طی 10 روز گذشته تغییر مشخصی به لحاظ انعکاس کمی و کیفی خبرهای کارگری در رسانه های مختلف دولتی یا وابسته به دولت از قبیل خبرگزاری ایلنا، تسنیم، فارس و ... صورت گرفته است.
این خبرگزاریها در حرکتی هماهنگ با مسئولان دولتی نسبت به انعکاس و بازنشر خبرهایی، از سوی مسئولان دولتی گرفته تا فعالان کارگری وابسته به تشکلهای دست آموز دولت، اقدام کردند تا با انتشار اخبار به ظاهر مثبت، تیترهای امیدوارکننده غیر واقعی، وعده های توخالی و ... بخشی ازپروپاگاندای حکومتی را در قالب پازل فریب افکار عمومی به اجرا گذارند.
هدف چنین کاری دور کردن بخش بزرگی از کارگران در نپیوستن به جنبش انقلابی مردم ایران بود.
آن چه مسلم است دولت، نهادهای حکومتی و امنیتی امروز خود را با جنبشی بسیار قدرتمند روبه رو می بینند که بیم آن را دارند که هر لحظه این جنبش ابعاد وسیعتری به خود بگیرد و در نهایت کنترل و سرکوب آن به خصوص با پیوستن کارگران به آن امکان پذیر نشود. بیدلیل نیست که رحیم صفوی، مشاور خامنه ای، با تردید اعلام می دارد: "آیا بسیج و سپاه نمی توانند ماجرا را زودتر جمع کنند؟" چنین واکنشی دلیل بر آن دارد که تا چه اندازه تردید و ترس وجود مهره های حکومتی را فرا گرفته است.
آن چه تاکنون شاهد آن هستیم، بعد گذشت بیش از دو ماه از مرگ مهسا، و گسترش تظاهرات درصدها شهر که نیروهای یگان ویژه با تکیه بر مزدوران داخلی و خارجی خود بیش از 330 معترض را به قتل رسانده و بیش از 20 هزار تن را دستگیر و روانه زندان و شکنجه گاه ها کرده اند، بعد از مدتی موضوع لزوم اعتصاب سراسری از طرف اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی ایران مطرح و بر آن تأکید شد.
در این میان جدا از شهرهای کردستان و شهرهای دیگری که در آنها به صورت مستمر یا مقطعی شاهد اعتصاب بودیم، فعالان کارگری در صنایع نفت، پتروشیمی و فولاد در چند مقطع نسبت به تهدید و اعلام اعتصاب اقدام کردند، هرچند این کارگران با سرکوب و دستگیری روبرو شدند، اما وحشت رژیم از پیوستن کارگران به فراخوان اعتصاب آن قدر زیاد بود که نهادهای مختلف حکومتی را برآن داشت که با هر گونه امکانی مانع از انجام اعتصاب و پیوستن آن به اعتراض های خیابانی شوند.
اکنون از مجلس و وزیر، مسئولان دولتی و رؤسای تشکلهای وابسته و دست آموز که صرفاً دکوری بیش برای دولت های وقت نیستند، به مانند یک تیم عملیاتی تمام سعی خود را می کنند تا هر یک سهم خود را به عنوان بخشی از سناریوی فریب کارگران ایفا کنند.
چنین رویه ای روشی نو برای فریب افکار عمومی به خصوص کارگران نیست. حتماً به یاد دارید که عموماً نزدیک انتخابات که می شود، پروپاگاندای دولتی و حکومتی برای فریب افکار عمومی شدت می گیرد تا با انواع و اقسام وعده و وعیدها مردم را به پای صندوق های رأی بکشانند.
امروزه شاهد هستیم که از ادعای تغییر 80 درصدی بخشداران استان قزوین توسط معاون سیاسی و امنیتی استاندار قزوین گرفته تا قبول کردن خط فقر 18 میلیون تومانی در تهران و قول ساخت 200 هزار مسکن کارگری، احکام افزایش حقوق بازنشستگان فولاد و بازنشستگان و ... به سرعت سرتیتر اخبار رسانه ها شده است.
روزی نیست که مسئولان دولتی وعده و وعیدی ندهند و رسانه هایی که آن ادعا ها را با بزرگنمایی تیتر نکنند. مهندسی خبر به عنوان بخشی از جنگ روانی حکومت از یک سو و فریب افکار عمومی از سویی دیگر همه در خدمت سناریوی از پیش طراحی شده است که مسئولان حکومتی را از وحشت گسترش جنبش انقلابی بر آن داشته است که چنین شرایطی را تصویر کنند.
آن چه مسلم است، نه ساختار اقتصاد ایران و نه روابط و مناسبات اقتصادی حاکم، خصوصاً با توجه به معادلات سیاسی و اقتصادی جهان این امکان را به جمهوری اسلامی نمی دهد، که بتواند ادعاهای عوامفریبانۀ خود را عملی سازد. این ادعاها در زمانی مطرح می شوند که حبیبی عضو هیئت مدیرۀ کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران، خبر از احتمال افزایش نیافتن دستمزد کارگران در سال جدید دارد، هر چند چنین احتمالی نمی تواند تحقق پیدا کند و در اصل گرفتن کارگران به مرگ برای راضی کردن آن ها به تب است. چنین برخوردی خود نیز دلیلی است بر این که شرایط اقتصادی کشور، صنایع دولتی و بخش خصوصی به قدری خراب است که پیشاپیش دست به چنین روشهایی برای راضی کردن بردگی بیشتر کارگران زده اند.
سناریوی فریب
با همکاری دولت، تشکل های وابسته و رسانه ها
افزودن دیدگاه جدید