رفتن به محتوای اصلی

چرخشی افراطی در "جمهوری اسلامی ایران"؟

چرخشی افراطی در "جمهوری اسلامی ایران"؟

 

شواهدی نشان می دهند که چرخشی به افراط در راهبردهای «جمهوری اسلامی»، در حال وقوع است. رژیم دین سالار، گرایشی را در درون خود داشته که افراطی تر بوده و رسانه هایی نظیرکیهان و مدیر آن حسین شریعتمداری بیانگر آن بوده اند. افراطیون در «جمهوری اسلامی»، ضد غرب تا حد تروریسم و جنگ، ضد برجام با تمایل به ساخت تسلیحات هسته ای، دشمنی با مخالف سیاسی تا حد حذف و سربه نیست کردن، ضدیت قاطع با بهائی ها، ضدیت با هر نرمشی در حجاب اجباری و مواردی مشابه را طرح و بیان کرده اند. تغییراتی اخیرا در عملکرد «جمهوری اسلامی» مشاهده  می شود در سیاست داخلی بسوی قهر و جنگ خشونت بار تر با مردم ایران، ودر سیاست خارجی در راستای راه های غیر دیپلماتیک روی اختلافات با قدرت های جهانی. این عملکرد، کم و کیف و چون و چرا در باره چرخش به افراط و  تسلط گرایش افراطی «جمهوری اسلامی»  بر کشور را برمی انگیزد.

بعد از آن همه نا بکاری طی بیش از چهار دهه، که اوضاع به نقطه غیر قابل تحملی برای مردم رسیده، بار دیگر،  رفتار بمراتب بی رحمانه و جنون امیزتر حکومت دینی در کشور داری، دور برداشته است. در زیر چهار مورد مثال را مشاهده کنید:

جنگ روسیه و تجاوز آن به کشور مستقل اوکراین، میلیون ها انسان را، آسیب رسانده و آواره کرده است. با نقض قوانین بین المللی توسط دولت جنگ افروز، کشوری مستقل به خاک و خون کشیده شد. بعلاوه، این جنگ، بر بحران های جهان در گیر در همه گیری کووید، بشدت افزوده است. جنگ روسیه با اوکراین، بر بستر اختلافاتی ژئوپولیتکی روی داد که در آن ها، یکه تازی ناتو نیز مشاهده شد. اما جنگ را نه ناتو، بلکه ولادیمیر پوتین و ارتش روسیه، آغاز و ادامه دادند. در ملاقات روز سه شنبه، 28 تیرماه 1401، بعد از حدود پنج ماه جنگ روسیه با اوکراین، خامنه ای از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور مادام العمر، مستبد و جنگ افروز فدراسیون روسیه، پذیرایی می کند و جنگ  تجاوزکارانه او را، می ستاید، حقانیت آن را ابراز می کند، و در یک کلام به خواست ها و تمایلات پوتین گردن می نهد. یعنی خامنه ای موضعی می گیرد مخالف موضع قبلی دولت «جمهوری اسلامی» که بی طرفی را در آن جنگ اعلام می داشت. بدرستی گفته شده جان برترین گوهر مقدس است. آزردن هر جانی غیر قابل بخشش است و بنابراین هیچ جنگی حقانیت ندارد مگر جنگی که دفاعی باشد. اما، خامنه ای، "ولی فقیه" یا "مقام رهبری" مادام العمر، مورد پشتیبانی روحانیت، عملا نشان می دهد که وقتی منافع قدرت در میان باشد، برای او و دم و دستگاه دینی پشتیبانش، هر رذالتی مجاز است. خامنه ای، با حمایت و پشتیبانی از حمله یک ابر قدرت به کشوری کوجک و نابودی و ویرانی آن، نشان می دهد که برای او و دم و دستگاهش، اخلاق و انسان و انسانیت و معنویت، حتی از نوع مورد موعظه و پسند اسلامیون، پشیزی نمی ارزند. خامنه ای، جنگی ویرانگر را دارای حقانیت اعلام داشته تا از رضایت پوتین، تکیه گاهی برای بیت و استبداد خود بسازد. از ترس، به قدرتی پناه بردن، در نتیجه از خود بیخود شدن، چیزی نیست جز پیروی از خواست های دولت دیگر و وابسته به آن شدن. حکومت اسلامی، با چهل سال نابکاری، کار را به بینوایی، بیچارگی، گرفتاری و خشمگینی مردم کشانده است. اکنون، از ترس این مردم، چون نیم جو جوهر پذیرش مسئولیت خود در تباهی ها ی ببار آمده را ندارد، با پناه بردن به پوتین، دست به تبهکاری دیگری می زند تا به قدرت خود ادامه دهد. تردیدی نیست که حمایت سوداگرانه پوتین از رژیم خامنه ای، واقع شده و جزیی بوده از دیپلماسی و استراتژی سیاسی نظامی روسیه در رقابتش با غرب. پوتین با ایران بعنوان مهره ای در خدمت منافع روسیه بازی کرده است. خامنه ای و رژیمش از این بازی ذوق زده شده اند. این بازی، تغییر در مواضع رژیم اسلامی نسبت به جنگ تجاوزرگرانه در اوکراین و چرخش افراطی در راهبردهای سیاسی رژیم خامنه ای با قدرت های خارجی را تحریک کرده است.

خانم سپیده رشنو، دخترخانمی معترض به حجاب اجباری را شناسایی، دستگیر، و با آثاری از آسیب جانی در چهره،  بعنوان تواب روی صفحه تلویزیون نمایش می دهند. این صحنه پردازی، تخصص تمامی مستبدین خود حقیقت دان و تام گرا بوده است. از آغاز پیدایش رژیم دینی همیشه و مکررا این صحنه پردازی انجام شده، بخصوص در سال های یکه تازی لاجوردی، شکنجه گر و جلاد در زندان اوین. دیرزمانی است که دیگر این صحنه پردازی، رسوای خاص و عام شده است. این بار تکرار ملال آور صحنه پردازی دست ساز امنیتی های رژیم، بر علیه معترضی به حجاب اجباری، نه تنها بیرحمانه، بلکه علاوه بر آن، هیستریک و جنون آمیز است. هموطنانی را دشمن می نامند که مخالف  حجاب اجباری هستند و حقوق خود را می خواهند. خواست بر حق آنان یعنی آزادی در حجاب را، به غربیان مربوط می کنند و آن ها را هدف سرکوب قرار می دهند. رژیم اسلامی، با این صحنه پردازی و تهدید به حذف هموطنان حق طلب، راهبرد جنگ با مردم را در پیش می گیرد، بی هیچ احساس مسئولیتی نسبت به ایرانیان. در مورد مبارزه با حجاب اجباری نیز، مانند مبارزات حق جویانه جنبش دی 96 و آبان 98، رژیم مردم ایران و مخالفین را دشمنانی می بیند که بی رحمانه باید سرکوب شوند. این چرخش و شدت عمل در این باره، نشانی از تغییر سیاست داخلی رژیم خامنه ای به افراط است.

مدتی است که زندان ها را دو باره از فعالین مدنی و سیاسی معلم، کارگر، بازنشسته، زن، دانشجو، روزنامه نگار، وکیل، هنرمند، و نویسنده و سینماگر، و دیگر هموطنان پر کرده اند. بدنبال این تشدید سرکوب، در روز های اخیر حملات پردامنه و ناگهانی، به هموطنان بهائی را در شهرها و روستا های مختلف عملی کرده اند با گسیل دستجات پر تعداد ماموران و امنیتی ها. بازداشت تعدادی از هموطنان بهائی، تخریب منازل،  مغازه ها و مصادره اماکن ان ها، نمونه ی دیگری از چرخش افراطی، و خشونت بارتر کردن قهر و جنگ رژیم دینی با مردم است. این حملات، توسط وزارت اطلاعات دولت دینی، با اتهامات بی پایه و اساس و کلیشه ای جاسوسی و تحریک به بی حجابی و تبلیغ در مهد کودک ها توجیه شده است.با این اتهامات، در واقع سرکوب را با نیرنگ و فریب و دروغ تکمیل کرده اند. واقعا بهایی ها چه کرده اند که زندگی در وطن را، هر روز برایشان سخت تر می کنند؟ کدام قانون و کدام اخلاق، این تعرض ها و تعدی ها را مجاز می دارد؟ جنگ ارتجاعی و قدیمی افراطیون شیعه اثنی عشری علیه باورمندان به کیش بهایی، برای حذف و نیست و نابود کردن این کیش، داستان طولانی و غم انگیزی دارد و به ماهیت رفتار قدرت دینی با مخالفین بر می گردد. علاوه بر این، قدرت دینی و ایدئولوژیک مشابه «جمهوری اسلامی» مسلح به قوه قهریه، سلاح در دست، دشمنی و جنگ دینی را دامن می زند. این موج حمله شدید به ایرانیان بهائی، نشانی دیگری است از تغییر افراطی رویه های رژیم و خامنه ای در سرکوب مخالفین و تشدید آن.

بالاترین مقامات مسئول و اداری رژیم در زمینه دیپلماسی و هسته ای و نظامی، یکی پس از دیگری پشت بلندگو می روند و از توانایی "جمهوری اسلامی ایران" در ساخت سلاح هسته ای خبر می دهند. این ادعا راست باشد یا لاف، از رجزخوانی جنگ طلبانه با قدرت های خارجی نشان دارد و از تمایل به راه های غیر دیپلماتیک بر سر اختلافات با طرفهای بین المللی. بدیهی است که گرایش خواهان ساخت سلاح هسته ای در دستگاه دین سالاری، از آغاز حمله به اوکراین، با نشان دادن تهاجم به اوکراین بعنوان مثال از ساخت تسلیحات هسته ای دفاع می کردند. این گرایش که بخصوص در میان نظامیان سپاه پاسداران حضور محسوس تری دارد، از تریبون های مختلف بر ضرورت دست یابی به تسلیحات اتمی اصرار می کردند. اما موضع گیری های اخیر بالاترین مقامات مسئول در باره توانایی ساخت تسلیحات هسته ای، دیگر نظرات گرایشی در حکومت دینی نیست. این سخن خامنه ای است که توسط کمال خرازی، "رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی" در مورد توانایی رژیم دینی به ساخت تسلیحات هسته ای ابراز می شود. این موضع، گرچه بعد از پیمان مشترک امریکا و اسرائیل اعلام شد که در جریان سفر بایدن رئیس جمهور امریکا به اسرائیل در مورد جلوگیری از تجهیز «جمهوری اسلامی» به تسلیحات  هسته ای صورت گرفت، ولی بدون هماهنگی پوتین با خامنه ای و چراغ سبز روسیه به ایران برای ورود به این حیطه، نمی توانست انجام شود. از ابتدای جنگ تجاوز کارانه روسیه، بهره برداری آن کشور از ایران و برجام بنفع سیاست خارجی روسیه و بنفع جنگ تجاوزکارانه آن کشور مشاهده  شده است. مقامات رژیم دینی نیز از منافع روسیه در برجام نام برده و بی شرمانه، دفاع از آن را بر عهده  گرفته اند. بدین ترتیب، گرایش افراطی راجع به تسلیحات هسته ای در «جمهوری اسلامی»، دست بالا را پیدا می کند. منافع کشورامپریالیستی فدراسیون روسیه با دولتی مافیایی و مستبد، در همسویی با حکومت دینی حاکم بر کشور، سرنوشت کشور ما را با خطرات عظیم روبرو ساخته است. این بازی با آتش توسط جمهوری اسلامی علی خامنه ای و همدستانش و با تحریک احتمالی پوتین، برای کشور و مردم محروم ایران، جز راهبرد و سیاستی افراطی نام دیگری ندارد.

شمارش از این موارد را می توان ادامه داد. لیکن همین چند نمونه کافی اند تا نتیجه گرفت که رژیم، با چرخشی افراطی در برخورد با مردم، در کشورداری و در دیپلماسی به رفتار بیرحمانه، جنون آمیز، هیستریک و خطرناک برای کشور بنحوی مخربتر از همیشه ادامه می دهد.

 در واکنش به سیاست های رژیم دینی حاکم، ملت ایران، خشمگین تر می شود. مردم چه باید بکنند؟ کدام چشم انداز را می توانند در آینده خود بیابند تا در راه آن متحد و روان شوند؟ اگر چشم اندازی نباشد، رفتار هیستریک حکومت و خشم رو به افزون مردم به کجا می انجامد؟ خامنه ای و بیت و ولایت و حکومت او با بهره برداری از منابع ملی و بده بستان با قدرت های دولتی و غیر دولتی، بخصوص با روسیه پوتین، تکیه گاه می سازند تا به قدرت ادامه دهند. مردم هم خشمگین تر از پیش می شوند. در این میان، آینده ای نجاتبخش، اگر خود نمایی نکند، کار به کجا می انجامد؟ سقوط به اعماق آن جنون و این بی چشم اندازی؟

 از سوی رژیم دین سالار، نشانه های بیشتری هر روزه هر روز مشاهده می شوند که از خطر فاجعه ای در حال وقوع خبر می دهند، مگر این که دوره این چرخش با اتفاقی مانند آتش بس در جنگ روسیه علیه اوکراین، پایان یابد. همه ارزیابی ها خبر از طولانی بودن جنگ تجاوزکارانه روسیه با اوکراین است. پس بەاحتمال قوی چرخش افراطی در سیاست «جمهوری اسلامی» باید با دوام باشد. خطر فاجعه ای در حال وقوع را نمی توان نادیده گرفت. "خانه دارد می سوزد!" باید میان خویش و خویشاوندان اهل "خانه"، میان تمامی هموطنان، خطر این فاجعه در حال وقوع، با قوت پخش شود و انعکاس یابد، چند باره، بر گوش ها عبور کند، درون همه آن ها نفوذ کند، تا به گوش جان شنیده شود.

نسبت به چرخش افراطی در سیاست داخلی و خارجی رژیم علی خامنه ای به این "قوز بالا قوز" چهل و چند ساله «جمهوری اسلامی»، بی تفاوت نمانیم. قدر و ارج چشم انداز آینده ای نجاتبخش میان مردم را بشناسیم و نبود آن را فراموش نکنیم. خطر از فاجعه را همه گیر کنیم. میان فعالین رهایی از استبداد و ظلم و دین سالاری در داخل و خارج از کشور، با جستن و یافتن چشم اندازی همگانی، وفاق و همبستگی  شایسته آزادی و عدالت و دموکراسی را، پایه گذاری و عملی کنیم.

 سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۲ اوت ۲۰۲۲

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید