"صدای شعارهائی که از بیرون دادگاه میآید مثل شکنجه است" این گفته شکنجه گری بنام حمید نوری است که از چند روز پیش در دادگاهی در سوئد بجرم دست داشتن در کشتار وحشانه سال شصت هفت که تنها در عرض چند هفته هزاران زندانی سیاسی را با دستور مستقیم خمینی در زندان های کشور قتل عام کردند محاکمه می شود.
مردی که تحمل شنیدن صدای تظلم خواهی و ناله دردمندانه بازماندگان این جنایت را ندارد.تحمل شنیدن صدای درد آلود مادر عصمت که یازده عزیز از دست داده است.مردی که دسته دسته زندانیان راانتخاب میکرد! بصف می نمود آماده برای هئیت مرگ می ساخت !برای دژخیمانی انتخاب شده از سوی خمینی برای صدور احکام مرگی که بیشتر از چند دقیقه طول نمی کشید.
تاریخ این سرزمین آکنده از زندان است ،شکنجه واعدام! اما هرگز چنین سبعیتی در تمامی طول ای تاریخ دیده نشده .هرگز جوانان این سرزمین چنین کشتار نگردیدند و حافظه تاریخ مادرانی چنین سوگوار، بهت زده، دردمند، گسترده در سراسر کشور را به یاد نمی آورد! هنوز این ملت ابعاد فاجعه ای که بر فرزندان این آب وخاک رفت بر جان خود احساس نمی کنند وخبر از گورستانهای دسته جمعی گمنام، از گورستان خاوران ندارند.
اما زمان داوری است که دیر یا زود پرده از جنایت هائی چنین وحشیانه برمی دارد جان های آزاد، وجدانهای بیداروافکار عمومی را به قضاوت می طلبد.زمان لازم است تا گذشت روزگار پرده از چهره کریه خمینی بر دارد و مهر تائید بر گفته مردی که از لون دیگربود بزند. "این بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی است که از اول انقلاب تا آن زمان انجام شده نامتان در آینده و در تاریخ جزو جنایتکاران نوشته خواهد شد."حسینعلی منتظری
حال سی وسه سال از آن روزهای اکنده از وحشت می گذرد. روزهائی که دسته دسته زیباترین جوان این سرزمین راکه عمدتا تحصیل کرده و انباشته از شور در انداختن طرحی نو بودند قتل عام می گردیدند. روزهایی سراسر وحشتی که صد ها دلبند خانواده ها ، عزیز مادران چشم بسته، بی پناه، بی دادرسی! در دو سوی راهرو های طولانی اوین، گوهر دشت در انتطار مرگ نشسته بودند.
"حمید نوری" چونان سلاخی که قربانی برای کشتار انتخاب می کند در طول راهروها قدم می زد دسته دسته قربانیان را بصف می کرد وروانه قربانگاهشان می نمود.
تجسم چنین راهروهائی با چشم بستگان دو سوی آن وعفریت مرگی که در میانشان می گشت قابل تصور نیست. چه کسی می تواندصدای نفس های همراه با عرق نشسته بر چهره ها که می دانند لحظاتی دیگر طناب مرگ بر گردنشان انداخته خواهد شدبشنود؟
کدام قلم می تواند آخرین صدای اعدامی را زمانی که چهار پایه از زیر پایش کشیده می شود غضرف حنجره اش می شکند و آخرین صدای زندگی با درد از آن خارج می گردد بر کاغذ بگریاند.
هنوزابعاد این جنایت، این نسل کشی !وحشت آن روز ها روشن نشده. درد مادران سوگواردرد عمومی مادران تمامی کشور نگردیده است .
هنوز جلادان نشسته بر اریکه قدرت حکم می رانند خاک در چشم مردم می پاشند! رئیسی ها بر مسند ریاست جمهوری می نشینند و پورمحمدی ها به اعتراف خود شب آرام سر بربالش می نهند.
اما زمان آرام آرام پرده ها را بالا می زند و گوشه هائی از جنایت جمهور اسلامی را بر ملا می سازد.تلاش پیگیر بازماندگان این فاجعه همچون "ایرج مصداقی"،"مهدی اصلانی"و صدها باز مانده از این هولوکاست حکومت اسلامی نخستین نتیجه خود را می دهد جنایتکاری در گوشه ای از جهان بدام می افتتد. شهادت صد ها رهیده از مرگ پرونده ای ده هزار صفحه ای رابرای او می گشاید .آن هم در زمانی که یکی از مهره های اصلی جنایت سال شصت وهفت روزهای نخستین ریاست جمهوری خود را تجربه میکند.
صدای این دادگاه در گوش میلیون ها ایرانی که بعد چهل سال نتیجه حکومت اسلامی را در سرکوب وحشیانه اعتراضات بحق خود تجربه کرده و بی کفایتی وبی ارزش بودن جان خود در بازار مکاره پراز فساد ،دزدی وجنایت رژیم ودستور خامنه ای در ممانعت از وارد کردن واکسن از کشور های غربی بعیان دیده اند بوضوح شنیده خواهد شد.
تاریخ دارد نقش خود را بپیش می برد .خون بناحق ریخته هیچ انسانی بر زمین نخواهد ماند و جنایت کاران از صدای مردمانی که در خیابان ها سرنگونی و دادگاهی شدن آن ها را فریاد می زنند در امان نخواهند بود.
صدای چند صد نفر دادخواه ایستاده بر اطراف دادگاه سوئد لرزه بر جان "حمید نوری" می افکند وشکنجه اش می کند ! باش که صدای میلیون ها انسان ایرانی لبریز از کینه ونفرت چگونه دیکتاتور و دیگر جنایت کاران حکومت را در وحشت خواهد افکند!
وحشت از روزهای پیش رو وسرنوشتی که آن ها را انتظار می کشد. روز دادگاه های مردمی، روزسیاه روئی از جنایت ها و بیدادهائی که با مردم کردند. روزدادرسی! روز محکومیت بزرگ تاریخی! روزی همراه با تفی سنگین که مردم وتاریخ بر صورتشان خواهند افکند. آن روز زیاد دور نیست!
افزودن دیدگاه جدید