رفتن به محتوای اصلی

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟بخش بیستم

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟بخش بیستم
تحلیل انتقادی برنامه های دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی"

4- تضمین اشتغال در عمل: واقعیتهای سیاسی و اداری
چهارضلعی ناممکن: منافع اجتماعی در برابر مهارت پائین - ادامه

این نظر که مشاغلی که به مهارت و آموزش قابل توجهی نیاز دارند، به سادگی توسط کارگران موقت و با دستمزد حداقل پر خواهند شد، در میان طرفداران"تضمین اشتغال"* بسیار رایج است. این نظر نادرست جنبه های طبقاتی و جنسیتی روشنی دارد. فهرستی که ورای تهیه کرده است، از زاویۀ خدماتی که برای افراد کم درآمد پیشنهاد می کند، قابل توجه است: مسکن ارزان قیمت، برخورداری از مراقبت از بازنشستگان کم درآمد و نیز برخرداری از مراقبت از فرزندان. مشابه او، چرنووا نیز پیشبرد یک برنامۀ تضمین اشتغال غیرانتفاعی را پیشنهاد می کند، که به زعم او می تواند دید بهتری نسبت به نیازهای محلی کارگران و نحوه پاسخگویی به آنها داشته باشد. این پیشنهاد کمابیش منطبق بر همان ایدۀ دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی" است که سیاست استخدام "همگان" را پیش می برد، زیرا در غیر این صورت تفاوتی با برنامه های عمومی و مرسوم سازمان‌های خیریه نخواهد داشت. این پیشنهاد امکان استفاده از کارگران "تضمین اشتغال" را برای ارائه خدمات عمومی به تهیدستان "به قیمت ارزان" فراهم می آورد، کارگران موقت و با آموزش کم را به استخدام درمی آورد تا از بازنشستگان و فرزندان کارگران تهیدست مراقبت کنند. این در حالی است که خانواده های "ثروتمندتر" می توانند خدماتی را با کیفیت بالاتر در بازار بخرند.

کوستزر خاطرنشان می کند که خدمات اجتماعی ارائه شده توسط کارگران در طرح تضمین اشتغال در آرژانتین قبلاً توسط دولت یا بازار ارائه می شدند، اما تأمین آنها برای تهیدستان غیرممکن بود. حل این مشکل با ارائۀ یک نسخه "موقت" و با کیفیتی نازلتر نوعی پسرفت است.

همچنین بسیاری از خدمات اجتماعی توصیه شده توسط حامیان "تضمین اشتغال" قویاً متوجه به شدت وضع زنان اند (مثل مراقبت از کودکان و غیره). فریزر بر این نظر است که این فرض ضمنی که این خدمات به مهارتهای مهمی نیاز ندارند، یا این که این مهارتها برای همه "ذاتی" اند، بازتاب نگرشهای فرهنگی جنسیتی است که مهارتها و مشاغلی را که به عنوان زنانه کدگذاری شده‌اند، کم ارزش می دانند. نمونه بارز این رویکرد در اثر فورستاتر (Forstater) آمده است که ادعا می کند "کمک برای آموختن زبان انگلیسی وکسب تحصیلات عمومی را می توان با کمترین مهارتها عرضه کرد. این ادعا را دشوار بتوان معتبر دانست. درست است که برنامه کار-تحصیل دولت فدرال امریکا دانش آموزانی را به عنوان معلم خصوصی برای دانش آموزان مدرسه رو استخدام می کند. اما اینها دانش آموزانی هستند از جمله سطح تحصیلات بالایی دارند. به تصریح ورای و میتچل، کارگران بیکار ثبت نام شده در"تضمین اشتغال" در قیاس با دیگران، دارای سطح تحصیلات پایینی خواهند بود و ممکن است خودشان با سوادآموزی مشکل داشته باشند. پیامدهای این گرایش طبقاتی و جنسیتی می توانند منفی باشند، زیرا به احتمال زیاد جمعیتهای کارگری تعداد زیادی کارگر تحت پوشش "تضمین اشتغال" داشته باشند و در نتیجه بیشترین خدمات و به تبع آن تأثیر را از کارکنان مراقبت و آموزش ناماهر دریافت کنند؛ کیفیتی که موجب بازتولید نابرابری است. 

درست است که مراقبت از زمره مشاغل با دستمزد پائین است (در امریکا تقریباً 40 درصد کمتر از میانگین دستمزد را دریافت می کند)، اما این به این معنا نیست که چنین هم باید باشد، یا این که مراقبت کار آسان و بی نیاز از مهارت است. مشکل این است که "تضمین اشتغال" ملزم به پرداخت دستمزد پایه است. کارگران تحت پوشش "تضیمن اشتغال" که مثلاً مراقبت از سالمندان و کودکان را به عهده می گیرند، همان دستمزدی را دریافت خواهند کرد که کارگرانی که کارهای بسیار ساده تر و کم مهارت تر مانند "باغبانی پوشش گیاهی کنار جاده ها" را. اگر کاری مهم است، پس باید مهم هم تلقی شود. فورستاتر استدلال می کند که بخش خصوصی اقتصادهای پساصنعتی عمدتاً مشاغل موقت، کم دستمزد و ناامنی را ایجاد می کنند. اما چنان که ساویر متذکر می شود، "راه حل "تضمین اشتغال" برای این مشکل، این است که تعداد مشاغل موقت و کم دستمزد را در بخش دولتی نیز افزایش دهد. به احتمال قوی مراقبت بهداشتی، مراقبت اجتماعی و آموزش در آینده سهم بیشتری از اشتغال را به خود اختصاص خواهند داد، زیرا جوامع هم ثروتمندتر و هم مسنتر می‌شوند و چشم اندازها برای اشتغال ایمن، پردرآمد و سودمند وسعت می گیرند. اگر "تضمین اشتغال" بخواهد این دست خدمات را "به قیمت ارزان" ارائه دهد، ناگزیر برخلاف این روند و در سمت تضعیف آن عمل خواهد کرد؛ این سیاستی است که کیفیت مراقبت را تنزل و سطح دستمزد کارکران دائمی در بخش مراقبت را کاهش می دهد و به تثبیت این بخش  به عنوان یک بخش کم ارزش یافته کمک می کند.

   

* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:

  1. "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
  2. دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
  3. "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
  4. کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیت‌ها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیت‌های جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید