رفتن به محتوای اصلی

تضمین اشتغال یا درآمد حداقل؟ بخش هشتم

تضمین اشتغال یا درآمد حداقل؟ بخش هشتم

فقر چهره‌های زیادی دارد، اما اینها نمونه هایی از آفریقای جنوبی در پایان دوران آپارتاید بود: خانواده‌هایی که اغلب شامل سه نسل اند (پدربزرگ/مادربزرگ، پدر/مادر و بچه ها)، و به جای برخورداری از امکانات تأمینی دولت، به ویژه مستمری سالمندی، یا دریافت حواله های متناوب از بستگانشان که به جاهای دیگری مهاجرت کرده اند، به تعداد بسیار کمی از اعضایشان، که شاغل اند، اتکا دارند. در دوران مورد بحث بیکاری گسترده بود، اما در ارقام رسمی بسیار کمتر منعکس می شد...

چالش: بیکاری و فقر سلامت در جامعۀ پساکشاورزی - ادامه

هستند، کم هم نیستند، کسانی که شاغل اند و تهیدست. دستمزد در بخشهای کشاورزی، ساختمان و بخش خانگی به طور کلی پایین است. خانم ک. 28 ساله با دو خواهر کوچکترش و یکی از فرزندان خواهرش در استان شمال غربی زندگی می کرد. خود خانم ک. هنوز در مدرسه بود و خود را برای کنکور آماده می کرد. او فرزندی داشت که در جای دیگری با یکی از اقوام اش زندگی می کرد. دو خواهر او هر دو مدرسه را رها کرده بودند، زیرا، چنان که یکی از آنها تصریح کرد "مدرسه بسیار گران است". یکی از آنها به عنوان نظافتچی در شهرداری کار می کرد. خواهر دیگر بیکار بود و در جستجوی کار هم نبود زیرا هیچ شغلی وجود نداشت. آنها در یک خانه 2 اتاقه بلوک سیمانی با سقف حاوی پشم شیشه، با یک توالت داخلی و یک شیر آب در حیاط، اما بدون برق زندگی می کردند.

فقر چهره‌های زیادی دارد، اما اینها نمونه هایی از آفریقای جنوبی در پایان دوران آپارتاید بود: خانواده‌هایی که اغلب شامل سه نسل اند (پدربزرگ/مادربزرگ، پدر/مادر و بچه ها)، و به جای برخورداری از امکانات تأمینی دولت، به ویژه مستمری سالمندی، یا دریافت حواله های متناوب از بستگانشان که به جاهای دیگری مهاجرت کرده اند، به تعداد بسیار کمی از اعضایشان، که شاغل اند، اتکا دارند. در دوران مورد بحث بیکاری گسترده بود، اما در ارقام رسمی بسیار کمتر منعکس می شد، زیرا تعداد بسیاری از بزرگسالان جوان (از جمله خانم ک. 28 ساله) بسیار طولانی تر از آنچه ممکن است در بازار کار کم امکانی بیکار بمانند، در مدرسه می گذارنند.

از پس از آپارتاید، با شیوع ایدز در آفریقای جنوبی، فقر چهره برجستۀ دیگری به خود گرفته است. با افزایش نرخ مرگ و میر به ویژه در میان زنان جوان، امید به زندگی به شدت کاهش یافته است. در سال 2001، تخمین زده می شد که یک نفر از هر پنج نفر شهروند آفریقای جنوبی بین 15 تا 49 سال، به ایدز مبتلاست؛ یعنی حدود پنج میلیون نفر در کل جمعیت. همچنین تخمین زده می شود که یک سوم از یک میلیون بزرگسال و کودک در طول سال 2001 بر اثر ایدز جان خود را از دست دادند. فقر به ابتلای به ایدز "کمک" می کند، در اصل به این دلیل که سوء تغذیه و عفونت مزمن انگلی آسیب پذیری را در برابر ایدز افزایش می دهد. اما ایدز نیز به نوبه خود به فقر "کمک" می کند، زیرا افراد مبتلا قادر به کار نیستند و خانواده ها ناگزیر اند پول و وقت شان را صرف مراقبت از بیماران کنند. ایدز همچنین کانون  رابطه بین مسئولیتهای متقابل خانواده، بازار و دولت نسبت به هم را نشانه می گیرد. آژانسهایی مانند یونیداس (UNAIDS) به انگشت گذاشتن بر افزایش سریع تعداد کودکان یتیم مبتلا به ایدز، این نکته را مطرح می کنند که "خانوادۀ گسترده و انجمنهای داوطلب هرگز نمی توانند بالتمامه با چنین تعداد بالائی کنار بیایند". از این نظر تقسیم تاریخی بین خانواده و دولت در حال از بین رفتن است، زیرا در چنین شرایطی خانواده دیگر نمی تواند با مطالبات، الزامات و فشارهای جدید کنار بیاید.

اگر سیستم تأمین اجتماعی استثنایی افریقای جنوبی وجود نداشت، فقر در این کشور بسیار عمیقتر می شد. تأمین اجتماعی یک شبکه ایمنی چشمگیر، ولو ناقص را فراهم می کند. سالمندان، معلولان و افراد تحت تکفل آنها ذینفعان اصلی این سیستم اند. بنا بر آن است که هر دو گروه [به لحاظ استحقاق و امکانات] مورد آزمایش قرار گیرند، اما به نظر می رسد که اجرای آزمون امکانات صرفاً برای حذف افراد ثروتمند مفید باشد و نتواند مانع از برخورداری متقاضیان با درآمد متوسط گردد. برخورداری از حقوق بازنشستگی به تنهایی باعث می شود بسیاری از خانوارها از فقر شدید - دو دهک پایین - خارج شوند و به فقر خفیف یا حتی به بالای خط فقر برسند. گسترش پوشش کمک هزینه های حمایت از کودکان از اواخر دهه 1990 به بسیاری از خانواده های فقیر کمک کرده است. این سیستم همچنین بسیار کارآمد است: هزینه های اداری ناچیزی دارد و بیشتر بودجه مصروف تهیدستان می شود. اما شبکۀ کمکرسانی ناقص است. نقص وخیم آن این است که تقریباً هیچ پوشش مستقیمی برای بزرگسالان بیکار در سن کار وجود ندارد.

استثنا در این مورد کمک هزینه ازکارافتادگی است، که به افرادی که قادر به کار نیستند، پرداخت می شود. با تشدید اپیدمی ایدز، افراد مبتلا به ایدز به نحو دم افزونی متقاضی کمک هزینۀ معلولیت می شدند، به طوری که تعداد کمک هزینه های پرداخت شده بابت معلولیت از حدود 600هزار در سال 2000 به بیش از یک میلیون در سال 2003 افزایش یافت. بسیاری از خانواده های فقیر به کمک هزینه معلولیت پرداختی به یک یا تعدادی از اعضای خانواده، که مبتلا به ایدز بوده اند، وابسته اند. این واقعیت تلخ برخی آثار مثبت نیز داشته است. برای مثال غلبه بر احساس ننگ مرتبط با ایدز. اما همچنین برخی تهیدستان را به سمت آن که به عنوان بیمار مبتلا به ایدز طبقه بندی شوند و در نتیجه واجد شرایط دریافت کمک هزینه معلولیت شوند، سوق می دهد. نگران کننده ترین اثر این است که ممکن است مانع از توسل برخی از مبتلایان به برنامه های درمان دارویی ضد رتروویروسی گردد. این برنامه ها سلامت آنها را برای مدتی بازمی گردانند و شرایط دریافت کمک هزینه معلولیت را منتفی می کنند. بوده اند خانواده های بیمارانی که بر سر دوراهی انتخاب بین بازیافت سلامت یکی از اعضای خود و از دست دادن منبع اصلی درآمد خانواده از یک سو و از سوی دیگر تداوم بیماری عضو و تأمین مالی خانواده قرار گرفته اند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید