهد بدون تشکیل چنین ائتلافی، یکمرتبه با آن طیف پهلوی طلب و کنگره ملیت ها و فرشگردی ها ...، ائتلاف تشکیل دهد. در واقع این طیف می خواهد بدون داشتن هیچ ائتلافی از چپ های عدالتخواه مخالف سیاست های نئولیبرالی و موافق گذر از جمهوری اسلامی و بدون ائتلاف جمهوریخواهان سکولار و دموکرات وارد سیاست یا تشکیل جبهه یا همگرایی با نیروی های طرفدار جبهه "همه با هم" شود.
در هر دو طرف سیاست این دو طیف، جریانات راست ناسیونالیست و راست مذهبی طرفدار اقتصاد نئولیبرالی دست بالا را در هر شرایطی دارند. یکی مخالف ائتلاف جریانات اپوزیسیون دمکرات خواهان گذر از جمهوری اسلامی و طرفدار سیاست های استمرارطلبی در این حکومت اسلامی است و آن دیگری که مخالف سرسخت نظام است و می خواهد گذر از جمهوری اسلامی را با طرفداران همکاری با براندازان پهلوی طلب و کنگره ملیت ها، فرشگردی ها و ... پیش ببرد. هیچ روشن نیست که عدالتخواهی، دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان و ارزش های چپ در این ائتلاف ها چگونه برجسته خواهد شد؛ و حزب چپ در کجای این ائتلاف قرار خواهد گرفت؟
طیف طرفدار تشکیل ائتلاف نیروهای چپ و جمهوریخواه
در میان جریانات و سازمان های چپ، جریان سومی هم بسیار فعال است که خواهان آزادی، عدالت و گذر از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار دمکرات است. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و تعدادی ازسازمان ها و جریانات سیاسی و شخصیت های جمهوریخواه آزادیخواه نیز جزو این نیروها محسوب می شوند. این نیروها به دنبال ائتلاف، همکاری و همگرایی با جریانات جمهوریخواه و چپ هستند و بر این اعتقادند که یکی از مهمترین مسایلی که برای مردم در جامعه ایران مطرح است، همانا موضوع عدالت اجتماعی، معیشت، بهداشت، بیکاری، آزادی ها، و ... است. شواهد و سمت رویدادها نشان از آن دارند که جریانات متشکل داخل کشور احزاب و سازمان ها و فعالان جامعه مدنی، سندیکاهای کارگری و معلمان و شخصیت های مستقل فرهنگی، هنری، اساتید همه خود را بیشتر در چارچوب جمهوریخواهی تعریف می کنند. حضور مؤثر، پررنگ و همه جانبه نیروهای جمهوریخواه در تحریم انتصابات مهندسی شده سیزدهمین دوره ریاست جمهوری تحولی قابل توجه در تقویت و رشد گرایش جمهوریخواهی سکولار دمکرات در فضای سیاسی ایران بود.
ما به راحتی می توانیم نیروها، سازمان ها و نهادهای جمهوریخواه داخل کشور را نام ببریم و نشان دهیم که چه طیف هایی را تشکیل می دهند. کادرهای جنبش جمهوریخواهی بسیار گسترده و در سراسر ایران و در نهادها و تشکل های مختلف حضور فعال دارند. در خارج از کشور هم این طیف از کادرهای برجسته و مؤثری برخوردار است.
در این بین اگر قرار است که ما به مثابه حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مؤثر واقع شویم، باید به عنوان یک جریان چپ روی این مسایل بالا در چارچوب ائتلاف جمهوریخواهان و چپ ها متمرکز شویم؛ و اگر قرار باشد ائتلافی تشکیل شود، حتماً می بایست در دو عرصه یعنی اتحاد چپ و ائتلاف جمهوریخواهان تلاش کنیم و همزمان میان این دو بخش ائتلاف جمهوریخواهان و چپها بوجود آید. عمده نیروی ما باید در این عرصه متمرکز شود، و در این بین از گفتگو و دیالوگ با نیروهای دیگر اپوزیسیون استقبال شود. کنگره قبلی حزب چپ هم این سیاست را خوشبختانه تصویب کرده است. در سند کنگره حزب آماده است:
" همکاریها و ائتلافهای ما: حزب چپ ايران (فدائيان خلق) بر ضرورت و اهميت مبرم بودن همکاری و وحدت نیروهای چپ تاکيد دارد؛ در جهت تشکيل بلوک چپ و مبارزهی متحدانه برای آزادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی و سوسياليسم تلاش می کند؛ نزديکیها، همسوئیها و همگرائیها در میان نيروهاي چپ، اعم از متشکل و منفرد را گامی در جهت تقویت دفاع از منافع و مطالبات کارگران، سایر مزد و حقوقبگيران، تهيدستان و فراروياندن آن به نيروئی تاثير گذار در تحولات سياسی کشور می داند و آمادگی خود را برای فعالیت مشترک در جهت ایجاد بلوکی از نیروهای چپ که بتواند پژواک رسای این نیروها در صحنه ی سیاسی کشور باشد، اعلام می کند.
ما شکل گيری همکاری و ائتلاف بین جريان های جمهوريخواه سکولار و دمکرات را ضروری میدانیم و معتقديم که جمهوریخواهان ایران برای شکل دهی ثقل جمهوریخواهی در صحنهی سیاسی کشور، باید وارد روند گفتگو و همکاری های گسترده تر شوند و ائتلافی فراگير و پوشش دهنده از احزاب و فعالين سياسی جمهوريخواه ایجاد کنند. حزب چپ ايران (فدائيان خلق) همکاری و اتحاد نيروهای جمهوريخواه سکولار و دمکرات را، گامی در جهت گذار به دمکراسی و استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران می داند. ما آمادگی خود را برای گفت و گو و همکاری با همهی نیروها، در راستای ایجاد ثقلی از نیروهای جمهوریخواه سکولار و دمکرات اعلام می کنیم. در عین حال، از گفتگو و دیالوگ با دیگر نيروهای اپوزيسيون استقبال می کنیم.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مخالف هر نوع حکومت استبدادی، سلطنتی، موروثی و ایدئولوژیک در ایران است و برای استقرار جمهوری سکولار و دمکرات در ایران و با تکیه بر نيرو و توان خود مردم ايران مبارزه می کند. ما مخالف آلترناتيوسازی و دخالت دولت های خارجی و اتکاء اپوزيسيون به قدرتهای بزرگ و دولتهای خارجی برای تغییرات سياسی در ايران هستیم".
به باور من، «ائتلاف و اتحاد سیاسی» میان چپ ها و جمهوریخواهان سیاست درستی است که حزب چپ باید به منظور دستیابی به آن، مدام کار و تلاش همه جانبه کند. دفاع از انتخابات آزاد و دموکراتیک، عدالت اجتماعی، آزادی، دفاع کردن از حقوق کارگران و زحمتکشان. تبدیل شدن به قطب سوم یعنی ائتلاف نیروهای جمهوریخواه و چپ آزادیخواه و سکولار در یک نهاد مشترک جمهوریخواهی طرفدار گذر از جمهوری اسلامی وظیفه چپ جمهوریخواه است. البته در کنار این تلاش ها مناسب و ضروری است که مبارزه و خلاقیت و گفتمانسازی در همراهی و همدلی با مبارزات مردم و نیروها و جنبش های اجتماعی و مدنی در داخل کشور مدام افزایش یابد. ما چپ ها و جمهوریخواهان دمکرات و آزادیخواه سکولار جز نیروی مردم، نهادهای جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی نیروی دیگری برای اتکا جهت گذر از جمهوری اسلامی نداریم. در این راستا بکوشیم!
افزودن دیدگاه جدید