من قلب شورشم،
سرشار از خشم،
سراپای انزجار،
با نشانی ازگلوله های شلیک شده،
به بهای سنگین نان،
گرانترین کالایی که از،
رد خون تهیدستان میگذرد،
من آنجا ایستاده ام،
برسکوی اعتراض،
با دهانی پراز صلح،
در فریادی از برابری،
دردستم پرچمی ست ازتغییر،
که واژه ی زندگی برآن میرقصد،
وتو آنگاه مرا خواهی یافت،
من قلب شورشم،
سرشار از خشم،
سراپای انزجار،،،،،
من قلب شورشم
به مردم جونقان و فارسان
افزودن دیدگاه جدید