امروز، پنجشنبه 3 اوت، بار دیگر عربستان و کویت اعلام کردند که آمادۀ مذاکره بر سر میدان گازی-نفتی آرش/ الدوره اند، و در عین حال تأکید کردند که این میدان تحت مالکیت مشترک و انحصاری این دو کشور است.
مناقشه بر سر میدان نفتی و گازی آرش بین ایران و به ویژه کویت، سوای افت و خیزهائی که داشته، یک مناقشۀ نسبتاً دیرینه است. و این در حالی است که طرفهای این مناقشه (عربستان و کویت از سوئی، و ایران از سوی دیگر) نه تنها لزوم مذاکره در این باره را نفی نمی کنند، بلکه بر آن تأکید دارند. ممکن است اعلام امروز عربستان و کویت دایر بر آمادگی برای مذاکره و در عین حال ادعای مالکیت انحصاری بر این میدان، نوعی "کوسۀ ریش پهن" به نظر آید. اما کدام شاگرد مبتدی دیپلماسی است که نداند اعلام آمادگی برای مذاکره همیشه اولاً همراه با کوبیدن بر مطالبۀ حداکثری است، و ثانیاً اعتراف مستتر دایر بر این که می توان از این مطالبۀ حداکثری کوتاه آمد.
وقتی جمهوری اسلامی نیز آمادگی اش را برای مذاکره بر سر سهم هر کشور از این میدان و مطالبۀ حداکثری اش را نیز اعلام می کند، پس مسئله چرا به یک مسئلۀ مزمن تبدیل می شود؟
دورۀ تنش آلودۀ مناسبات جمهوری اسلامی و عربستان را می توان توضیحی برای "کش آمدن" مسئله دانست، اما توضیح جامع آن، خیر. به علاوه اینک که مناسبات دو کشور مذکور "عادی" شده است، می توان انتظار داشت که دشواری خاصی برای حل مسئله وجود نداشته باشد و در عین حال، و به نحوی پارادوکسال، رویکرد دو کشور را معیاری برای جدیت شان برای عادی کردن مناسبات دانست. جدیتی که به نظر می رسد جمهوری اسلامی برای ابراز آن دشواری بیشتری دارد.
فزون بر آن چه گذشت، وضع ضعیف جمهوری اسلامی در عرصۀ بین المللی عامل ثابتی است در رویگردانی آن از حل مناقشات سرزمینی، به فوریت و از مجاری دیپلماتیک. پس عجیب نیست و خلاف انتظار نخواهد بود اگر اختلاف بر سر سهم از میدان آرش، مدید شود و مدید بماند.
افزودن دیدگاه جدید