رفتن به محتوای اصلی

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش نوزدهم

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش نوزدهم
تحلیل انتقادی برنامه های دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی"

4- تضمین اشتغال در عمل: واقعیتهای سیاسی و اداری
بسیاری از جنبه های "تضمین اشتغال"* - هزینه آن، تأثیر آن بر اقتصاد و، مرتبط با موضوع این فصل، پایداری سیاسی آن - به نوع کاری که کارگرانتحت پوشش آن انجام خواهند داد، بستگی دارد. مدافعان "تضمین اشتغال" معیارهای حاکم بر مشاغل تحت پوشش آن را تعیین کرده اند، که عبارت اند از:

  1. خروجی این مشاغل باید ناظر بر منافع اجتماعی باشد؛
  2. آنها نباید به مهارتهائی جز مهارتهای پائین یا عمومی نیاز داشته باشند، هزینه های سرمایه ای پایینی داشته باشند و با حداقل دستمزد (با توجه به آنچه در فصل 3 در بارۀ دستمزد زیر حداقل گفته شد) متناسب باشند؛
  3. باید از بقیه بخش های دولتی متمایز باشند؛
  4. باید از "ظرفیت ذخیره" باشند، یعنی در تحلیل نهائی نباید این که کار مربوطه انجام می شود یا نه، اهمیت چندانی داشته باشد، زیر کارگران باید بتوانند به میل خود بین "تضمین اشتغال" و استخدام در بخش خصوصی جابجا شوند.

انکار نمی توان کرد که یک دولت می تواند به هر کس شغلی پیشنهاد بدهد، و نیز این که در حال حاضر بسیاری کارهای مفید اجتماعی وجود دارند که به انجام نرسیده اند. با این حال، این بدیهی نیست که یک دولت بتواند "این هر دو نشان را با یک تیر بزند". گزارۀ اصلی این فصل این است که "تضمین اشتغال" با یک "چهارضلعی ناممکن" مواجه است که مانه از برآوردن همزمان معیارها مذکور می شود. در این فصل تنشها و تضادهای بین چهار معیار گفته شده یا "چهارضلعی ناممکن" بررسی خواهند شد. این تنشها را می توان به سه دستۀ کلی تقسیم کرد: 1- بسیاری از مشاغل پیشنهادی "تضمین اشتغال" به مهارتهایی نیاز دارند که با حداقل دستمزد متناسب نیستند؛ 2- بسیاری نیازهای اجتماعی در دست انجام اند، بنابراین نباید از طریق مشاغل کوتاه مدت ناشی از سیاستهای ضد چرخه ای* برآورده شوند؛ و 3- منفک نگه داشتن "تضمین اشتغال" و بخش عمومی بس دشوار است. نوع مشاغلی که کارگران تحت پوشش یک برنامۀ تضمین اشتغال انجام می دهند، فقط یک مسئلۀ اداری نیست، بلکه بر پایداری سیاسی آن برنامه تأثیر می گذارد. حتی اگر نگرانی‌های کلان اقتصادی حول "تضمین اشتغال" ناموجه باشند، این برنامه تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که حمایت سیاسی از آن وجود داشته باشد.

چهارضلعی ناممکن: منافع اجتماعی در برابر مهارت پائین

مشاغل تحت پوشش "تضمین اشتغال" مشاغلی با حداقل دستمزد اند - و بنابراین باید با حداقل دستمزد تناسب داشته باشند؛ یعنی باید به مهارتها و تخصص پائین و آموزش کمی نیاز داشته باشند. این دو معیار توأم در بسیاری از مشاغل پیشنهاد شده توسط ورای و دیگران، اگر نگوییم در اکثر آنها، صدق نمی کنند. برای مثال، "همیاری با سالمندان، یتیمان، بیماران بستری، و معلولان ذهنی یا جسمی"، "دستیاران کلاس عمومی" و "دستیاران مراقبتهای روزانه" از آن دسته کارهایی نیستند که بدون آموزش انجام شوند، و معمولاً پیشینه و شخصیت کارگران باید بررسی شوند تا مشخص شود آیا آنها برای کار با افراد آسیب پذیر مناسب اند یا خیر. ورای حتی از این فراتر می رود و بیشترین کارها را در آموزش، بهداشت و زیرساختها [از لیست مشاغل "تضمین اشتغال] حذف می کند، زیرا آنها بیش از حد به مهارت نیاز دارند. به عبارت دیگر، کارگران تحت پوشش "تضمین اشتغال" در این بخشها می توانند عهده دار مشاغل اداری کم مسئولیت و کمکی را به عهده گیرند. دیگر طرفداران "تضمین اشتغال" مشاغل موجود در پروژه های زیرساختی عمومی بزرگ را از زمره کارهائی برمی شمرند، که می توانند در یک برنامۀ تضمین اشتغال انجام شوند. فراتر از اشکالات ذکرشدۀ قبلی، کارهای ساختمانی و زیرساختی غالباً در یک محیط کاری بالقوه ناامن انجام می شوند، که می تواند به ویژه برای کارگران آموزش ندیده، و در صورت کیفیت ضعیف کار، برای کاربران آینده خطرآفرین باشد.

لازمۀ بسیاری از مشاغل پیشنهادی برای "تضمین اشتغال" رسیدگی به طیف گسترده ای از مسائل ایمنی است؛ هم برای کارگران، هم برای عموم و هم برای کاربران آینده. مثلاً ، کوک طرح می کند که کارگران "تضمین اشتغال" می توانند به کار نظارت بر مناطق آزاد از الکل گمارده شوند و عهده دار گشتهای مراقبت شوند. دقیقاً مشخص نیست که محتوای این مشاغل چیست، اما برای این که کارگران "تضمین اشتغال" بر امنیت عمومی نظارت به هر شکلی نظارت کنند، نیازمند آموزش برای برخورد با افراد بالقوه پرخاشگر یا نامنظم اند، و با این وجود هنوز خطر (احتمالاً قابل توجه) آسیب فیزیکی متوجه آنها خواهد بود. قاعدتاً این امکان وجود دارد که "تضمین اشتغال" دست کارگران را باز بگذارد که مشاغل خاصی را نپذیرند. اما چنان که ساویر توجه می دهد، این نکته در هیچ برنامه ای تصریح نشده است. این واقعیت که طرفداران "تضمین اشتغال" مشاغلی را، از آن دست که گذشت، پیشنهاد می کنند، نشان می دهد که آنان ابعاد واقعی موانع برای انجام این مشاغل را در نظر نمی گیرند.

    

* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:

  1. "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
  2. دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
  3. "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
  4. کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیت‌ها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیت‌های جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید