۵۰ سال از انتشار کتاب "محدودیتهای رشد" گذشت. در این کتاب بود که "کلوپ رم" برای نخستین بار عواقب رشد اقتصادیِ را، به روالی که ۵۰ سال پیش جریان داشت، برای آیندۀ کرۀ زمین و برای بشریت پیش بینی کرد و نسبت به آن هشدار داد. مطلب حاضر گفتگوئی است به مناسبت ۵۰ سالگی انتشار کتاب، با پروفسور یورگن راندرز، یکی از ۴ نویسندۀ آن و یکی از دو بازمانده از نویسندگان کتاب. او در این گفتگو آنچه را که میتوان برای جهان در نیم قرن آینده انتظار داشت، تشریح میکند.
کتاب "محدودیتهای رشد" بحث دامنهداری را در مورد عواقب رشد [بی پایان] جمعیت و استفادۀ بی لجام از منابع محدود موجب شد. نویسندگان کتاب با استفاده از تئوری پویایی شناسی سیستمها و مدلهای کامپیوتری، ۱۲ سناریوی ممکن را برای توسعه جهانی تا سال ۲۱۰۰ ترسیم کرده بودند. این مدلها نشان می دادند که در صورت ادامۀ وضع به روال وقت، فروپاشی اقتصاد جهانی تا میانۀ قرن بیست و یکم قطعی است.
منتقدان کتاب آن را "پیشگویی آخرالزمانی" توصیف کردند، با این حال تاکنون بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن به ۳۰ زبان به فروش رفته است و مؤسسات حرفهای آمار نیز با دقت بسیار به کار سنجش میزان انطباق پیش بینی های کتاب با داده های تجربی اشتغال داشته اند. تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ توسط "مؤسسه و دانشکدۀ آمارگران" (IFoA) انجام شد، نشان داد که داده های موجود "به نحو نگران کننده ای" با پیشینیها مطابقت دارند و این واقعیت حاوی پیامدهای "عاجل، پیچیده و پردامنه" ایست.
به نظر میرسد که اقتصاد جهانی در حال گذر از شرایط همه گیری کووید-۱۹ و بازگشت به وضع عادی است. از این رو راندرز در این گفتگو به راهی که اکنون جهان در حال پیمودن آن است میپردازد و بر اثرات آن برای بازارهای مالی، محیط زیست و جامعه طی ۵۰ سال آینده مکث میکند.
نگاهی به گذشته
سناریوهای طرح شده در کتاب "محدودیتهای رشد" از مدل کامپیوتری World3 استخراج شدهبودند. این مدل توسط راندرز و همکارانش در زمان تحصیل در انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) ساخته و پرداخته شدهبود. او میگوید: "ما تنها کسان شناخته شده ای در آن زمان بودیم که روی سؤالات کلان مربوط به رشد جمعیت و علوم نوپای محیط زیستی کار میکردیم. برای ما مسلم شده بود که افزایش جمعیت، آلودگی و بهره برداری از منابع باید متوقف شود، اما نمیدانستیم که آیا این امر با تعدیلهای آرام در محدودههای کرۀ خاکی اتفاق میافتد یا به طرقی مفرط و همراه با فروپاشی".
کتاب انتقادهای قابل توجهی را برانگیخت. برخی از اقتصاددانان مطرح کردند که پیش بینیهای آن انگیزه ایدئولوژیکی دارند و نقش پیشرفت تکنولوژی را در حل مشکلاتی چون کاهش منابع، آلودگی و تولید مواد غذایی نادیده میگیرند. با این حال کار ادامه یافته و نشان داده که تغییر در مصرف منابع از سال ۱۹۷۲ به این سو بسیار ناکافی بوده است. راندرز میگوید: "دلیل محبوبیت کتاب این است که در عرض چند هفته پس از انتشار مورد حمله شدید قرار گرفت. برای مردم سؤال شده بود که "مگر این بچه ها چه کفری گفته اند که اقتصاددانان را این قدر عصبانی کرده است؟" و همین باعث شد کتاب گُل کند.
در آن زمان، بسیاری از مردم فکر می کردند و نگران بودند که بالاخره تمام منابع زغال سنگ، نفت و گاز جهان تمام خواهد شد. امروزه اما این دیگر یک نگرانی حاد نیست. راندرز در این ارتباط می گوید: "به همین دلیل سروکار ما با سناریوی دومی خواهد بود که در کتاب ارائه شده: فروپاشی در اثر آلودگی. طبق این سناریو محدودیتی در منابع وجود ندارد و جامعه همچنان گسترش می یابد؛ با فعالیت هرچه بیشتر، انتشار [گازهای گلخانه ای] هم بیشتر. به نظرم این محتمل ترین سناریوی آینده باشد. ما انتشار گازهای گلخانه ای را با سرعت کافی کنترل نمی کنیم. در نتیجه دمای کره خاکی ما تا سال ۲۰۷۵ تا ۲.۵ درجه سانتیگراد نسبت به دوران پیشاصنعتی افزایش خواهد یافت، پیش از آن که دوباره رو به کاهش نهد.
یک طوفان مهیب
آخرین اثر راندرز، که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، کتابی است در مورد محیط زیست به نام "سال ۲۰۵۲: پیشبینی جهانی برای چهل سال آینده" و این پیام مرکزی که تا آنجا که موضوع تغییرات اقلیمی و آلودگی در میان است، "ما آشکارا در حال عبور از مرزهای مجازیم".
او می گوید: "ما انسانها، بسیار بیشتر از آنچه اقیانوسها و جنگلها قادر به جذب آن باشند، گاز گلخانه ای را در جو انتشار داده و میدهیم. وظیفۀ بزرگ ما این است که انتشار گازهای گلخانهای ناپایدار امروزی را به صفر برسانیم، و سپس، در خلال چند صد سال، برای مکیدن دی اکسید کربن از جو اقدام به انتشار منفی کنیم. اما سوال گرهی این است که آیا میتوان این کار را به شیوه ای یکدست و آرام انجام داد؟
راندرز معتقد است که "با همۀ این احوال، ما قبل از آن که با یک فروپاشی زیست محیطی بزرگ ابعاد مواجه شویم، شاهد نوعی فروپاشی اجتماعی خواهیم بود." او به برکزیت و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان نشانههای نابرابری فزاینده در غرب اشاره می کند که "دست به دست بحرانهای مکرر اقلیمی، می تواند طوفانی مهیب از ناآرامیهای اجتماعی را به بار آورد." او می گوید: "تا زمانی که افزایش درآمد وجود داشته باشد، می توان جامعه را اداره کرد. اما وقتی درآمدها آغاز به کاهش کنند، مردم به شدت آشفته می شوند. این امر باعث خلجانی در روح مردمی می شود که با افزایش نابرابری و نرخ پایین مشارکت نیروی کار نیز مواجه اند. همراهی این همه ناملایمات اجتماعی با بحرانها و فاجعه های روزافزون اقلیمی، یأس و سرخوردگی حادی را در انسانها موجب خواهد شد و فردائی تماماً نامعلوم را.
او می گوید: "با وجود این چشم انداز تیره، بشریت هنوز می تواند از فروپاشی اجتماعی و زیست محیطی جلوگیری کند. اما این مهم مستلزم انتخابهای سیاسی قاطع و سرمایه گذاریهائی است که بهره شان تازه پس از ۳۰ الی ۶۰ سال عاید خواهد داشت. چالش واقعی این است که در این باره با بازارهای کوتاه مدت و افراد کوتاه بین به توافق برسیم".
یک منظر جدید
راندرز نسبت به تفسیر از توسعه اقتصادی نگرانی خاصی دارد و میگوید "این مسخره است که ما صرفاً تولید ناخالص داخلی را معیار موفقیت بدانیم". به نظر او "اقتصاددانانی که این گونه می اندیشند و رویکرد کلان نئوکلاسیک به رشد را پذیرفته اند، تأثیر زیادی بر گفتمان سیاسی دارند. اما ما به شاخصهای جدیدی نیاز داریم. تولید ناخالص داخلی فقط یک معیار، آن هم معیاری برای اندازه گیری سطح فعالیت است. به همین دلیل است که در صورت وقوع سیل یا طوفان، و در نتیجه رونق ساخت و ساز، افزایش مییابد. ما باید از شاخص کیفیت زندگی استفاده کنیم که میزان مواد غذایی را که در اختیار داریم – و نه ارزش غذا را، میزان آلودگی هوا و قدرت خرید مردم را می سنجد.
او میگوید: "بخش مالی باید نقش مهمی در مقابله با فقر جهانی و بحرانهای اقلیمی داشته باشد. این در حالی است که دیگر روشن شده یک بازار بی انتظام قادر به حل این دست مسائل نیست. ما باید بپذیریم همۀ آنچه باید انجام شود، الزاماً و از نظر یک سرمایه گذار سودآور نیست. انجام این قبیل کارها نیازمند مقررات و یارانه های دولتی است".
راندرز با اشاره به طبقه بندی اتحادیه اروپا برای سرمایه گذاری سبز، به عنوان ابتکاری با نیت خوب، می گوید: "اما تمرکز باید بر پایان دادن به استفاده از سوختهای فسیلی باشد که موجب ۷۰ درصد مشکلات زیست محیطی اند. این بسیار آسانتر است. انرژیهای تجدیدپذیر را جایگزین زغال سنگ، نفت و گاز کنید! کشاورزی باززاینده (regenerative agriculture) را جایگزین کشاورزی مرسوم کنید! مدل توسعه ای را که ما بیهوده در تلاش برای تحمیل آن به جهان فقیر بودهایم، تغییر دهید! اینها مستلزم بستن مالیات بر ثروتمندان و واداشتن آنان به پرداخت هزینه های گذار به نیروگاه های آفتابی و بادی و احیای جنگل در جنوب جهانی است؛ چیزی که به شدت مورد نیاز آنهاست. همین کافی است تا جنوب نیز انرژی کم کربن برای توسعه اقتصادی داشته باشد.”
سقوط آزاد جمعیت
برابر آخرین روندهای جمعیتی بعید است که جمعیت جهان به شدتی که در طول ۲۰۰ سال گذشته شاهد آن بوده ایم، رشد کند. تخمین راندرز این است که احتمالاً این میزان در دهه ۲۰۵۰ با حدود ۹.۵ میلیارد نفر به اوج خود برسد و سپس به سرعت به حدود شش میلیارد نفر در سال ۲۱۰۰، یعنی به مقدار سال ۲۰۰۱، افت کند. "دلیل آن ساده است. در طول ۵۰ سال گذشته بارآوری (تعداد فرزندان به هر زن) در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای فقیرتر، سقوط آزاد کرده است. موقعیت زنان از طریق آموزش، بهداشت و پیشگیری از بارداری به طرز چشمگیری بهبود یافته است. این وضعیت در ۵۰ سال آینده تغییر نخواهد کرد. جمعیت، نه به دلیل گرسنگی مردم، بلکه به دلیل تغییر عمده در خود-اختیاری زنان کاهش می یابد".
او تأکید می کند که "هنوز باید منتظر ماند و دید تأثیر بلند مدت کووید-۱۹ بر امید به زندگی چه خواهد بود، اما در هر حال مردم نباید نگران آن باشند که در آینده نوزادان کمتری برای مراقبت از سالمندان، با شمار فزاینده، به دنیا خواهند آمد. حتی با کاهش جمعیت هم، تغییر فاحشی در "نسبت وابستگی جمعیتی" ایجاد نخواهد شد. و البته یکی از راه حلهای آن افزایش سن بازنشستگی است. تنها با افزایش سن بازنشستگی به مدت چند سال، می توان کل مشکل را از بین برد. اهمیت دارد که در این باره نیز از تفکر کوتاه مدت اجتناب، و بر معیارهای بلندمدت تمرکز کنیم. چنین رویکردی سرمایه گذاری بیشتر را در انواع زمینه هائی، که برای حمایت از گذار به اقتصاد کم کربن مورد نیاز است، تسهیل خواهد کرد.
زمان اقدامات عاجل
سال ۲۰۲۲ همچنین پنجاهمین سالگرد کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محیط زیست انسانی است که به کنفرانس استکهلم شناخته می شود. از این مناسبت برای انتشار کتاب بعدی از سری "محدودیت های رشد" در ژوئن امسال استفاده خواهد شد. طبعاً راندرز تمایلی به افشای پیام مرکزی کتاب ندارد، با این حال پنهان نمی گذارد که "دلایلی هم برای خوش بینی وجود دارند. از سال ۱۹۷۲ به بعد اقدامات مثبتی نیز صورت یافته اند: نهادهایی مانند پانل بین دولتی در بارۀ تغییرات اقلیمی بنا شده اند، امروزه ما وزارتخانه هایی برای محیط زیست داریم، ... اما مدلهای ما نشان می دهند که نمی توان به این کندی حرکت کرد و به پیشرفت لازم نائل آمد".
راندرز با داشتن مشاغلی در حوزه سیاست، امور مالی و دانشگاهی، از صحبت صریح در باره این که جهان به کجا می رود و تغییرات گستردۀ مورد نیاز، ابائی ندارد. می گوید: "من رئیس سه تا بانک بودهام و شرکتهای متعددی را تأسیس کردهام، بنابراین از زیروبم قضایا بیخبر نیستم. اما، راستش، الان دیگر سر در نمی آورم که چرا ما این قدر کند حرکت می کنیم. قاعدتاً کسی باید باشد که بتواند این را توضیح دهد. طبعاً دنیا از نظر فیزیکی فرو نخواهد ریخت، اما مسیری که فعلاً ما داریم در آن حرکت می کنیم، به مقصد روشنی منتهی نخواهد شد. ما باید سریعتر بجنبیم، دو و حتی شاید سه برابر سریعتر. ما دیگر فرصتی، ولو دهساله، برای تعلل نداریم".
افزودن دیدگاه جدید