رفتن به محتوای اصلی

کار کودک: علل و عواقب تداوم فقر بخش دوم

کار کودک: علل و عواقب تداوم فقر بخش دوم
برنامۀ بین المللی برای محو کار کودک

2- کار کودک و فقر
تیتر بالا به طور کلی، به ارتباط علیت متقابل بین کار کودک و فقر اشاره دارد. از یک سو، کار کودکان عمدتاً توسط پسران، دختران و نوجوانانی انجام می‌شود که به خانواران فقیر تعلق دارند. این سوی ارتباط روشن است: فقر به‌عنوان عامل تعیین کنندۀ کار کودکان. اما از سوی دیگر، کار کودک امکان رشد کامل را از پسران، دختران و نوجوانانی که به کار اشتغال دارند، می گیرد و آنان را محکوم می کند که در همان فقر اولیه ای که به کار وادارشان کرده است، باقی بمانند: فقر در نتیجۀ کار کودک. نوشتۀ حاضر در این فصل به تحلیل این ارتباط متقابل علّی می پردازد.

پس ضرورت دارد که دو مفهوم اساسی موضوع بحث این فصل، یعنی دو مفهوم کار کودک و فقر، را حتی الامکان به وضوح تعریف کنیم.

کار کودک به اشتغال پسران، دختران و نوجوانان در فعالیتهای اقتصادی اطلاق می‌شود، بدون این که الزاماً پرداخت یا دستمزدی وجود داشته باشد. مطلب حاضر از نتایج اندازه گیریهای انجام یافته از کار کودکان استفاده کرده است که از طریق پرسشنامه های خانگی به دست آمده اند. در این پرسشنامه ها منظور از کار کودک، کار "پسران، دختران و نوجوانانی است که در زمان پاسخ به پرسشنامه اعلام کرده اند که در هفته مرجع (هفتۀ منتهی به زمان پاسخ) حداقل یک ساعت در تولید کالا یا خدمات اقتصادی طبق تعریف سیستم حسابهای ملی سازمان ملل متحد کار کرده بوده ‌اند". این تعریف کودکان و نوجوانان زیر سن قانونی را که به صورت نقدی یا غیرنقدی دستمزد دریافت می کنند، آنها که برای خودشان کار می کنند، کارآموزانی که پاداش نقدی یا غیر نقدی دریافت می کنند، کودکان "کارگر خانواده" که بدون دستمزد کالاها یا خدمات اقتصادی را برای مصرف همان خانواده تولید می کنند، شامل می شود، اما کسانی را که کار ندارند و جویای کار اند، شامل نمی شود. لازم است تصریح کنیم که کار خانگی به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

فقر به خودی خود پدیده ای بسیار پیچیده است که علل متعددی دارد و به گونه های مختلفی بروز می یابد. از این رو دشوار است که یک خط واحد علیتی را به عنوان منشأ آن محرز دانست. مرسوم آن است که فقر با یک بعد شناخته شدۀ  آن، یعنی "محرومیت" یا عدم امکان تأمین نیازهای اولیه مادی انسان، تشخص داده شود. با این حال، طی سال‌های گذشته اهمیت فزاینده‌ای به دو بعد دیگر فقر داده شده است: اولاً "ناتوانی" تهیدستان برای مشارکت در تصمیماتی که بر زندگی آنان مؤثر اند و سرنوشت شان را رقم می زنند. این بعد [فقدان] "صدای تهیدستان" نامیده می‌شود؛ ثانیاً "آسیب پذیری" در برابر موقعیتهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیطی و نهادی، که نه تنها بر حیات تهیدستان تأثیر می گذارد، بلکه همچنین می تواند به بیرون ماندن آنان از دایرۀ این موقعیتها بیانجامد*.

برآوردهائی که از فقر موجود در کشورهای مختلف شده اند، به بعد محرومیت توجه داشته اند و در این نوشته از آنها استفاده شده است. اگر درآمد سرانۀ خانواری برای به تهیۀ سبدی از کالاها و خدمات اساسی که به آنها اجازه دهد زندگی آبرومندانه ای داشته باشند، کافی نباشد، آن خانوار و اعضای آن "فقیر" محسوب می شوند. اگر درآمد سرانۀ خانواری برای تأمین یک سبد مواد غذایی اولیه کافی نباشد، آن خانوار و اعضای آن "بسیار فقر" محسوب می شوند. بنابراین، در این تعاریف فقر بر دادۀ "درآمد ناکافی" خانوار استوار شده است.

در بخش اول فصل حاضر، میزان کار کودکان در آمریکای لاتین را با ارقام به دست می دهیم، تا بعداً، در بخشهای دوم و سوم، رابطه بین این کار کودک و فقر را تحلیل کنیم. تحلیل ما ابتدا به عوامل انسانی و خانوار می پردازد و سپس برخی از ویژگیهای کشورها را مد نظر قرار می دهد. در پایان، در بخش چهارم این فصل، قدری بر مزایای اقتصادی ریشه کنی کار کودکان مکث خواهیم کرد.

1- فقر، به عنوان یک پدیدۀ چندبعدی فراتر از صرف محرومیت، از مدتی پیش مورد توجه محققان و برخی سازمانهای بین المللی قرار گرفته بود. اما انتشار گزارش توسعه جهانی 2001-2000 بانک جهانی در سال 2001، که در آن تازه به اهمیت ابعاد دیگر این پدیده اشاره شده بود، موجب توجه قابل توجهی به دیگر ابعاد آن گردید.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید