رفتن به محتوای اصلی

تحول اندیشه در بارۀ فقر: بررسی تعاملات بخش دوازدهم

تحول اندیشه در بارۀ فقر: بررسی تعاملات بخش دوازدهم
نوشتۀ راوی کانبور Ravi Kanbur و لین اسکوایر Lyn Squire

4        توسعۀ انسانی

4.2     شبکۀ بدون درز

برای جامعه ای که با وظیفۀ ارائۀ خدمات اجتماعی به فقرا روبرو است، ممکن است به درستی این سؤال پیش آید که از کجا باید آغاز کرد. زندگی فقرا در حلقه هایی از دورهای باطل درهم تنیده شده است و به نظر می رسد که دورهای موفقیت آمیز همواره قدری از دسترس دور می مانند. این کیفیت مدتی است که شناخته شده است. مثلاً، گزارش توسعۀ جهانی سال 1980 (WDR1980) تأکید می‌کند که "عناصر مختلف توسعۀ انسانی تعیین کننده های اصلی یکدیگرند"، و از "شبکۀ بدون درز روابط متقابل [بین عوامل]" سخن می‌گوید. تلاشهای امروزی برای بهبود عملکرد گذشته در ارائۀ خدمات اجتماعی اکنون بیش از همیشه از این کیفیت آگاه اند.

برای مثال، بسیاری از مطالعات نشان داده اند که تحصیلات مادر تأثیر مثبت نیرومندی بر سلامت کودکان دارد. اکنون می‌دانیم که این امر به این دلیل رخ می‌دهد که تحصیل به مادران امکان می‌دهد اطلاعاتی را به دست آورند و آن را پردازش کنند. به این ترتیب، مطالعه ای با استفاده از داده های شمال شرقی برزیل در سال 1986 نشان داد که والدینی که منظماً از رسانه های جمعی استفاده می‌کنند، فرزندانی سالمتر دارند (بر اساس شاخص قد نسبت به سن). جالب است که هنگامی که متغیرهای مربوط به استفاده از رسانه وارد یک مدل سنجش می‌شوند، تعداد سالهای تحصیل مادر دیگر تأثیر مستقلی ندارد. یکی از تفسیرهای این نتیجه آن است که تحصیلات برای پردازش اطلاعات از سوی مادر ضرور است، اما دسترسی به محتوای مرتبط از طریق رسانه های جمعی برای آن که تحصیلات اثری بر سلامت کودک داشته باشد، لازم است. مطالعۀ دیگری با استفاده از داده های مراکش در سالهای 1991 - 1990 نیز این تفسیر را تأئید می‌کند. مطالعۀ اخیر به این نتیجه رسید که آگاهی ابتدایی مادر از سلامت، تأثیر مستقیمی بر سلامت کودک دارد و تحصیلات و دسترسی به رسانه، ابزارهایی برای کسب این آگاهی بوده اند.

مطالعات بسیاری نیز نشان داده اند که سلامت بهتر موجب تقویت حضور در مدرسه و عملکرد تحصیلی می‌شود. با این حال، اغلب این مطالعات از داده‌های مقطعی و مبتنی بر حافظه استفاده کرده اند. برای غلبه بر این مشکل، مطالعه ای جدید از "داده‌های متناوب" (داده هایی که وضعیت افراد یا پدیده ها را در چندین زمان مختلف دنبال می‌کنند و تغییرات آنها را در گذر زمان نشان می‌دهند) برای بررسی تأثیر سلامت و تغذیۀ کودک بر ثبت نام در مدرسه در مناطق روستایی پاکستان استفاده کرده است. برخلاف بیشتر مطالعات دیگر، این داده ها به محققان اجازه داد تا از این فرض احتراز جویند که گویا سلامت و تغذیۀ کودک از پیش انتخاب و تعیین می شوند، در حالی که واقعیت نشان می دهد که این دو حاصل انتخابهای خانوار اند. برآوردهای محققان نشان داد که سلامت/تغذیۀ کودک سه برابر بیش از آنچه روشهای مرسوم نشان داده بودند، برای ثبت نام در مدرسه اهمیت دارد. آنان همچنین دریافتند که این اثرات برای دختران بزرگتر از پسران است. اگرچه این مطالعه نشان داد که سلامت و تغذیۀ بهترِ کودک موجب افزایش و بهبود آموزش می‌شود، اما نکتۀ روش‌شناختی آن، اعتماد ما به یافته های مطالعات پیشین مبنی بر تأثیر مثبت آنها بر عملکرد تحصیلی را نیز تقویت کرد.

 

توسعه انسانی و رشد

علاوه بر رابطۀ متقابل میان جنبه های مختلف توسعۀ انسانی، پیوندهای مهمی نیز میان توسعۀ انسانی و ظرفیت درآمدزایی وجود دارد: درآمد هم از عوامل تعیین کننده و هم از پیامدهای توسعۀ انسانی است. شیوۀ مشخصی که از طریق آن فقرا در رشد اقتصادی مشارکت می‌کنند، معمولاً از راه افزایش یا استفادۀ "بهره آورتر" از "فراوانترین دارایی شان"، یعنی نیروی کار است. اما بخشی از ویژگیهای ذاتی فقر – مثل فقدان آموزش، تغذیه و سلامت ضعیف - بر ظرفیت واقعی آنان برای کار نیز اثر می‌گذارد. برخی از این پیوندها که توانمندیهای فقرا را تقویت یا تضعیف می‌کنند، می‌توانند تصویری از تعاملات چندگانه میان توسعۀ انسانی و رشد به دست دهند. برای مثال، فردی که تغذیۀ مناسبی دارد، می‌تواند بیشتر کار کند، در نتیجه درآمد بیشتری کسب کند و بنابراین هم بیشتر مصرف، و هم بیشتر پس انداز کند. این هم به نوبۀ خود تضمینی برای تغذیۀ آتی و ظرفیت کاری او خواهد بود. ایضاً فردی که آموزش ابتدایی دیده باشد، می‌تواند شغلی با درآمد بالاتر بیابد، و این توان را خواهد داشت که فرزندانش را به مدرسه بفرستد.

با استفاده از داده‌های یک نظرسنجی از 1725 خانوار در کوناکری، گینه، در سال 1997، تأثیر آموزش بر درآمد نیروی کار به تفکیک بخشهای شغلی بررسی شد. از این مطالعه دو نتیجۀ قابل توجه حاصل شد. نخست این که آموزش موجب افزایش درآمد مردان و زنان در هر سه بخش مورد مطالعه - خوداشتغالی، اشتغال مزدی خصوصی، و اشتغال مزدی دولتی - می‌شود؛ بنابراین، حتی در مناطق شهری با درآمد بسیار پایین مانند کوناکری نیز، ثمرات آموزش کاملاً مشهود است. دوم این که انتظار می‌رود بخش غیررسمی (که با بنگاه های کوچک خوداشتغال همپوشانی دارد) یکی از منابع اصلی رشد شغلی در آفریقا باشد. حتی در اینجا نیز، داده ها نشان می‌دهند که درآمد با افزایش سطح تحصیلات افزایش می‌یابد. برای نمونه، آموزش ابتدایی موجب افزایش سود ساعتی بنگاه های زنان خوداشتغال به میزان 30 درصد می‌گردد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید