رفتن به محتوای اصلی

کار کودک: علل و عواقب تداوم فقر بخش چهاردهم

کار کودک: علل و عواقب تداوم فقر بخش چهاردهم
برنامۀ بین المللی برای محو کار کودک

3.3.  رسیدگی به کار کودک در طرحها و استراتژیهای ملی برای توسعه و کاهش فقر
چنان که در ادامه مشاهده خواهد شد، علیرغم تعهدات بین‌المللی و تهیه طرحهای ملی پیشگیری و ریشه کنی کار کودک، رسیدگی به موضوع کار کودکان در برنامه‌ها و راهبردهای ملی برای توسعه و کاهش فقر بسیار محدود است. در ادامۀ این فصل ابتدا یک نگاه کلی به کشورهای آمریکای لاتین خواهیم انداخت.*
برنامه‌های توسعه ملی بیانیه‌های رسمی اهداف، اولویتها و راهبردهای اقدامات برای توسعه اند که این یا آن کشور در دوره زمانی خاصی دنبال خواهد کرد. در برخی کشورها تدوین این طرحها یک الزام قانونی است. به طور کلی، آنها به عنوان مرجع دوره های ریاست جمهوری تدوین می شوند. این کیفیت مزایا و معایب خود را دارد. از جمله مزیتها، امکان تغییر اولویتهای فعالیت دولت با در نظر گرفتن تغییرات در زمینه های ملی و بین المللی است، و به نظر می رسد مهمترین معایب آن تشدید رویۀ مرسومی است که وقتی دولتی تغییر می کند، مبتنی بر تمایل به نادیده گرفتن همه کارهای آن، غالباً شروع کار دولت بعدی از صفر است.
در این ارتباط، دولتها غالباً اولویت بالایی را برای اجرای بخشهائی از طرح‌ها که "تأثیر کوتاه مدت بیشتری" دارند، قائل می‌شوند و اولویت پائینی را به سیاست‌ها، برنامه‌ها و پروژه‌های با تأثیر میان مدت و بلندمدت می دهند. این امر از یک سو محدودیت سنگینی را بر اجرای سیاستهای دولتی فراتر از دورۀ معین می گذارد و از سوی دیگر مانعی برای پیشبرد موضوعاتی به شمار می رود که نیازمند سیاستهای میان مدت و بلندمدت اند. ریشه کن کردن کار کودکان بهترین نمونه از این دست سیاستهای اخیر است، مستلزم یک سیاست دولتی که دائماً در برنامه های توسعه ملی منعکس شود و نیز در اولویتهای اجرائی هر دولت جدید قرار گیرد و امکان ایجاد اصلاحات و پیشرفت را با تجدید نظر در اقداماتی با اثربخشی و کارایی بیشتر برای دستیابی به اهداف مورد نظر به واقع باز بگذارد. 

علیرغم برنامه ها برای ریشه کنی کار کودک هنوز قریب 6 میلیون کودک در کشورهای امریکای لاتین به کار کشیده شده اند

از 18 کشور آمریکای لاتین مورد مطالعه، پنج کشور طرحهای از این دست دارند:
بولیوی: برنامه توسعه ملی 2006-2010،
برزیل: برنامه چند ساله 2008-2011،
کلمبیا: برنامه توسعه ملی 2006-2010،
کستاریکا: برنامه توسعه ملی 2006-2010،
مکزیک: برنامه توسعه ملی 2007-2012.

همچنین در هنگام انجام این تحقیق، اکوادور در حال تصویب برنامه توسعه ملی 2007-2010 خود بود.
در پنج کشور (شیلی، السالوادور، پاراگوئه، پرو و جمهوری دومینیکن) هیچ برنامه توسعه ملی به درستی تدوین نشده است، از این رو ما برنامه های دولتی را، که در زمان انتخابات ریاست جمهوری ارائه شده بوده است، به عنوان مرجع در نظر می گیریم.
در سه کشور دستورالعملهای عمومی دولتی تدوین شده اند: گواتمالا (رهنمودهای عمومی دولتی 2004-2008)، پاناما (اهداف و آرمانهای دولت برای 2005-2009) و ونزوئلا (رهنمودهای عمومی برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور 2001-2007).
آرژانتین چندین طرح و برنامه خاص دولتی دارد که با هم، نوعی برنامه توسعه ملی را تشکیل می دهند.
در اروگوئه یک طرح مشخص (طرح مراقبت اضطراری اجتماعی و برنامۀ درآمد شهروندان) و در هندوراس یک استراتژی برای کاهش فقر وجود دارد که به عنوان برنامۀ توسعه ملی عمل می کند.
بالاخره نیکاراگوئه که در حال حاضر برنامه توسعه ملی ندارد و به نظر نمی رسد که استراتژی ای را برای کاهش فقر دنبال کند.
ذکر این نکته ضرور است که چندین کشور استراتژیهای ملی کاهش فقر را به درجات مختلف با برنامه های توسعه ملی آمیخته اند. در این میان دو نوع استراتژی برجسته اند: آنهایی که از ابتکار برای کشورهای فقیر دارای بدهی بالا ناشی می شوند و آنهائی که به کشورهائی تعلق دارند که از حمایتهای لازم برای کاهش بدهی برخوردار اند.
بولیوی، هندوراس و نیکاراگوئه سه کشور (در میان 18 کشور موضوع این مطالعه) اند که استراتژیهایی را در چارچوب ابتکار فوق الذکر تدوین کرده اند.
راهبردهای کاهش فقر و برخی از طرحهائی که در چارچوب "ابتکار برای کشورهای فقیر دارای بدهی بالا" تدوین شده بودند و بایست تداوم بیشتری داشته باشند، نیز همانند برنامه های توسعه ملی تحت تأثیر تغییرات دولت قرار گرفتند. 

3.3.1        چکیده
بررسی انجام شده به ما اجازه می دهد تأکید کنیم که علیرغم ابعاد بزرگ کار کودک در برخی از کشورها و تعهدات بین المللی همه آنها، موضوع کار کودک جزئی صریح از برنامه ها و راهبردهای همۀ کشورها، به استثنای چند مورد، برای توسعه و مبارزه با فقر است.
از 18 کشور مورد تجزیه و تحلیل، تنها دو کشور موفق به طرح کامل مسئله شده اند: برزیل و کلمبیا، که نه تنها مشکل را ترسیم کرده اند، بلکه اهداف و اقدامات مشخص را پیش بینی، و حتی هزینه ها را کمیت بخشیده و تخصیص هزینه می کنند. دو کشور دیگر - بولیوی و اکوادور - به این موضوع اهمیت کافی می دهند، البته نه با عمق و دقت دو کشور قبلی.
چهار کشور - السالوادور، مکزیک، پاناما و پاراگوئه - با مسئلۀ کار کودکان تماس می گیرند، اما به اقدامات مشخصی که باید انجام شوند، مسئولیتها و شاخصهای پیگیری، و تخمین هزینه ها  نمی پردازند.
همچنین باید تأکید کرد که برنامه های ملی پیشگیری و ریشه کنی کار کودکان منبعث از برنامه ها و استراتژیهای توسعه ملی اند، اما بخشی از آنها را تشکیل نمی دهند یا به درستی با این برنامه ها دمساز نشده اند.
همچنین واضح است که در اکثر موارد هیچ سیاست دولتی در رابطه با کار کودکان وجود ندارد، زیرا این موضوع نه تنها از زمرۀ اولویتهای ملی تعیین شده در آن برنامه ها و راهبردها نیست، بلکه، چنان که گفته شد، غالباً هر دولت رویۀ جدیدی متفاوت از رویۀ دولت قبلی برای خود تعیین می کند؛ رویه ای که، با نادیده گرفتن طرحهای قبلی، ممکن است به کنار گذاشتن پیشنهادهای مهمی، که در برنامه‌های گذشته ارائه شده اند، بیانجامد (مانند مورد نیکاراگوئه).

* متن اصلی حاوی تحلیل فشرده ای از وضع هر یک از 18 کشور موضوع این تحقیق است. در ترجمه، به چکیدۀ این تحلیلها اکتفا شده است.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید