بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری پس از گذراندن ۸ سال زندان، مجددا بصورت فعال در فعالیت های مدنی، صنفی و حقوق بشری شرکت داشت. او همواره در کنار خانواده زندانیان دربند بود. در زلزله کرمانشاه مدتها به آسیب دیدگان زلزله سرپل امدادرسانی کرد تا اینکه توسط اطلاعات کرمانشاه بازداشت و زندانی شد. پس از آزادی مجددا به فعالیت خود ادامه داد. بی خبری از محل بازداشت بهنام ابراهیم زاده نگران کننده است
صادق کارپیداست کە سطح مبارزات و آگاهی و هوشیاری کارگران در مقطع کنونی چنین سئواستفادە هایی را دشوار می کند. با این حال کارگران و بخصوص آنهایی کە بە راستی معرف و نمایندە واقعی مطالبات کارگران هستند بایست هوشیار باشند تا بە این دام مهلک نیفتند.
جمعی از فعالین سیاسی ایرانی - سوئیسبیتردید اعتراضات گستردهتری نیز درراه است. چراکه اکنون زحمتکشان بهخوبی دریافتهاند که بیعدالتی، غارت و چپاول دست رنج آنان تنها به نیشکر هفتتپه، فولاد اهواز و هپکو اراک محدود نمیشود و تمامی مزدبگیران جامعه را در بر میگیرد . پس اعتراض به ستم و استبداد باید به کارزاری سراسری تبدیل شود. همانگونه که دانشجویان شجاع دانشگاه تهران نیز فریاد " از هفتتپه تا تهران - فردا تمام ایران" سر دادند.
رضا جاسکیگفته میشود که در ایران رهبران اصلی جنبش ۶۸ چهرههای آشنایی نبودند. مسلماً کسانی چون گی دبور، انری لوفور ، هربرت مارکوزه و متفکرین مشابه در ایران شناختهشده نبودند. اما حتی میزان محبوبیت این افراد هم در کشورهای مختلف اروپا نیز بسیار متفاوت بود.
گروه کار کارگری حزب چپ ایرانخواست ما لغو این احکام ظالمانە، آزادی بیقیدوشرط آقای حبیبی و سایر رهبران کانونهای صنفی معلمان، بە رسمیت شناختن و رعایت بیچونوچرای حقوق سندیکایی معلمان و منع دخالت نیروهای امنیتی و دادگاە ها در امور فعالیتهای سندیکایی است.
اسماعیلحزب چپ چک سفیدی به این مجموعه نداده که تنها با آنها همکاری نماید، بلکه میباید بهطور موازی تلاش کند در جبهههای دیگر هم یا به تشکلهای موجود و یا تشکلهایی که به وجود خواهند آمد بپیوندد.
مراد رضاییجمهوری اسلامی بحران ساختاری اقتصادی خود را به افراد و مؤسسات ارزفروش و احتکار کننده نسبت میدهد و با تهیهی ویدئوهای حملهی پلیس و یا حتی اعدام سلطانها(اعم از قیر و سکه و نمک!) تلاش میکند این برداشت را در جامعه رواج دهد که مشکل ساختاری وجود ندارد.
رحماندر این میان نقش اصلاحطلبان گواهی بارز بر روحیهی محافظهکارانه و چشم بربستنشان بر این نبرد طبقاتی بود. ایشان مهر سنگین سکوت بر لب زدند و این حقیقت خودناخواسته همگراییشان را در چالش عدالتطلبانهی کارگران با حاکمیت ارتجاعی و ضدکارگری آشکار کردند.
مجددا از خانواده زندانیان اعدامی و سیاسی میخواهیم به هفت تپه بروند، به در خانه اسماعیل بروند، بروند تا اسماعیل ببیند که جامعه از این ظلم، از این بیداد نمیگذرد.
هر کس هر طور میتواند، ولو، نیم قدم، تا دیر نشده، کمک کنید! بروید برای اسماعیل پیغام ببرید که ایران او را فراموش نکرده است!