رفتن به محتوای اصلی

گلوله ها و... شکوفه ها

گلوله ها و... شکوفه ها
برای شکوفه های سرزمینم

در هوای دود و غُرشِ گلوله ها
موج در موج بی دریغ می آیند
می آیند،
در میانِ بارشِ بی امان رگبارها
نام همه ما را
در کنار شقایقها
در سینهِ گورستانها
با گلوله‌ها می‌نویسند
در خیابانها،
دانشگاهها
و دیوارهای بلندی که نور در تاریکی
می میرد،
نفرت از لوله تفنگها می بارد!
و عشق بی مهابا موج برمی دارد
ترس فرو می ریزد
و چراغ خانه ها
تا سحر روشن می ماند
آنان می خواهند
تاریکی را به خانه برگردانند
این را گلوله‌ها نمی‌دانند
این را چشمانِ خون گرفته
نمی دانند
اما آنان می دانند
آنان که از سایه بیرون آمدند
آنان که آفتاب شدند وُ
نور می پاشند به تاریکی
واژه‌ها به رنگ سرخ درمی آیند
و سرود و شعر می شوند
در زمانه ای که بیداد
پایانی ندارد،
عشق بی مهابا موج بر می دارد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید