رفتن به محتوای اصلی

کارگری یا دویدن روی مین

کارگری یا دویدن روی مین

خبر کوتاه بود، سیامک اکبرپور کارگر جوانی که در یک مرغداری در شهر رشت کار می کرد، به وسیله دستگاه بلعیده شد، وی چند روز در بیمارستان بستری بود که سرانجام به خاطر شدت جراحات فوت کرد. این دومین کشته کارگری در دو ماه اخیر بوده است 

همه این حوادث البته مشیت الهی نیستند  و قتل عمد به خاطر عدم رعایت پیش بینیهای ایمنی نام دارند. جان کارگر گویا ارزشی حتی به اندازه خرید چند محافظ و ایمن سازی محیط کار ندارد.

سیامک اکبرپور و هزاران کارگر جوان دیگر در این شرایط مشغول به کار هستند تا به عنوان یک کارگر درآمدی معادل زیر خط فقر داشته باشند.

عدم وجود سندیکا و تشکلات کارگری عملا کارگران را در مقابل کارفرما بی سلاح و تسلیم کرده است. یا در همین شرایط کار می کنی و یا اخراج می شوی. پشت در کارخانه بیکاران صف کشیده اند و حتی برای کارگری کردن باید دوست و آشنایی جایی داشت.

مرگ سیامک اکبرپور جوان کارگر هشداری است به جامعه کارگری که شاهد این جنایتهاست. کافی است از خود بپرسیم فردا نوبت کیست؟ امروز نوبت سیامک بود که تا کشته شود تا جایی یک نامردمی سود بیشتری عایدش شود.

جلوی این  کشتار قبل از هر کس از جانب کارگران باید گرفته شود. 

چه باید کرد؟ چه تدبیری باید اندیشید؟ کار را باید از کجا آغاز کرد؟ گفتن این که کارگران متشکل و متحد شوید آسان است، اما آیا چنین امکانی برای کارگران ایرانی وجود دارد؟ یا این که زندان و بیکاری منتظر فعالان کارگری خواهد بود؟

از هر کجا شروع کنیم به اینجا می رسیم که نظام موجود در ایران مقصر اصلی این وضعیت اسفبار کارگران است و باید برود تا بتوان دورنمایی از بهبود شرایط کار ‌‌و کارگر در ایران ترسیم شود. اما تا به آن نقطه باید کاری کرد. کارگر، معلم، کادر درمان، دانشجو، دانش آموز و میلیونها نفر در شرایط خطیری قرار دارند، قبل از هر چیز ما به یک همدلی و همراهی همگانی دمکراتیک نیاز داریم تا در مقابل حکومتی که انسان را پاس نمی دارد بایستیم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید