جنبشی که در این دور با قتل دختر نوجوان ۲۲ ساله کُرد، مهسا امینی با شعار " زن، زندگی و آزادی" شعله خشم تلنبار شده مردم را برافروخت، وارد چهارمین هفته اعتراضی خود شده است. این اعتراضات در سراسر کشور، از شهرهای بزرگ گرفته تا شهرهای کوچک و در برخی از شهرها همزمان در چندین محله سر برآورده است. این جنبش گسترده که در راس آن زنان و جوانان قرار دارند، به رغم خشونت های وحشیانه حکومت تاکنون تداوم داشته و تا شعله آتش آن مقر استبداد را به تلی از خاکستر بدل نکند از پا نخواهد نشست.
مردم طی این چند هفته خیابانها را از انحصار حکومت درآورده اند. به تدریج دانشگاهها و مدارس نیز با اعتصابات خود به جنبش عمومی پیوسته و حکومت را زیر فشار خرد کننده ای قرار داده اند. بسیاری از چهره های ورزشی، هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیان و .... به حمایت از جنبش برخاسته و حتی چندین مجری صدا و سیما هم به نشانه همبستگی از کار خود کناره گیری کردهاند. طی چند روز گذشته بخش هائی از کارگران هم به اعتصاب پیوسته اند: بخش هائی از کارگران پتروشیمی و نفت هم در عسلویە و آبادان و بوشهر بە اعتراضات پیوستە و در گیت ورودی شمارە ١٤پالایشگاە آبادان، پترو پالایش کنگان، هنگام و بوشهر با توسل بە اعتصاب از اعتراضات سراسری مردم حمایت کردەاند. پشتیبانی از این مبارزه در خارج از کشور نیز به شکل بی سابقهای جریان یافته و در کمتر کشوری است که ایرانیان آرام و قرار داشته باشند. در بسیاری از تجمعات اعتراضی حضور پر شمار ایرانیان بی سابقه است. دولت ها، نهادهای دموکراتیک و چهره های نام آشنای جهانی و مردم کشورهای دیگر در ابعاد بسیار گسترده در حمایت از این جنبش به شکل بی سابقه ای سنگ تمام گذاشته اند.
در هفته گذشته شدت خشونت و سرکوب وحشیانه مردم در زاهدان و سنندج به اوج رسید. بر اساس آمار سازمان حقوق بشر حداقل ۲۰۱ تن جان خود را از دست داده اند که در میان آنها ۲۳ کودک وجود دارد. واکنش های سران حکومت از ابراهیم رئیسی منصوب خامنه ای به کرسی ریاست جمهوری گرفته تا خود رهبر جمهوری اسلامی حاکی از این است که این جماعت هنوز از خواب بیدار نشده و مثل تمام دیکتاتورهای سرنگون شده قرار است هرگز بیدار نشوند. هم در صحبت رئیسی و هم در سخنان خامنه ای نشانه هائی از عقب نشینی دیده می شد. محسنی اژه ای رئیس قوه قضائیه نیز شیادانه اعلام آمادگی نمود که با همه گفتگو کند، اما فراموش کرد که هم اکنون تعدادی از زندانیان فقط بهخاطر انتقاد از این سیستم فاسد در زندان هستند. شدت برخورد خشونت آمیز با مردم برخی از معترضان را با این پرسش روبرو کرده است که اگر برخوردهای مسلحانه حکومت تشدید شود، آیا اعتراضات مردمی به سمت تقابل پیش نخواهد رفت و اگر چنین شد جریانات سیاسی چه واکنشی خواهند داشت؟
آنچه که به ما مربوط میشود حزب ما در استراتژی سیاسی خود برای گذار از جمهوری اسلامی به اشکال خشونت پرهیز تاکید داشته و دارد و خشونتی را که حکومت در صدد تحمیل آن است، به زیان جنبش مردم ارزیابی می کند. یعنی ما مخالف سازماندهی خشونت هستیم و چنین مبارزه ای را به سود مردم نمی دانیم. اما اگر خارج از اراده ما به دلیل ماهیت حکومت جمهوری اسلامی جنبش به خشونت کشیده شود، طبیعی است که ما در کنار مردم قرار می گیریم و می کوشیم با عقب نشاندن حکومت، جهت مبارزه معترضان را به اشکال مدنی و پرهیز از خشونت متقابل سوق دهیم.
مخالفت ما با سازماندهی خشونت در اعتراضات و خیزش ها و جنبش ها، به معنای مخالفت با مقابله مردم و ایستادگی آنها در برابر سرکوب نیست. آن اقدامات تدافعی مردم که در مقابله با سرکوب پلیس انجام می شود قابل دفاع است. ما حمله به تاسیسات، ادارات، بانکها و فروشگاهها را نادرست دانسته، این اماکن را از آن مردم می دانیم. همزمان تاکید می کنیم بدون ایستادگی در برابر تهاجم و حملات پلیس شعله مبارزه مردم فروکش خواهد کرد. آتش زدن لاستیک برای خنثی کردن گاز اشک آور و یا اقدامات تدافعی مشابه، خشونت نیست. در سال ۸۸ ماشین پلیس از روی جسم بی جان فرج زادە تارانی گذشت و جان عزیز او را گرفت. مردم این ماشین را که به درون جمعیت هجوم آورده بود، واژگون و تخریب کردند. این اقدام قابل دفاع است. خشم مقدسی است که اگر انسانها از آن تهی شوند حس نوع دوستی شان تضعیف میشود. واکنشی است انسانی به یک حرکت وحشیانه و حیوانی. دفاعی است ستودنی در برابر گرگ درنده و نمیتوان آنرا در چارچوب خشونت سازمانیافته قرارداد. بدون این ایستادگیها مبارزه خشونت پرهیز ما موفقیت چندانی بهدست نخواهد آورد.
خشونت همواره توسط قدرت مستبد حاکم اعمال می شود. خشونت ابزاری است برای ارعاب و اعمال قدرت. در میدان خشونت قاعدتا حکومتها دست بالا را دارند. ارتش و ابزار آن را مهیا کرده اند و میتوانند در این میدان پیشروی کنند. مردم برای زندگی بهتر مبارزه میکنند. قدرت مردم در مشارکت وسیعشان در مبارزه است. هر چه مبارزه مردم به روال زندگی نزدیکتر باشد مشارکتشان پردامنهتر خواهد شد. بی جهت نیست که حاکمان در آنجائی که مبارزه مسالمت آمیز پیش میرود، می کوشند با توطئه آن را به خشونت بکشند تا بتوانند با هزینه کمتر مردم را سرکوب کنند.
دیدگاهها
خشونت پرهیز هم برای خودش…
خشونت پرهیز هم برای خودش برندی شده و هر جامه نامبارکی را با این لگو میخواهند به تن مبارزات مردم بپوشانند . سالهاست که حاکمیت خشونتهای سازمان یافته خود را بر مبارزان راه آزادی و بر زحمتکشان میهنمان اعمال کرده و هر صدای حقطلبانه را در گلو خفه کرده و میکند . اتفاقاً مقابله با این جنایات فقط از طریق مقابله به مثل سازمان یافته میتواند جامعه را از هرج ومرج و آنارشیسم نجات دهد و حکومت را وادار به عقب نشینی کند . با لاستیک آتش زدن نمیتوان جلوی کشتار زاهدان و سنندج را گرفت . بایستی بازوهای مسلح خلق به صورت سازمان یافته و متشکل با این وحشیگریهای حکومت به مقابله برخیزند .
افزودن دیدگاه جدید