رفتن به محتوای اصلی

میانه راه انقلاب

میانه راه انقلاب

بیش از 40 روز از شرایط اعتراضی ایران گذشت. به جرات باید گفت که در این بازه طی شده، این ایران دگر هرگز به آن ایران تبدیل نخواهد شد. تحولی بزرگ حاصل گشته، سقوط رژیم ولایی به میانه راه رسیده است. رایج است که در میانه راه، تضاد و عدم رواداری میان دوطرف متخاصم هرچه بیشتر گردد. صف ها کاملا آراسته شده، در چنین مواردی باور به مهار اعتراضات در میان بخش بزرگ جامعه عملا به صفر می رسد.
حال و هوا از طرفی چنین شده است که، اگر رژیم در راستای مهار اعتراضات خشونت بیشتری اعمال کند، هزینه بیشتری نیز خواهد پرداخت. به این خاطر رژیم ولایی خامنه ای و اطرافیان وی در استانه کیش و مات قرار دارند، حرکتها نیز کاملا محدود شده اند.
در چهل واندی سال گذشته رژیم با انواع ترفندها دائما تلاش کرده است با ایجاد بحرانها و حتی استفاده از بحرانهای خارج برنامه، خود را بیگناه و تسلیم  "قضا و قدر الهی" نشان دهد، از آب گل آلود ثروت صید کند.
پرواضح است که بسیاری از رخدادهای اجتماعی-سیاسی و اقتصادی در ساختمان رژیم ولایی دست ساز بوده، در راستای تداوم و بقاء دستگاه طراحی شده اند. برهمین مبنا، در سالهای شصت در رضایت و سکومت مردم و دستور مستقیم خمینی فاجعه ملی رخ داد، با ادامه جنگ ویرانی اقتصاد و کشور رقم خورد، ترورشخصیتهای مترقی و روشنفکر صورت گرفت. زمانی که جامعه به نظر می رسید به سمت دگرگون خواهی چرخیده است، سوپاپهای اطمینان بنام "چپ" و "راست"، اصلاح طلب و اصولگرا راه اندازی شدند، که تا سال 98 زمانی که مردم شعار "دیگه تمومه ماجرا" را سردادند، و در دکان تبانی و حقه بازیها تخته شد، خیزش به ضرورت تبدیل شد.
نخستین پایه های صف آرایی مدون و با برنامه میان مردم و رژیم را می توان در همین سال جستجو کرد. از این بازه به بعد همه چیز سرجای خودش قرار گرفت، سره از ناسره واشد.
سراشیبی رژیم از انتخابات این دوره مجلس و ریاست جمهوری آغاز گردید. تضادها به بالاترین حد خود رسیدند. با درز اخبار اختلاسها و رانتخواریهای نزدیکان، عقد قراردادهای مشکوک با کشورهای همپیمان، بذل و بخشش منابع کشور، دخالت  در امور سیاسی منطقه، ساخت بناهای بیهوده در کشورهایی مانند عراق، حضور در قتل عام  بزرگ و کوچک  در سوریه .... به بیرون سوهانی بر سنگ خارای تحمل مردم ایران بود، بایست در جایی این صداهای خش خش آزاردهنده پایان می یافتند.
اینک مردم در خیابانها هستند، به کمتر از سرنگونی هم رضایت نمی دهند. اما در آن طرف موضوع که رژیم قرار دارد، باور به یگانه خواست مردم، یعنی سرنگونی، پس از سالها مدیریت عدم پاسخگویی به اعمال خود، سرکوب هرصدا، و جداکردن "نخبگان" از مردم عادی جامعه، بسیار سخت و ناممکن تصور می شود. سران رژیم در گمان باطل خود، دستگاه را شکست ناپذیر می دیدند، امتی که در طی چهل سال با تلاوت روزانه قرآن، بحثهای دوراز منطق در سیمای ملی، بیان خرافات در شبکه های تلویزیونی، ذکر دروغهای بزرگ در مجالس، ... پرورش داده بودند و اطمینان یافته بودند، که هرگز به مقدسات و شئون دینی خود پشت نمی کند، اینک میوه ای تلخ به مزاج دست اندرکاران حکومت داده است. درهمین راستا، اوباشگری، عربده کشیها، تیراندازیها، دستگیری و شکنجه و ربودنها  و کشتن، واکنش قابل پیش بینی سران این رژیم است. تصور و باور به فروریزی بنای شنی رژیم و تبیین رئالیسم که پای سنگی خود را بر توهمات سران رژیم می کوبد، هنوز برای آنان سخت  و ملال آوراست.
طبیعی است که، پی بردن و دیدن پای سنگی حقایق در خیابان زمان می طلبد، دیر یا زود رژیم پی می برد، که ماندن هزینه اش به مراتب سنگین تر از واگذاری قدرت خواهد بود. با این همه، دستگاه در شرایطی قدرت را تحویل می دهد، که خشم مردم از بابت تحمیل جنایات روزافزون از مرزها گذشته، سخنی از بخشش نمانده باشد.
در چنین شرایطی اتفاقاتی رخ خواهند داد که کنترل و مهار آنها توسط نیروهای مترقی جامعه، می توان گفت که، ناممکن می شود و طبیعتاً موافقت عام را برنمی انگیزد. در حال حاضر جامعه شاهد خشونت بلاواسطه رژیم است، رژیم با تصور مهار متعرضان عملاً واکنشهای جامعه را نیز خشن می کند؛ چراکه، در یکی دو هفته گذشته، نیروهای سرکوب در اعمال خشونت تعارف را کنار گذاشته، هرچه خشنتر برای سرکوب به میدان امده اند.
در چنین شرایطی، پندواندرز درباب عدم خشونت برای مادر و پدری که فرزند خود را ازدست داده و در صدد انتقام اند، آب درهاون کوبیدن است و تنفرعموم را نیز برمی انگیزد. همزمان، چگونه است، که سرکوبگران برای کشتن معترض آمده اند، بیرون از گودنشستگان، ندا می دهند "تو نکش، یعنی بگذار ترا بکشند!" گویا برای چنین روزی، فرهنگ ایرانی ضرب المثل "مرگ خوب است، اما برای همسایه" را رایج کرده است. تا زمانی که رژیم خشونت می آفریند، نباید و نمی توان از مردم خواست، طرف دیگر صورت خود را نیز پیشکش کنند! از این روی، با گذشت زمان هر دو طرف متخاصم روبه گسترش خشونت خواهند داشت، این امر تا زمانی که یکی از طرفین از میدان به طور کامل خارج نشود، ادامه می یابد.

نقش غرب
در تمامی انقلابات صدسال اخیر، جای پای غرب همیشه دیده شده، غیر این نیز نمی تواند باشد. کارنامه غرب در مبحث انقلابها بسیار متنوع و سیاه است. طبیعتاً، غرب همیشه و همه جا منافع آتی خود را درنظر می گیرد، در برخی کشورها از طریق انقلابات مخملی و در بسیاری از کشورهای دیگر جهت تغییر حرکت اهداف انقلابها، خود را شریک بلامنازع سرنوشت دیگران دیده است.
در شرایط امروزین رژیم ایران، نه تنها غرب، بسیاری از کشورهای شرق نیز ذینفع هستند. برای نمونه، حاکمان عربستان، مهم تر از همه اسرائیل است که نقش شلوغکاریهای دولت اسرائیل قبل از آغاز اعتراضات همیشه و همه جا به راه بود. اینک تا حد زیادی فروکش کرده است. چنان می نماید، که از فروپاشی رژیم ولایی، چندین کشور در منطقه و بویژه روسیه و چین اصلا خشنود نیستند.
پرواضح است که، رژیم پساولایی، که برموج مطالبات و اعتراضات مردمی، به قدرت می رسد، با دانش و آگاهی گسترده جامعه حال و آینده، کلیه حرکات و سیاستهای اش، ساخت و پاخت با غرب و شرق زیر ذره بین خواهد بود. در همین راستا نظر عموم مردم و فشار بر دولت آینده موجب بازنگری کلیه قراردادها و پیمانهای همکاری خواهد شد، که خوشایند کشورهای نامبرده نیست. در منطقه نیز، عربستان و اسرائیل... نمی توانند بسان گذشته، عوافریبی کنند. صدور شیعه گیری نیز نه تنها قطع، بل به شدت محکوم نیز می گردد. بنابراین، مدتی یعنی تا برنامه های آتی، منطقه در ارامش قرار می گیرد، فروش سلاحهای امریکایی-غربی کمتر می شود، و سیاستهای اسرائیل در منطقه نیز بی اثر. همزمان، بازار رقابت در ایران گسترده تر میشود، با رونق اقتصادی پس از تحریمات، افزایش کسب و کار، جامعه دلخوش به خرید بنجلهای چینی و فرانسوی ... امروز، تمایلی نشان نخواهد داد. با ایجاد بازار کار در ایران سهم سرمایه گذاریها، صدور بدون دردسر مواد اولیه و فراورده ها، به همراه تراکنشهای پولی-مالی نیز نقش به سزایی می یابد. با تغییر سبک زندگی، فرهنگ حاکم نیز به شدت تغییر کرده، سطح مطالبات دگرگون شده، مترسک هولناک ایرانی جای خود را به مقام تاثیرگذار خواهد داد. این همان نقطه عطفی است، که ابردولتهای شرقی-غربی ضرورتی در ان نمی بینند. سیاست یک بام و دوهوای آنها در چهل روز گذشته، در این چرخش بنیادی معنا می یابد.

موضوع ریزش نیروهای رژیم!
طبیعی است زمانی که بر افق حوادث کشوری طلوع انقلاب ظاهر می شود، نیروهایی از ردیف پائین هرم قدرت در محاسبۀ "که برکه" به سمت انقلاب می آیند. این امر معمولاً هم در همان فرآیند ماه های نخست، زمانی که فرآیند انقلاب سفت و سخت می شود، صورت می گیرد. پس از این مرحله، ریزشها حساب شده و کم تعداد است. بالاخره، انچه را که می ماند می توان به دوگروه، مزدوران و وفاداران تقسیم کرد، که تا به آخر خواهند ایستاد. با دو گروه فوق سخن گفتن کاملاً بیهوده است. در واقع نیز این دو گروه خشنترین نیروهای دولت های ضدمردمی حاکم هستند، پندواندرز دادن به آنها، مرتکب حماقت شدن، یعنی، تشویق به ادامه کشتار است.
دولت جمهوری اسلامی، چهل و اندی سال توانست بر منابع ملی کشور و مردم، فرهنگ جامعه حکومت کند. باید اذعان کرد، که در این بازه چهل و اندی سال، هیچ دستاوردی به غیر از غارت و ویرانی، نه تنها ایران بل در منطقه نداشته است.
در حال حاضر مردم در خیابانها هستند. هر روز نیز قتلی صورت می گیرد، انسانی را می ربایند، فعالی را به زیر شکنجه می برند، زندانها را پر از معترضان می کنند، در این اواخر به نظر می آید، ترفند ترور در اماکن عمومی را نیز سازمان داده باشند.
به این ترتیب، شرایط حاکم شرایط میانه راه است، که یا به سمت نیروهای تحول طلب می چرخد، و انقلاب به فرجام می نشیند، یا رژیم از طریق بسیج نیروهای مزدور و وفادار خود موفق می شود، گسترش شرایط آن را مهار کند. انچه که رخ خواهد داد برای هر دو طرف متخاصم مهم است. چرا که یک طرف، یعنی حکومت، درتلاش است در راستای نابودی میهن، و احتمالا با برخی عقب نشینی ها مانند قربانی کردن حجاب، همان سیاستها را ادامه دهد، و طرف دیگر، در تلاش  تغییر رویه جاری، تلاش برای بنای ایرانی غیر از آنچه که هست، تا دستگاه حاکم را فروپاشد.
طبیعتاً نمیتوان تاریخ دقیقی برای این امر ذکر کرد، اما ادامه شرایط حال، به دلایل ذیل برای دوطرف ناممکن است:
1. خستگی مردم از ادامه وضع و ایجاد یاس، برگشتن به خانه ها به نفع رژیم تمام خواهد شد، رژیم نیز در همین راستا تلاش خواهد کرد.
2. بی برنامگی اقتصادی دولت، وخامت اوضاع اقتصادی مردم، آغاز و گسترش اعتصابات، آمدن درصد بیشتر مردم، به نفع مردم می گردد. امری اجتناب ناپذیر و زیانبار برای رژیم خامنه ای.

دیدگاه‌ها

امپریالیسم روسیه

اقای قلندری روسیه داره جنگ را می بازه و تکه تکه می شه اخه تجاوز کرده به اکراین 
در عوض اوکراین و امریکای دموکراسی خواه با ناتو طرفدار حکومت ها ی مردمی و اروپا در حال پیروز شدن هستند 
من تعحب می کنم این اخبار روز شما چپ های دو اتشه امریکایی را ......

جمعه, 12.05.2023 - 15:17 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید