رفتن به محتوای اصلی

مرگ پاییزی

مرگ پاییزی

مرگ پاییزی

 

پاییز ،فصل رنگین

چه رمزیست در قلمت

که می سازی از یک رنگ

این همه رنگ

سبزینه بود همه جا

چه کرده ای با او

که چنین آراسته است

به چندین و چند رنگ

چه رازی است پنهان

پس پرده این همه رنگ

 

می شناسمت رنگ پرداز

رنگین جشنواره ات

باختن رنگ رخ است

درسیر باختن جان

گرفته ای آب از اوند

تنگ کرده ای راه نفس

تاباز ایستد رویش

کند ی آغاز کند نبض سبز

الوان رنگها که در انداخته ای

این همه زیبایی که ساخته ای

فشردن جان است

وفسردن سبز

ارغوانی،نارنجی،زرد

پسرفت ارام حیات است

برای برگ سبز

 

ملامت نمی کنم تو را

درس ها نهفته در هنرت

چه زیبا مرگی است مرگ پاییزی

که رنگ برخیزد از مرگ

مرگ شود مادر رنگ

ببخشد مرگ، هزاران جلوه،هزاران رنگ

جان بگیرد بوم نقاش،ازرنگ مرگ

سرمست شوندزندگان

از عطرش در کر شمه رنگ

به وجد ایند مه وشبنم وباران

 

چه با شکوه مرگی است

که برانگیزد شور در شاعران

گرددخاطره در قاب مستان

عشق بگیرند از آن مرگ ،عاشقان

رنگ،بگیرند ،زندگی ها،،از رنگ مرگت

پاییز مدد کن مرا

از مرگم بر آید اندکی رنگ

نصیبم کن مرگ پاییری

 

س-خرم

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید