من کارم/کالایم،،،
تکه آهنی گداخته،
درجنهم سود،
زیر پای دپوی سرمایه،
در فشار مناسبات زاده میشوم،
به فراوانی جمعیتی بزرگ،
به سرسختی حلقه های زنجیر،
به وسعت مرزهای ناپیدا،
ازشمال تا جنوب،
ازمشرق تا مغرب،
دردبستان،دبیرستان،دانشگاه،
درمانگاه و بیمارستان،
در کارگاههای خرد،
کارخانجات کوچک،
در صنایع بزرگ،
من سربازم، راننده ام،
رفته گرم،نگهبانم،
من نانوا، نرس،پرستارم،
من فقرم، دردم،تبعیض ام،
من کارگر پیمانکارم،،،
درنفت،گاز،پتروشیمی،
درمعادن، سیمان،آهن،
درکوره پزخانه ها،
من کارگرم، انسانم،
در منطق مناسبات تو،
باتوپ وتانک وتیر و تفنگ،
کالا شده ام،
اکنون آمده ام،
پیگیر و استوار،
اکنون آمده ام،
معترض و امیدوار،
که تندیس ترس و تبعیض را بشکنم،
که بند بزک کرده ی بندگی را ببرم،
آمده ام،،،
در روزی که مال من است،
زندگی را پس بگیرم،
وهر آنچه را،،،
به گروگان برده اید،
من کارگرم،انسانم،،،،،،،،،،
روز جهانی کارگر مبارک باد
افزودن دیدگاه جدید