گام دوم: برگزاري گنگره ملي و تعيين خطوط كلي جنبش
پس از موفقيت در گام نخست و تشكيل جبهه متحد دمكراتيك مردم ايران، اعضاي جبهه وظيفه خواهند داشت تا زمينه لازم را براي كنگره اي ملي جهت تعيين خطوط كلي و تقويت جنبش دمكراتيك مردم ايران فراهم آورند.
آنچه مسلم است تنوع موضوعات در جامعه استبداد زده كشورمان بقدري گسترده خواهد بود كه براحتي نمي توان بر سر موضوعات مختلف به توافق صد در صدي رسيد. تصميم گيري در باره موضوعاتي همچون: (ساختار و برنامه جبهه، حقوق و وظايف اعضا، استراتژي و شكل مبارزه، نوع ارتباط با جنبشهاي مردمي، امر انقلاب و سرنگوني، ساختار و نوع نظام جايگزين، نحوه برخورد با عوامل رژيم، استقلال و منافع ملي ، آزاديهاي دمكراتيك،عدالت اجتماعي، حقوق خلقها، روابط بين الملل و ... ) تنها از عهده گنگرهملی و شورایرهبری موقت برگزیده آن برخواهد آمد که اعضاي آن با اعتقاد به اصول دمکراتیک و در شرايطي آزاد و برابر حاضر خواهند بود براي منافع ملي مردم بدون وابستگی و توهم به قدرتمندان بین المللی و یا ارتجاع حاکم بطور داوطلبانه تلاش و مبارزه نمايند.
موكول نمودن موارد قابل بحث به بعد از جمهوري اسلامي نه تنها باعث تقويت جنبش نخواهد شد بلكه باعث گريز نيروهاي صديق مي شود زيرا آنها مايل نخواهند بود تلاش خود را در مبارزه اي هزينه كنند كه فراسوي آن نامعلوم است، اگر جبهه و جنبشي براساس اصول شفاف دمكراتيك تنظيم و اجرا گردد باعث خواهد شد تا نيروهاي مداخله گر با جديت بيشتري در آن ايفاي نقش كرده و عناصر مردد و فرصت طلب نتوانند حاصل تلاش آنها را به يغما برند.
بخش اعظم اپوزيسيون برخلاف دوران انقلاب 1357 اين امكان و تجربه را خواهند داشت كه بتواند در شرايط كنوني مبارزه، خواستگاه مشترك خود را در چارچوب پلاتفرمي مشخص ترسيم كند تا به سرنوشت خونبار گذشته گرفتار نشود!
تجربه و امكانات افراد و نيروهاي سياسي و اجتماعي كشورمان بهمراه حمايتهاي مردمي بقدري گسترده است كه با اندكي از خود گذشتگي مي توان تحت مديريت راهبردي كنگره ملي از آن بطور هدفمند و موثر در جهت پيشبرد مبارزه استفاده كرد.
پيش بسوي برگزاري كنگره ملي!
مردم شريف ايران، بيائيد بار ديگر بياد آوريم چگونه ارتجاع اسلامي بر امواج خروشان انقلاب بهمن سوار شد و در سازش با قدرتهاي امپرياليستي در سال 1357 بقدرت رسيد و پس از تثبيت نسبي مطابق با منافع ارتجاع و بيگانگان انقلاب بهمن را به شكست كشاند، دست به كشتار مشروطه خواهان، كمونيستها، مجاهدين و ملي گرايان زد تا بقاي خود و روند چپاول كشور را براي بيگانگان هموار نمايد.
مردم شريف ايران، مبارزين راه آزادي، دمکراسی و عدالت اجتماعی
اگر به حافظه تاريخي خود رجوع كنيم درخواهيم يافت، قدرتمندان جهاني و ارتجاع اسلامي در هيچ زماني تحمل ميهن پرستان واقعي از مشروطه خواه گرفته تا ملي گرا، از كمونيست گرفته تا مجاهد را نداشته اند، آنان ميدانند گسترش جنبشهاي دمكراتيك در كشور عرصه را بر غارتگران تنگ خواهد نمود، از اين رهگذر چهار دهه ظلم، كشتار، ويراني و تخريب را از طريق حكومت جمهوري اسلامي بر مردم كشورمان تحميل نمودند.
هموطنان، چهار دهه جدا از هم رزميديم، جان داديم، آواره گشتيم ولي با تمام اشتباهاتمان از پاي نيفتاديم، اكنون با تمام تفاوتها بايد آموخته باشيم، منافع ملي (استقلال، آزادي، عدالت اجتماعي) و درد مشترک ما (استبداد جمهوري اسلامي) يكي است، در نتيجه، "اين درد مشترك جدا جدا درمان نمي شود" و "منافع ملي بدون رزم مشترك دست نيافتني خواهد بود"!
خواهران و برادران ارجمند
با توجه به تجربه مبارزات گذشته و ماهيت استبدادي رژيم، ناچار خواهيم بود براي رسيدن به منافع ملي از حكومت جنايتكار جمهوري اسلامي عبور و گذر كنيم. اين درد مشترك را بايد درمان كرد، درمان اين درد با مبارزات خودبخودي، سازماندهي نشده، بي برنامه، غير شفاف، اصلاحات از بالا و حتي با سرنگوني رژيم جنايتكار اسلامي بدون رسيدن به حاكميتي دمكراتيك به مقصد نخواهد رسيد.
دلاوران ایران زمین، زمان تغییر فرا رسیده است. برای درک آن نیازی به تحلیلهای سیاسی نظری پیچده نیست. فساد و ناکارآمدی حکومت در هر عرصه ای برای مردم عیان گشته و گذر از آنرا در خیابان فریاد میزنند.
حکومت دیگر نخواهد توانست با تمسک جستن به اعتقادات مذهبی، مردم را از پیگیری خواسته ها و حقوق شهروندی پایمال شده شان به سکوت وادارد. نفرت و کینه مردم طی چهار دهه گذشته انباشته شده و میرود تا بساط حکومت اسلامی را در هم بپیچد. در نبود احزاب و تشکلات دمکراتیک ملی خشم فرو خورده مردم می تواند همچون رودی خروشان نه تنها بساط لجنزار نظام حاکم را برچیند بلکه تحت تاثیر دخالتهای بیگانه و جریانات غیردمکراتیک کشور را به لبه پرتگاه برد.
رژیم حاکم با ساختار تبعیض آمیز خود تخم نفاق و بی اعتمادی را در جای جای جغرافیای ایران گاشته است و تاکنون بهمراه بیگانگان از آن بهره های بسیاری برده اند. دخالتهای حکومت اسلامی در امور دیگر ملل و دولتها، کشور ما را با تهدیدهای مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی مواجه نموده است.هزینه و طعم تلخ جنگ را مردم ایران از یاد نبرده اند، از لیبی گرفته تا سوریه از عراق تا افغانستان پیش روی آنهاست. سایه جنگ آسایش را از مردم گرفته و بر روان آنها سنگینی می کند. رژیم حاکم با تبلیغات مهندسی شده آنرا بهمانعیدر مقابل گذار دمکراتیک مردم ایران قرار داده است.
چنانچه امروز بتوانیم از سد نظام حاکم عبور کنیم در فردای پس از آن کشور می تواند آبستن بحرانها و جنگهای مختلف قومی، مذهبی و جغرافیای ویرانگر واقع شود زیرا این حکومت بقای خود را نه در رفع تبعیض و مدیریت تنشهابلکه در ایجاد بحران گره زده وبا توسل بدین بحرانها توانست زمین و زمان را بنفع خود بخرد.
حکومت اسلامی تاکنون نشان داده علاوه بر نیرنگ، زبان زور را خوب می فهمد زیرا راز ماندگاری خود را در توسل جستن بدان بارها آزموده است. چنانچه قرار شود حاکمان در مقابل جنبش اعتراضی مردم با نرمش قهرمانانه زانو زنند تنها با گسترش مبارزات سراسری مردم چنین فن و نسخه ای عملی خواهد زد.
بیائید قبل از اینکه مبارزات مردم ایران به قیام و خوشنتهای کور بدل شود و قدرتهای بیگانه، نیروهای غیردمکراتیک و یا نظامیان حکومت فرصت طلبانه از آن بهره برند با گسترش همکاریها و اتحاد عملی، خشم انقلابی مردم ایران را علیه حکومت اسلامی سازماندهی و بسوی انقلابی دمکراتیک هدایت کنیم.
هموطن، كاخ استبداد را ويران و بناي آزادي را بر جاي آن برپا بايد ساخت. ويراني سخت و آبادي سخت تر از آني خواهد بود كه تاكنون بوده است، ويراني كاخ ستم و ساختن بناي آزادي اگر طبق برنامه و رزم مشتركي نباشد چه بسا باعث صرف هزينه بسيار و ريزش آوار بر سر تخريب كنندگان و مجريان خواهد شد. مبارزه قوانين خاص خود را دارد و در مسير تكاملي با عوامل تاثيرگذار بسياري مواجه خواهد شد كه بدون در نظر گرفتن آن ممكن است با فداكاري و صرف نيروي گزاف هم نتوان به اهداف مبارزه دست يافت.
براي موفقيت عملي در تخريب استبداد و ساختن ايراني آزاد، به طرح و برنامه هاي مهندسي شده نياز است، لذا هر طرح، طراحان، مشاوران، مجريان، ابزار، مصالح، هزينه و شرايط مساعد خاص خود را طلب مي كند. يقينا در مبارزه با بسياري از نابسامانيهاي اجتماعي و از آن مهم تر، برقرار نمودن حاكميتي دمكراتيك بر ويرانه رژيمي ضد بشري كه به هيچ معيار و قانون انساني پايبند نيست، برنامه ريزي، تقسيم كار، وظيفه شناسي و مسئوليت پذيري جمعي بيشتري را براي مقابله با سركوبهاي رژيم، توطئه هاي بيگانه و فرصت طلبان را ضروري مي سازد.
انسانهاي مسئول براي درمان درد و يا رفع يكي از كمبودهاي ضروري زندگي جامعه خود، از دانش و تجربه بسياري از شهروندان، متخصصان، صاحب نظران، طراحان و مجريان مختلف استفاده مي كنند و آنها را به مشاركت و همكاري دعوت خواهند نمود، چنانچه بخواهند به موضوعي پردازند كه زندگي و سرنوشت شهروندان را در بر گيرد اين مشاركت با حساسيت بيشتري دنبال خواهد شد.
آيا امروز چگونه است كه براي حل بزرگترين معضل جامعه ( گذر از رژيم اسلامي و برقراري نظامي دمكراتيك) هيچگونه رايزني و مشاركت عمومي جدي بين مبارزين راه آزادي و عدالت در عرصه هاي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، حقوقي و ... در سطح گنگره اي ملي فارغ از دغدغه هاي گروهي و سياسي صورت نمي گيرد!
برگزاري كنگره ملي!
با كمال تاسف بايد اعتراف نمود، پراكندگي اپوزيسيون و جنبشهاي اجتماعي متاثر از آن طي ساليان گذشته اين امكان را به قدرتهاي بيگانه و رژيم جمهوري اسلامي داده است تا كشور را چپاول كرده و بقاي خود را تحكيم بخشند، امروز بيش از هر زماني ضروري است با حفظ هويت خود در جوار هم براي اهداف دمكراتيك و ملي طي طريق نمائيم.
مردم ايران ديگر نخواهند پذيرفت كه هركدام از مبارزين راه آزادي و عدالت، پيكار پر هزينه اما كم اثر خود را با رژيم اسلامي بصورت منفرد ادامه دهند و با طرح مباحثي جدي اما در شرايط كنوني غير ضروري از رزم مشترك طفره روند. جنبش دمكراتيك مردم ايران از افراد و نيروهاي معتقد به تغييرات ساختاري و اصول دمكراتيك طلب مي كند تا براي تاثيرگذاري بيشتر و بهتر در مبارزه با رژيم ضد بشري جمهوري اسلامي گامهاي نظري و عملي جدي تري را همسو با هم بردارند.
هرچند قیام مردم ایران در سال 57 با دخالت بیگانه و سازش باند خمینی و سران نظامی حکومت پهلوی به انحراف و شکست انجامید اما با درس گیری از آن می توان حکومت فاسد اسلامی را که بلحاظ ساختاری و اقتصادی عقب مانده، فاسد و ورشکسته استاز قدرت به زیر کشید. اعتراضات همه جانبه مردم در نقاط مختلف ایران و عدم توانایی حکومت در حل مشکلات ابتدایی مردم نشان میدهد زمان تغيير فرا رسیده است.
این رژیم با تمام ضعفهایی که دارد بخودی خود فرو نخواهد ریخت. فروپاشی و یا سرنگونی رژیم زماني رخ خواهد داد که بار دیگر امید توسط یک آلترناتیوی ملی و دمکراتیک در دل توده های معترض شکل گیرد. چنانچه جبهه متحد دمکراتیک ملی بتواند"شورای رهبري موقتی" را به جنبش معرفی و اعتماد توده ها را جلب و مطالبات آنها را نمايندگي نمایدامکان انحراف و شکست مبارزات برحق مردم ایران و تسلط مجدد قدرتهاي امپرياليستي با مهره هايي دستچين شده را ناكام خواهد ماند.
جنبش كنوني مردم ايران حاصل بیش از چند دهه مبارزه، افراد، احزاب، جنبشهاي مختلف ( زنان، كارگران، دانشجويان، اقوام ،... ) و سركوب سازمانيافته آنها توسط حكومتهای پهلوی و جمهوري اسلامي است. در شرايطي كه رژيم با بحرانهاي همه جانبه داخلي و خارجي دست به گريبان است جنبش دمكراتيك مردم ايران پس از بحرانهای سیاسی و اقتصادی تشديد شده و براي گذار از ساختار نظام حاکم به حركت خود شتاب بخشيده اند.
هم اكنون، زنان، مردان و جوانان دلير ما در بدترين شرايط ممكن و نابرابر در مقابل رژيم اسلامي شجاعانه ايستاده اند و از مدعيان اپوزيسيون مي خواهند از تجربه چهل سال مبارزه درس گرفته و حول حقوق دمكراتيك و مطابق با منافع ملي (استقلال، آزادي، عدالت اجتماعي) خارج از قيد و بندهاي رژيم اسلامي در چارچوب ضوابطي دمكراتيك از جنبش ترقيخواهانه مردم دفاع نمايند و با تمام توان بدور از اختلافات فرقه اي براي مشكلات پيش رو و آينده جنبش پس از حاكميت اسلامي چاره انديشي نمايند.
مطالبات و خواسته هايي را كه مردم در اين جنبش طلب مي كنند خواستهايي دمكراتيك، آزاديخواهانه و فرا جناحي است و با توجه به بحرانهاي اقتصادي پيش رو انتظار مي رود تا اقشار بيشتري از مردم كه دغدغه هاي اصلي شان "رفاه و عدالت اجتماعي" است مصمم تر از قبل همگام با دمكراسي خواهان در مقابل استبداد صف آرايي نمايند، بنابراين هيچ شخص و يا گروهي اين حق را نخواهد داشت تا جنبش را به "خودي و غيرخودي" تقسيم و از آن در جهت منافع جناحي يا بيگانه بهره برداري نمايد.
اگر آزادي و عدالت را طلب مي كنيم بايد بتوانيم برنامه اي مترقيانه بر پايه اصول دمكراتيك فراروي خود قرار دهيم تا تلاش چهار دهه اخير به بيراهه نرود، اگر باورمنديم كه جنبشهاي دمكراتيك رهبران دمكراتيك را طلب مي كند، بنابراين بايد بپذيريم كه گستردگي جنبش كنوني و سركوبهاي استبداد ايجاب مي كند تا عناصر دمكرات انقلابي بيش از گذشته در اين راه تلاش ورزند.
مطمئنا دلسوزان جنبش به اين باور رسيده اند كه فرصت طلبان و بيگانگان در صدند تا" در نبود يك شوراي متشكل از رهبران دمكرات، روند مبارزات مردم را از مسير ترقيخواهانه منحرف سازند و يا در سازش با استبداد آنرا به شكست كشانده و طي پروسه اي فرسايشي از گسترش آن به ديگر طبقات و اقشار جامعه جلوگيري نمايند".
نيروهاي فعال در عرصه های صنفي، سياسي، اجتماعی و فرهنگی بايد بتوانند ضمن حفظ هويت فردي، گروهي و طبقاتي خود در جبهه هاي گسترده تري ( جبهه متحد چپ، جبهه متحد دمكراتيك، جبهه متحد اقوام ايراني، جبهه فراگير ملي و ... ) كه بيان كننده مطالبات آنان است تشكل يابند، يقينا گردآوري افراد و نيروهاي دمكرات مختلفي كه در بسياري از زمينه هاي ديدگاهي و نظري با هم اختلاف دارند، كاري سخت اما در صورت پاي بندي به اصول دمكراتيك و منافع ملي، ممكن و شدني خواهد بود.
مطمئنا، كساني که از مبارزه مشترك براي رسيدن به آزادي و عدالت واهمه دارند كه به درك درستي از كار مشتركبر پایه اصول دمكراتيك نرسیده اند. آنچه مسلم است "تنها با رهبري جمعي از منتخبين نيروهاي دمكرات انقلابي با گرايشهاي سياسي مختلف تحت حمايت مبارزات همه اقشار مردم ايران، مستقل از هژموني جناحهاي رژيم و نفوذ بيگانه، مي توان به اهداف و برنامه هاي انساني نائل گشت".
مبارزيندمكرات انقلابی، ملی، چپ و جمهوری خواهان سكولار شناخته شده و يا گمنام بيشماري در داخل و خارج از كشور وجود دارند كه دغدغه آنها دفاع از منافع ملي بوده و در پيكار با رژيم جمهوري اسلامي به اشكال مختلف هزينه پرداخت كرده اند و منبعد نيز حاضر خواهند بود بيش از قبل براي شكوفايي و ارتقاي جنبش دمكراتيك مردم ايران تلاش ورزند.
هموطناني كه به اصول دمكراتيك و رهبري جمعي اعتقاد دارند و خود را مدافع منافع ملي مي دانند و حاضر خواهند بود بدون وابستگي به "جناحهاي مختلف رژيم اسلامي و دول بيگانه" در عرصه داخلي و خارجي همگام با ديگر شخصيتها از حقوق مردم ايران دفاع نمايند، بايد بهمراه ديگر هموطناني كه به موارد ذكر شده پايبند مي باشند و حاضر خواهند بود در اين راه تلاش ورزند متحدا براي برگزاري كنگره ملي اقدام نمايند.
همه كساني كه براي آزادي و آبادي ميهن تلاش مي ورزند بايد از اين هموطنان تقاضا نمايند در صورت پذيرش چنين مسئوليت تاريخي، آنها را جهت برگزاري كنگره ملي و تعيين شوراي رهبري موقت و پرداختن به ديگر ضروريات پيش روي جنبش دمكراتيك مردم ايران حمايت نموده و از امكانات و توانايي هاي همديگر در جهت رفع مشكلات بهره برند.
يقينا با برگزاري چنين كنگره اي همه طيفهاي مختلف سياسي اپوزیسیون، مدافعان ( اصلاح ساختاری يا انقلابي، مذهبي يا سكولار، كمونيست يا ليبرال، ملي يا مشروطه خواه، چپ يا راست، مدافع جمهوري دمكراتيك فدرال يا جمهوري دمكراتيك ملي و ... ) نه تنها در شكل يك اپوزيسيون دمكرات و سكولار عمل مي كنند بلكه بعنوان يك آلترناتيوی واقعي و تاثيرگذار در عرصه داخلي و خارجي در مقابل رژيم جمهوري اسلامي هويت خواهند يافت و ديگر اقشار جامعه را با اميدواري بيشتري ترغيب به شركت در جنبش فراگير ملي خواهند نمود. اين عزيزان از هم اكنون مي توانند با رعايت اصول دمكراتيك، سنگ بناي يك ساختار انساني را براي بعد از رژيم اسلامي پي ريزي نمايند!
آنچه مسلم است هر كدام از افراد، گروه ها، احزاب و جبهه ها با تعلقات سياسي، گروهي و طبقاتي خود در كنگره ملي حضور خواهند يافت و با حفظ چنين تعلقاتي، مبارزات خود را به شكلي دمكراتيك در كنگره ملي و عرصه جنبش سراسري پيش خواهند برد.
هدف از برگزاري كنگره ملي، تعیین شورای رهبری موقت، تهیه پیش نویس موقت قانون اساسی براساس اصول دمکراتیک، تهیه برنامه و راهكارهاي ضروري مناسب براي گذر از رژيم جمهوري اسلامي، تلاش برای ایجاد مجلس موسسان جهت برقراري جمهوری دمكراتيكی كه تامين كننده، استقلال، آزادي، عدالت اجتماعي و سکولاریسم در ميهنمان خواهد بود.
تنها با بحثهاي نظري و به اسم سكولاريسم و آزادي، اصلاح يا انقلاب، دمكراسي و حقوق بشر نمي توان جنبش موجود را توده اي و فراگير نمود. براي گسيل نمودن بخشهاي بيشتري از كارگران و زحمتكشان، اقوام، پيروان ديگر اديان و مذاهب، زنان و ديگر جنبشهاي دمكراتيك مردم ايران به جنبش پيش رو، بايد علاوه بر خواستهاي مشترك، دردها و مطالبات خاص آنها را شناخت و بهمراه نمايندگان آنها در كنگره ملي چاره انديشي نمود.
ادامه دارد...
جواد رضایی میرقائد ( 06.04.2018 )
افزودن دیدگاه جدید