علی پورنقویتحقیقات انجام یافته در کشورهای آسیائی و افریقائی، و حتی در میان کشورهائی که احزاب شان گاه از میان جنبشهای مسلحانه یا شورشی برآمده اند، نیز جز این نمی گویند. مطالعه ای در 8 مورد از کشورهای اخیر4 حاکی از آن است که "گذار موفقیت آمیز از یک جنبش شورشی/مسلحانه به یک حزب سیاسی نه فقط به اهداف و انگیزه های شورشیان5، نوع حل مناقشات (مذاکره، سازش، پیروزی نظامی،...)، موقعیت سیاسی و امنیتی داخلی و منطقه ای، نقش عوامل بین المللی،... بلکه همچنین به ساختار درونی جنبش مربوطه و جای رهبران در درون آنها بستگی دارد. در این میان چفت و بست ممکنه میان مطالبات جنبش شورشی و یک برنامۀ سیاسی دارای اهمیت خاص برای گذر به یک حزب سیاسی مؤثر است."
علی پورنقویچه در تاریخ و چه در امروز "نوع شناسی ..." در این باره که انواع احزاب و تیره های متعلق به هر نوع حزب کدام اند، و نیز این که آیا حزب "همانی است که خود مدعی است" یا باید تعریفی از حزب داشت و بر وفق آن برخی از تشکلات بروز یافته در جا و گاه معینی را از دایرۀ شمول آن خارج دانست، اجماعی وجود نداشته است
بهزاد کریمیافقی که چپ به عنوان آلترناتیو در برابر پدیده ناسیونالیسم گشود وبا همین افق گشایی هم مناسبات مبتنی بر انترناسیونالیسم و همه بشری دربرابر دیدگان بشریت را نشاند، هیچ بدیل دیگری ندارد. و این، ارزشی است درخشان و کماکان معتبر برای امروز و حتی بسی بیشتر از دیروز. "مرز" به عنوان مقولهای تاریخی مدت هاست که در تداوم خود سدی در برابر توسعه هم بسته و انسانی جهان ما شده است
محمد مالجونوع دسترسي كارگران به منابع سهگانهی قدرت نهايتاً ميزاني از امكانات مالي را برايشان فراهم ميكند. اين معيار پولي از اين حيث اهميت دارد كه سادهترين شيوه براي درك مطلب است، اما نبايد فراموش كرد كه نمیتوان طبقه را بر اساس اندازهی جیب افراد و حساب بانکیشان تعریف کرد و خود اين معيارهای پولي فقط سايهاي از واقعيتي ديگر است، سایهای از میزان دسترسي به منابع سهگانهی قدرت. بااینحال، به یک معنا همین میزان امکانات مالی در نقش سایهای از هستی طبقاتی کارگران است که، در تناظری تقریباً یکبهیک، وضع بهداشت و سلامت و درمان و آموزش و مسكن و...
ما نگران سلامتی رضا شهابی هستيم و جمهوری اسلامی را مسئول سلامتی شهابی می دانیم. فعالیت سندیکایی حق طبیعی هر کارگری است. ما محاکمە و زندانی کردن رهبران و فعالین سندیکایی را محکوم و ضمن اعلام انزجار از رفتار دستگاە قضایی، هم صدا با سندیکای شرکت واحد، خانوادە شهابی، سندیکاها و اتحادیە های جهانی و داخلی و سازمان های مدافع حقوق بشر، ، خواستار پایان دادن بە شکنجە زندانیان و آزادی بی قید و شرط فعالان کارگری و رضا شهابی هستیم
طاهر احمدزاده انسان آزاده ای بود که احترام همه گرایش های سیاسی را جلب نموده بود و عموم گرایشات سیاسی او را به خود نزدیک می دانستند. او مسلمان آزاده و نیکخواهی بود که مناسباتش را نه از منشور مذهب و اعتقادات ایدئولوژیک، که بر اساس پایبندی انسانها به عدالت و احترام آنها به آزادی، تنظیم می نمود.
بهزاد کریمیناسیونالیسم در ذات خود نه ارزش است و نه ضد ارزش، و بخودی خود نه مثبت و نه منفی. پدیدهای است که مصرف تاریخی معینی دارد. زمانی ترقیخواهانه که هنوز هم در جاهایی با ایفای چنین نقشی و زمانی دیگر موجبی برای بازدارندگی رشد و همبستگی طراز بالا که یا تا کنون عمل کرده و یا هنوز هم میتواندعمل کند. در این میان اما، نکته محرز آنست که ناسیونالیسم تنها در شرایط فارغ از ستم و تبعیض است که میتواند استعداد یابد تا نه فقط با دیگری به تعامل برخیزد که با آن حتی درآمیزد.
مجید عبدالرحیم پورآیا سرمایه داری با اتوماسیون فرایند تولید و خدمات، کاهش کار انسانی و نیروی کار و نیز کاهش مزد و حقوق نیروهای کار برای سود بیشتر، به نوعی گور خود را نمی کند؟ آیا طبقۀ کارگر گورکن سرمایه داری خواهد بود؟ بنظر می رسد، روند تشدید شوندۀ نابودی مشاغل متکی بر کارانسانی، بیشتر از این که مؤید این باشد که یک طبقۀ کارگر متشکل در میدان های نبرد اجتماعی، سرمایه داری را به گور خواهد سپرد، مبین روندی تکنولوژیک در اضمحلال سرمایه است
یرواند آبراهامیانحزب توده و فرقه ی دموکرات صرفا دو روی یک سکه نبودند. به عکس، بنیان های اجتماعی متضاد، منافع مغایر و در مواردی سیاست هایی ناسازگار از همدیگر جدای شان کرده بود. اولی سازمانی بود بر ساخته ی روشنفکرانی فارسی زبان که به واسطه ی گرایش به مارکسیسم اروپای غربی به کمونیسم رسیده بودند. دومی را میهن پرستانی آذری تشکیل داده بودند که از گذر لنینیسم حزب بلشویک قفقاز به همان مقصد رسیده بودند
بهزاد کریمیاین دستاورد بشریت است که امر جدایی یا ماندن در کادر سرزمین واحد، نه با زور و جنگ که از طریق همهپرسی دمکراتیک انجام پذیرد. "حق تعیین سرنوشت" اصولا و مقدمتاً با حق برگزاری رفراندوم است که می تواند تحققی دمکراتیک یابد. رفراندوم، ابزار تجلی حقی است دمکراتیک و نفی این ابزار دمکراتیک، جز ابتر کردن خود آن"حق" معنی دیگری نخواهد داشت