چه شبها که او و دوستانش درماههای منتهی به بهمن۵۷، به منظورحفظ مغازهها و پاساژها از آتش جریانات تندرو مذهبی درشهر کوچکشان نگهبانی میدادند؛ مثل همین روزها، ماه آبان بود.
بیستوسهچهار سال بیشتر نداشت. به همراه همان دوستان و رفقایِ دوران تحصیل و زندانش از همان روزهای انقلاب فعال بود و پرشور. او هم همانند همهی جوانان آن سالها، میخواست كار انقلابی كند. اما خیلی زود امیدها به یاس بدل شدند و بگیروببند آغاز؛ اعدامها که از همان فردایِ ۲۲بهمن رویِ دیگر انقلا ِب ۷۵ را نمایان کرده بودند. بعد به بهانه سرکوب دانشجویان و تعطیلی دانشگاهها، انقلاب فرهنگی را کلید زدند و در جریانِ مقاومت دانشجویان صدها نفر را به خاک و خون کشیدند و هزاران تن را از تحصیل محروم و آواره کردند.
او آن روزها و شبها را خوب به یاد داشت. دانشجویانی که همان روزها پرپرشدند. اما هنوز انقلاب شکستهخورده، پیامدهای بیشتری داشت! گذشت سالها نشان داد که رویدادهای بسیاری در پیش بودند. رخدادهایی كه گاه همچون تُندر همه چیز را درمینوردیدند و اوضاع را به یکباره درهم میریختند. یكی از آنها، اشغال سفارت امریكا در۱۳ آبان ۱۳۵۸ بود. اتفاقی كه قرار بود سرنوشت یك كشور را سالها تحت تاثیر قرار دهد و تا چند دهه بعد همچنان همه سیاست كشور را مثأثر از خود نگهدارد. البته روزهای نخست اینگونه نبود. دانشجویان قرار بود مدت كوتاهی سفارت را در تسخیر خود نگهدارند، اما با استعفای ناگهانی بازرگان در اعتراض به نقض قوانین بینالمللی و مخدوش كردن چهره دولت و حمایت تام و تمام خمینی از دانشجویان اشغالگر، داستان سفارت، از یك قصهی كوتاه به داستان دنبالهدار بلندی تبدیل شد. داستانی سرگرمكننده، كه هم نمایش تلویزیونی و هم خیابانیاش میلیونها مخاطب را روزها و هفتههای بسیاری سرگرم میكرد! هر شب تا صبح، جمعیت انبوهی در برابر در اصلی سفارت، در خیابان تختجمشید، گرد هم میآمدند تا بر فراز دیوار سفارت نمایش زنده دانشجویان جوان را تماشا كنند. سخنرانیهای آتشین، شعارهای ضدامریكایی و آتش زدن پرچم آمریكا! تلویزیون هم هرشب تصاویری مرتبط با سفارت پخش میكرد. حضور دو یا سه دانشجوی افشاگر در استودیوی پخش تلویزیون، كه همواره نگاه خود را از لنز دوربین میدزدیدند و سر به زیر، اسنادی را افشا میكردند، حالا به یك بخش ثابت برنامههای تلویزیونی بدل شده بود كه بینندگان بسیار داشت.
در تمام این سالها، هم آن بخشی که ناخواسته جلای وطن کرده بودند و هم آن اندک نیروهایی که در داخل کشور مانده بودند، یکی از دغدغههایشان این بود که چرا جوانان در جلساتشان کمتر حضور دارند و یا اساسا حضور ندارند؟ چرا حضور زنان کمتر و کمتر شده؟ چرا اینقدر اختلاف، قد علم کردهاست و این همه درگیری و گاهی کینه، کینهای سهمگین، ناشی از چیست؟ و چه زمانی این تفرقه و پراکندگی به اتحاد و همبستگی می رسد؟ پرسشهایی که بسیاری اوقات بیپاسخ میماندند.
حالا در این روزها، وقتی در خارج از مرزهایمان انبوه جمعیت ایرانیان را میبینیم، در برلین و دیگر شهرهای اروپا، یا درلُس آنجلس و آمریکا و... پاسخِ پرسشهایمان را دریافت میکنیم. درمییابیم که شور و اتفاق جنبش داخلی، جنبش "زن، زندگی، آزادی" چقدر اثرگذاراست برای جنبش نخبگان جامعه. حالا به نظر میرسد که معترضان جنبش داخل کشور که جنبش بزرگ اجتماعی ایران را سامان میدهند، با فرهیختگان جنبش خارج کشور یکی شدهاند. شعارها و پیامهایشان یکی اند. نسلی نو درحال تکوین است. نسلی شجاع، پرشور و مسلط به دانش و اطلاعات روز. نسلی که تجربهی جنبشهای بسیاری را با خود دارد. نسلی که به راحتی میتواند تجربهی شکست انقلاب را از آن سالها بهخوبی دریابد و از آن اشتباهات درس گیرد.
این روزها همه صاحبنظران از هر جناح، دسته و مرامی دریافتهاند که تحقیرشدن عامل محرک و تعیین کنندهای بودهاست و خواهد بود در انسجام بخشی و یکپارچگی علیه حکومت جور و ستم جمهوری اسلامی. برق چشمان زنان و مردان نسل ۷۵ روزهایی خوش را نوید میدهد، برقی که بیتردید از اتحاد نیرو گرفته است. اتحاد همه گروهها، اندیشهها و قومیتها.
تولستوی* زمانی گفته بود: "هرچه مردمان را یکپارچه کند، بهترین و زیباترین است." و رومن رولان** در پاسخ به او چنین گفته بود: "از تولستوی بسیار آموختم، بی آن که مقلد شیوههای ریاضت آمیز او باشم..." رولان در سال ۱۹۰۸ کتاب ژان کریستف را به لئو تولستوی تقدیم کرد با این مقدمه کوتاه: "به لئو تولستوی که به ما آموخت به هرقیمت که هست به همه و به خودمان حقیقت را بگوییم. با ستایش و احترام محبت آمیز. رومن رولان ششم آوریل ۱۹۰۸".
* لو نیکلایویچ تولستوی، تولد سپتامبر ۱۸۲۸، درگذشت ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰. فیلسوف، عارف، نویسنده روس و خالق رمان جنگ و صلح بود. او را از بزرگترین رماننویسان جهان میدانند. او بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات و جایزه صلح نوبل شد ولی هرگز به آنها دست نیافت.
** Romain Rolland رومن رولان تولد ۲۶ ژانویه ۱۸۶۶، درگذشت ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴. نویسنده، نمایشنامهنویس، مقاله نویس و روشنفکر فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات.
افزودن دیدگاه جدید