توضیح- پری عیسی زاده، خواننده، ترانهسرا و آهنگساز ایرانی متولد دزفول و از خوانندگان مطرح سوئد و اروپاست. پری از کودکی سبک موسیقی کلاسیک ایرانی و مقامی جنوب ایران را از پدر خود آموخت. از سن۷ سالگی روی صحنه رفت و در رشتههای آواز، تئاتر، دکلمه، نمایشنامهنویسی و گویندگی فعالیت داشت. وی در سال۱۹۷۷ میلادی برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و از سال ۱۹۸۵ میلادی در سوئد زندگی و فعالیت میکند. او تحصیلاتش را در رشته روانشناسی در دانشگاه استکهلم و هاروارد به پایان رساند و فعالیتهای موسیقایی و هنری خود را در کنار تحصیلاتش به شکل حرفهای در سوئد ادامه می دهد. اولین اجرای این خواننده ایرانی در سوئد با ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در کنسرت هال استکهلم انجام شد. وی با موزیسینهای تراز اول ایرانی، سوئدی و بینالمللی در معروفترین سالنهای کنسرت و فستیوالهای مختلف اروپا و امریکا برنامه اجرا کرده است و چندین جایزه در سوئد و در سطح بینالمللی را در کارنامه هنری خود دارد. در آهنگسازی، شعر و خوانندگی پری عیسی زاده سبک منحصر به فرد خود را دارد و صدای بینظیر او به خوانندگان بزرگی مانند ام کلثوم و ماریا کالاس تشبیه شده است. از جمله آثار او میتوان به آلبوم «از دزفول تا دالارنا» اشاره کرد . این آلبوم ترکیبی است از قطعات فولکلور ایرانی و سوئدی و ساخته های ایشان که در سال ۲۰۱۳ در سطح بین المللی منتشر شد. چند آهنگ از این آلبوم بعدها در آلبومهای دیگر دوباره منتشر شده است. از جمله شرکت ضبط نروژی «گراپپه» یکی از آهنگهای پری عیسی زاده را بر روی آلبوم خود «زن ایرانی» منتشر کرده است. این آلبوم که با آهنگهایی از دیگر خوانندگان شناخته شده زن ایرانی مانند پریسا، سپیده رییس السادات، مرجان وحدت، مهسا وحدت و... تهیه شده است، در سال ۲۰۱۴ برندهی جایزهی بهترین آلبوم جهانی سال از طرف منتقدان آلمانی شده است. از کارهای در دست تهیه پری عیسی زاده میتوان از آلبوم «از دژپل تا کابل» با همکاری آهنگساز جوان احسان توکل ساکن اوکراین نام برد. فصلنامهی مُروا در ارتباط با کارهای هنری و فرهنگی با خانم پری عیسی زاده گفتگویی را انجام داد که در زیر این مصاحبه از نظرتان میگذرد.
فصلنامه مُروا : شما از چه زمانی به موسیقی روی آوردید؟ شما بعنوان خواننده، آهنگساز، شاعر و هنرمند در هنگامی که موسیقی را شروع کردید با چه مسائلی در جامعه ایران مواجه شدید؟ در برابر مشکلات، فعالیت های خود را چگونه پیش بردید؟
*پری عیسی زاده: از زمانی که خودم را شناختهام خوانده ام! در یک خانوادهی هنرمند و هنر دوست به دنیا آمدهام و خواندن و زندگی با هنر، برای من همیشه از بدیهیات بوده است. هم پدرم و هم مادرم از صدای خیلی خوبی برخوردار بودند و پدرم با موسیقی مقامی جنوب ایران آشنائی کامل داشتند و همچنین با ردیف موسیقی ایرانی. در خانوادهی پدریام افراد زیادی در حد حرفهای میخواندند و من یادگیری را از پدرم و از کودکی آغاز کردم. خواهران و برادرانم هم به جز صدای خوب، از هنر تئاتر و دکلمه برخوردار بودند به همین جهت من هم از کودکی روی صحنه بودم و در زمینههای مختلف فعال بودم. در مسابقات هنری که در آن زمان در مدرسه، شهر و استان انجام میشد همیشه برنده میشدم، خواه در تئاتر، دکلمه، گویندگی و یا آواز شرکت میکردم.
چند سال قبل از انقلاب به همراه خانوادهام به آمریکا مهاجرت کردیم ولیکن چند ماه بعد از انقلاب به دلایل مختلف به ایران برگشتیم. دو هفته بعد از زمانی که مجدداً به ایران برای دیدار با خانواده ام به زادگاهم دزفول برگشتم، جنگ شروع شد. در شرایط جنگ فقط حفظ جان و نجات جان فرزندان مطرح بود. در آن زمان فضای زندگی در ایران بسیار سنگین، سیاه و پر از خفقان بود و آواز خواندن فقط یک رویای لوکس، ناممکن و دست نیافتنی بود. من که همیشه میخواندم، خاموش شده بودم و زمزمههایم در گوشهی آشپزخانه و زیر زمین خانه، همه حاکی از درد و رنج داشت و شعرها و نوشتههایم صرفاً برای تراپی خودم بودند. سالها بعد روی یکی از آن شعرها آهنگی ساختم به نام «دوباره زنده می شوم»، شعری که به جز بُعد زن ورانه بعدی اجتماعی و عمیقتر هم دارد.
فصلنامه مُروا : شما چه زمان از ایران خارج شدید؟ در آن دوره موسیقی و محدودیت چگونه اعمال میشد؟ نقش کمیته های اسلامی بعد از انقلاب در سرکوب موسیقی و هنرمندان چگونه بود؟ وضعیت موسیقی برای زنان در ایران چگونه میباشد؟
*پری عیسی زاده: در سال ۱۳۶۴ مجدداً از ایران بیرون آمدم و این بار به سوئد مهاجرت کردم. شرایط تا زمانی که در ایران زندگی میکردم کم و بیش همان بود و من علیرغم اینکه هم شعر و هم مطلب مینوشتم،سعی میکردم آنها را در گوشه و کنار پنهان کنم و فعالیت هنری بیرون از این محدوده اصلاً عملی نبود. در آن زمان فضای ایران بسیار بسته، خفه و محدود بود و با هنر و هنرمند بسیار خصمانه برخورد میشد. موسیقی به شدت سانسور میشد و با ممنوعیتهای بسیاری مواجه بود و هنرمندان با مشکلات بسیار زیادی درگیر بودند. فشار سانسور و انواع آزار و اذیت عرصه را بر هنرمندان تنگ کرده بود. اضافه بر فشارهای مختلف اجتماعی که شامل همه میشد، هنرمندان تحت تعقیب و فشارهای مضاعفی بودند. داشتن یک نوار یا ساز موسیقی جرم بود. یکی از خاطراتی که هنوز دلم را به درد میآورد مربوط به صحنه ایی از یکی از دبستانهای خوب و ملی تهران در رژیم گذشته است. این مدرسه در همسایگی ما بود و به خاطر میاورم ، پدر و مادر یکی از دانش آموزان در آن زمان یک پیانوی هافمن به سالن مدرسه هدیه داده بودند. در رژیم اسلامی، آن پیانو را از طبقه چهارم دبستان به حیاط پرت کردند و تکههای خورد شده آن مثل جسد یک لاشه متعفن در پاکتها حمل می شد و دور ریخته شد. این صحنه برای من دستمایهی شعری تلخ شد که کاش نمیشد .شعری نا امید از امیدی که کاش بچههای دبستان به جای چشم دوختن به عکس جسدهای تکه پاره شده جوانانی که در جنگ از روی مین رد شده بودند ، پیانو مینواختند و کودکی میکردند. فضای عمومی در آن دوره حقیقتاً قابل تحمل نبود. صدای هنرمندان را به شدت خاموش کردند و بخشی از آن ها مجبور شدند به خارج از کشور بروند و بخش دیگری که در ایران ماندند از کار هنری محروم شدند. صدای آواز زنان به کلی خاموش شده بود و به جز نوای مادران داغ دیدهای که روی گور عزیزان شهیدشان میخواندند، صدای زنی شنیده نمیشد. به یاد میاورم مردی نابینا که در نزدیکی منزل ما سعی میکرد با فلوتش ملودی نوحه ایی بنوازد تا بتواند شکم خانودهاش را سیر کند. زنان هنرمند و خواننده دچار سانسور مضاعف شدند. یکی به دلیل دشمنی رژیم حاکم با کل مفهوم هنر و هنرمند به ویژه موسیقی و دیگری به جرم زن بودن.
اما موسیقی را نمیتوان ممنوع کرد و جلوی آن را گرفت. در تمام جوامع بشری همیشه موسیقی وجود داشته و همیشه با وجود محدودیتها توانسته به اشکال گوناگون به زندگی خودش ادامه بدهد. میدانید که اولین آلات و سازهای موسیقی در حدود 40 هزار سال قدمت دارند که این نشان از قدمت این هنر دارد موسیقی حتی در کشورهای مذهبی به اشکال مختلف به اجرا در میآید. در مذاهب گوناگون برای نیایش، جنگ و صلح از موسیقی استفاده میشود. کارکرد و تاثیر موسیقی در روح و جان انسان بسیار ضروری است و به همین خاطر در کشورهای بستهتر با وجود تنوع موجود در موسیقی مجبور میشوند موسیقی دولتی یا حکومتی درست کنند. کنفسیوس در پانصد سال قبل از میلاد مسیح گفته: «موسیقی، زیبائی و لذتی را خلق میکند که طبیعت انسان نمیتواند بدون آن زندگی کند.»
فصلنامه مُروا : آیا در ایران با وجود انواع مختلف آزار و اذیت و سانسور و فشارهای اجتماعی توانستند موسیقی را از بین ببرند؟
*پری عیسی زاده: البته که نتوانستند. الان مشخصاً نزدیک به سه دهه است که حکومت هر چه جلو آمد مجبور شد در زمینهی موسیقی عقب بنشیند.حکومت بعد از موسیقی رزمی در دوران جنگ به نوعی خاص از موسیقی سنتی اجازه فعالیت در جامعه داد. البته زنان در این نوع موسیقی همچنان اجازه فعالیت نداشتند. اما به مرور با فشار جامعه زنان و جوانان، فضا بازتر شد. رفته رفته موزیک پاپ امکان فعالیت پیدا کرد. موضوعی که این بار قابل توجه میباشد حضور وسیع جوانان و فشار آنها برای تحمیل سبکهای موزیک مورد علاقهشان میباشد. این بار فشار جوانان و جامعه برای تغییر رفتار حکومت و دولت در عرصه موزیک بسیار گسترده است. دولت برای کنترل مجبور شد که فضاهایی را برای سبکهای مختلف فراهم کند، هر چند بسیاری از هنرمندان مجبور شدند آثار خودشان را به صورت غیر قانونی یا زیر زمینی منتشر کنند. امروزه فضای مجازی محل انتشار آثار مختلف از هر ژانری شده است. در این فضا نوجوانان و جوانان تلاش میکنند تفاوتهای خود را به شکلی که دوست دارند نشان دهند. چنین روحیهای جزیی از رفتار و زندگی جوانان است و آنها به دلیل موقعیت سنی خود کوشش میکنند که مثل دیگری نباشد. آنها با اینکه از موسیقی و آثار دیگر هنرمندان در جهان استفاده میکند، در اوایل کار به دنبال شبیهسازی میرود، اما در ادامه خودش است و دنیای خودش. در چنین فضایی و با چنین روحیهای ما شاهد هستیم که موسیقی نه تنها نمیتواند از بین رود بلکه در ایران، هر چه جلوتر آمدیم حکومت مجبور شد در برابر نیروی بزرگ نوجوانان، جوانان، زنان و دختران عقب بنشیند.
از نظر من امروزه نفوذ و تاثیر موسیقی در میان جوانان کشور بیش از هر دوره دیگری است. موسیقی و سبکهای مختلف آن در میان طیفهای مختلف مردم جایگاه خودش را پیدا کرده است. و طیفهای مختلف جامعه و به ویژه نوجوانان و جوانان با دسترسی به امکانات تکنیکی تلاش میکنند در عرصهی موسیقی حضور موثری داشته باشند و این همه موجب شادی و مسرت من است که شاهد باشم موسیقی راه خود را پیدا کرده و همچنان میتواند به نیازهای روحی و روانی انسانها کمک رساند و این موضوع حقیقتاً دارای اهمیت بسیار است. میتوان با جرات گفت این همه کار تا این حد نمیتوانست موفق شود اگر نوجوانان، جوانان، دختران و پسران با کمک هنرمندان جامعه در داخل و خارج از کشور در این مسیر با هم، جدا از هم، شخصاً و گروهی حرکت نمیکردند! تا جایی که میدانم موسیقی در ایران، با وجود همه ممنوعیتها و یا شاید به دلیل ممنوعیتها، در هیچ زمانی به اندازهی امروز شکوفا نبوده! در هر خانوادهای یک یا چند موزیسین هست. سبکهای مختلفی از موسیقی به صورت مجاز و یا زیرزمینی بین جوانان رایج است. در واقع دیدن شوق چنین فعالیتهایی آنقدر زیاد بود که من سالها پیش در شعری بدین شکل آنرا مطرح کردم:
"شوق پرواز قناریها را نتوانی دزدید
گرچه بال و پرشان دانه به دانه، پر به پر برچینی".
فصلنامه مُروا : موسیقی چه تاثیری در جوامع انسانی میگذارد؟
*پری عیسی زاده: موسیقی همیشه در جوامع انسانی چه کشورهای بزرگ یا کوچک، ابتدایی یا پیشرفته وجود داشته است. در واقع موسیقی در قالبهای متفاوت مانند جشنها، عزا، عروسی، تولد، مراسم مذهبی و دولتی در دورانهای مختلف تاثیرات خود را داشتهاند. برخی فکر میکنند موسیقی در اسلام استفاده نمی شود در صورتی که از موسیقی به شکلی که مورد توجهشان است استفاده میکنند. نوحه خوانی نوعی از موسیقی هست که با ریتم های سنگین آن را مورد استفاده قرار میدهند. اذان به آن سبکی که آقای ذبیحی میخواندند گوشهی روح الواح از دستگاه بیات زند یا بیات ترک میباشد. قرآن خوانی نیز شکلی از موسیقی است که چون روباتو یا بدون ریتم هست بعضی ها چنین گمان میکنند که موسیقی نیست. در زمان جنگ ایران و عراق سبک نوحهخوانی از نمونههای موسیقی مذهبی بود که برای تهییج جوانان و سربازان به کار گرفته می شد.
از منظر روانشناسی موسیقی در جوامع انسانی گاهی میتواند نوعی تراپی دسته جمعی باشد. هنرمند در واقع آینهای است برای بیان مسایل اجتماعی و مشترک. من مدتی پیش این تصویر را با شرکت در کنسرت گروه «کیوسک» به وضوح احساس کردم. این هنرمندان مسائل و دردهای اجتماعی را در ترانههای خود به شکلی زیبا و هنرمندانه بیان کردند و بسیار تاثیرگذار بود.
فصلنامه مُروا : شما مدتهاست که در خارج و مشخصاً در کشور سوئد زندگی میکنید. لطفاً بگویید که فعالیتهای هنری خود را در آنجا از چه زمانی شروع کردید و چه فعالیتهایی را در آنجا پیش میبرید؟
*پری عیسی زاده: در اینجا فعالیتهای هنریام را به شکل گسترده و حرفهای رسماً از بیست و چند سال پیش به موازات تحصیل و کار پیش بردهام. کارهای هنریام را میشود به چند دسته تقسیم کردکه هر کدام اشاره و ارتباط به بخشهایی از زندگی خودم دارد. در این مورد توضیح میدهم. من به منطقهای در ایران تعلق دارم که دارای یک فرهنگ بومی است. موسیقی دزفولی، شوشتری و کلاً موسیقی جنوب ایران گنجینهی فرهنگی مرا تشکیل میدهند و به جرات میتوانم بگویم پایهی اصلی کارهای فرهنگی، هنری و موسیقی من بر آن آثار غنی استوار میباشند. و کارهای جدیدم نیز بر اساس آن میراث فرهنگی که به من رسیده ساخته میشوند.در کودکی به دلیل شرایط شغلی پدرم هر چند سالی در یکی از شهرهای ایران زندگی میکردیم. این شانس خیلی بزرگی برای من بود که با اقوام مختلف و موسیقی اقلیمی مناطق مختلف آشنا شوم. به همین دلیل موسیقی کردی و لری هم به گنجینه فرهنگی من اضافه شدند، گنجینه های گرانبهایی که قدر آن ها را خوب میدانم و در شناساندن فرهنگ موسیقایی شهر و کشورم و انتقال آن به نسل های جوانتر تلاش میکنم.
به دلیل گذراندن بیش از نیمی از زندگیام در سوئد، موسیقی محلی این کشور نیز نقش مهمی در فعالیتها و پیشرفت کارهای هنریام داشتهاند. سوم اینکه هم بر روی مرزهای بومی خود قرار دارم و هم روی مرزهای جهانی. پیش رو فرهنگهای جهان وجود دارند و میخواهم دنیا و میراث فرهنگی دنیا را بشناسم. با فرهنگهای متفاوتی در جهان مواجه هستم و شخصاً با علاقمندی سعیام بر این است که با آثار و میراث غنی جهانی آشنا شوم و از این طریق ارتباط برای فعالیتهای هنری برقرار کنم. در اصل قصدم ایجاد نوعی ترکیب و تلفیق بین موسیقی محلی مناطق مختلف ایران با آثار محلی کشورهای دیگر در جهان در جهت شناساندن بیشتر موسیقی خودمان به دیگران است. موسیقی های فولکلور از هر جایی که آمده باشند ساده هستند، روان و بی غل و غش، مثل مرواریدهایی هستند که در طی قرنها غلطانده شدند و به این شکل زیبا در آمدهاند که الان هستند و به ما رسیده اند. در کارهای من نمونههایی را میتوان در آلبوم «از دزفول تا دالارنا» شنید و نیز در آلبوم بعدیام «از دژپل تا کابل» که در دست تهیه است و به زودی انتشار داده خواهد شد.
بخش مهم دیگری از کارهای هنریام ساخته های خودم میباشند البته با تنظیم و همکاری با هنرمندان دیگر. این آثار بیشتر از روی شعرهای خود و یا دیگر شاعران ساختهام. حاصل این کار آلبومی تحت عنوان «من تو ام» است که به صورت دیجیتال انتشار یافته است. در ایران به دلیل محدودیتهایی که در زمینهی انتشار آلبوم و آثار هنری وجود دارد، من تمام فعالیتهای هنریام را به صورت رایگان در سایت «ساوند کلاد» در اختیار هموطنانم به ویژه برای علاقمندان در ایران به صورت دیجیتال قرار دادهام.
فصلنامه مُروا : در واقع میشود تاکید داشت که شما با وجود داشتن هدفهای مشخص، اما از افکار باز در عرصهی موسیقی برخوردار هستید و به راحتی با سلیقههای مختلف هنری کنار میآیید؟ لطفاً کمی بیشتر از سبک موسیقی خود برای خوانندگان ما بگوئید و نیز در این بین متذکر شوید که با چه گروههایی در سوئد فعالیت میکنید؟
*پری عیسی زاده: بله دقیقاً! البته در سوال قبلی به موضوع سبک کاریام پرداختم. اما کمی بیشتر روی این موضوع مکث میکنم. من نمیخواهم خودم را فقط در یک چارچوب خاص قرار دهم و دوست ندارم سانسوری در کارهایم ایجاد کنم. سانسور در واقع لکنت اندیشه میآورد و من نمیخواهم چنین فضایی را در فعالیتهای هنریام به وجود آورم. ضمن اینکه قطعا تحت تاثیر کارهای دیگران که میخوانم یا می شنوم قرار دارم اما فکر کنم که سبک خودم را داشته باشم اینها را در آثار هنریم میتوان دنبال کرد، مثلاً در ترانهی
«دوباره زنده میشوم»، «حسرت»، و آهنگهای سوئدی Den dagen"" و "Jag är du"
این کارها را روی اشعار خودم ساخته ام و آهنگ «حسرت همشیگی» روی شعر قیصر امین پور بود، «کوی صبر» از اشعار استاد شهریار و شعر «آزادی» یا «ای خوشترین ترانه» فریدون مشیری را رویش آهنگ گذاشتم. یکی از کارهای آلبوم "من توام"، آهنگ زیبای “سوت قطار” ساخته آهنگساز افشین خائف روی شعری از رضا کیاسالار است. به دلیل دوری از خودسانسوری و باز بودنم برای سبکها و ژانرهای مختلف گاهی به این نتیجه میرسم که مناسب است یک قطعه موسیقی محلی ایران، یا سوئدی و یا حتی کشورهای دیگر را رویش کار کنم و انرژیام را برای اجرای آن متمرکز میکنم. سعی میکنم با افکاری که دارم آن را در فضای جدید بازسازی و اجرا کنم. در خصوص اشعار خودم هم از چنین سختگیری و جدیتی برخوردارم.
علاوه بر عرصههایی که برای شما برشمردم در سوئد اضافه بر کار کردن با شماری از هنرمندان بزرگ ایرانی و سوئدی، در حال حاضر یک گروه موسیقی با نام «پریزاد» (۱)دارم که از پنج زن نوازنده ساکن سوئد که از کشورهای مختلف میباشند، تشکیل شده است. هر کدام از این هنرمندان از نوازندگان بسیار ماهر و شناخته شده سازهای خودشان هستند. گروه «پریزاد» به جز من تشکیل شده از: میریام اولدن بورگ پیانیست و اکوردئون نواز سوئدی آلمانی الاصل بزرگ شدهی سوئد، کارولینا وبر اکدال نوازنده ویولون و ویول سوئدی، ایزابل بلومه نوازندهی ویولون سل سوئدی و سونیا باکواوا خواننده و تپاننواز بلغاری.
در این گروه موسیقی محلی ایران، سوئد, بلغارستان و دیگر کشورهای جهان را به اجرا در میآوریم. در ضمن یک قطعه موزیکال برای کودکان و نوجوانان ساختیم که سناریو و اشعار آن بیشتر توسط من انجام و نوشته شده است که با کارگردانی الیزابت یونگر کارگردان اپرای سوئد و هنرنمایی حرفهای اعضای گروه در بسیاری از شهرهای سوئد به اجرا در آمده است. همهی این کارها در واقع برای نشان دادن جلوههای فرهنگی کشور خودمان و دیگر کشورهاست. این موزیکال با نام «دختر قالیباف و قالی پرنده» بیش از سه سال در مناطق مختلف سوئد به اجرا در آمد. در این موزیکال دختر قالیباف با قالی پرندهاش پرواز میکند و این پرواز از روی پل باستانی دزفول و رودخانهی فیروزهای رنگ دز آغاز میشود و از روی کشورهای مختلف عبور میکند و در سوئد تمام میشود. در این نمایشنامهی موزیکال وقتی دختر قالیباف از آسمان کشورهای مختلف میگذرد ما نمونههایی از آهنگها، طرز فکر و فرهنگ این کشورها را به نمایش و اجرا میگذاشتیم. تاثیر این کار در سوئد بسیار خوب و مثبت بوده است. و گروه ما بسیار مورد تشویق قرار گرفته و چندین جایزه به ما اهدا شده است. و همچنان از گروه ما میخواهند که این کار هنری را در مدارس، بیمارستانهای کودکان و مراکز پناهجویان به اجرا در آوریم.
فصلنامه مُروا : شما در صحبتهای خود تاکید داشتید که مدتهاست که در سوئد زندگی میکنید. پیشتر متذکر شدید در این کشور به عنوان یک زن هنرمند تلاش میکنید تا صدای زنان هنرمند ایران را به گوش دیگران برسانید. لطفاً بگویید چگونه این کار را انجام میدهید و تاکنون این کوششهای شما چه بازتاب و تاثیری در کشور محل زندگیتان و چه تاثیری بر روی علاقه مندانتان در ایران داشته است؟
*پری عیسی زاده: بله من به عنوان یک زنی که در عرصهی هنری، فرهنگی و مدنی فعالیت میکنم یکی از اهداف فعالیتهای هنریام این است که صدای خاموش زنان هنرمند ایران را در کشور سوئد و جهان بازتاب دهم. به دلیل اینکه زنان هنرمند ایرانی اجازه فعالیت و خواندن ندارند و این را همیشه در کنسرت هایم متذکر می شوم. از دور تغییر ایجاد کردن مشکل است اما آگاهی دادن از شرایط یکی از کارهایی است که میتوانم انجام دهم. همچنین به عنوان یکی از زنان هنرمند جنوب ایران با افکار زن ستیزانه و مرد سالارانه مبارزه میکنم و این افکار و نظرات در کارهای هنریام دنبال میشوند. اینها نمونههای کوچکی هستند از کوششهای من در مخالفت با تبعیضات موجود میان زنان و مردان. بگذارید مثالی را برای شما بیاورم. یک آهنگ قدیمی دزفولی وجود دارد که در شعرش دربارهی یک دختر میگوید «دختر مارت میرا» یک طنز تلخ و در اصل یک شوخی است که میگوید «دختر مادرت بمیره که دل منو بردی» من یک کلمه این شعر را عوض کردم و نوشتم «دختر مارت منا» یعنی «دختر مادرت زنده بماند برات که دل منو بردی»، و در توضیحی که در فهرست کتابچهی آلبومم «از دزفول تا دارلرنا» (۲) انتشار دادم این تغییر را توضیح دادم که من با هر موردی که نشان دهندهی فرهنگ زن ستیزی یا مردسالاری حتی اگر به شکل شوخی باشد مبارزه میکنم و با شوخیهای زن سیتزانه، قوم ستیزانه و نژادپرستانه مخالف هستم و همراهی ندارم. من نگاهام به فرهنگ گذشته کشورمان همراه با نقد و بازسازی است ، و موافق با تبلیغ اشتباهات از فرهنگ گذشته به نسلهای بعدی نیستم. این کوششها بخشی از فعالیت هنری و مدنیام میباشد و تلاشام این بوده که این را به گوش کسانی که به کارهای هنری من علاقمندند برسانم. این فعالیت ها از چشم علاقه مندان دور نمانده و بسیاری از دوستان به ویژه جوانان و زنان از تلاشهایم ابراز قدردانی میکنند و بسیاری از زنان به گفته خودشان مرا الگو قرار داده اند که به نوبه خودم خوشحال و سپاس گذارم.
فصلنامه مُروا : به نظرتان سبک موسیقی که شما در آن کارهای هنری تولید میکنید، چه تاثیری در میان مردم و نسلهای جوانتر در جهتی که مدنظرتان بوده داشته است؟
*پری عیسی زاده: آثار هنری ما از طریق رسانههای فارسی زبان خارج از کشور از طریق مصاحبه و پخش آن ها و یا در کنسرتهایی که اجرا میکنیم بازتاب مییابند. در ایران متاسفانه در این زمینه با محدودیتهای بیشماری مواجه هستیم و نمیگذارند آثار هنرمندان و به ویژه خوانندگان زن در وسایل ارتباط جمعی پخش شوند و اگر هم به صورت سی دی انتشار یابند بصورت غیرقانونی انتشار مییابند. در زمینهی تاثیر آثار فرهنگی ما در خارج از کشور من فقط میتوانم در مراجعاتی که در این کنسرتها، یا در فضای مجازی از طریق گذاشتن پیام و تماسهایی که به اشکال گوناگون گرفته میشود، به شکل کلی نظر دهم. اطلاعاتی که در دسترسام است نشان دهندهی این میباشد که استقبال از چنین کارهایی خیلی خوب بوده است. کارهای هنری جدیدی که ارائه دادم مورد استقبال نسلهای جوانتر و به ویژه زنان و دختران جوان قرار گرفته است. استقبال از کارهای بومی دزفولی و شوشتریام هم بسیار خوب است و همشهریهایم با حس غرور از این کارها یاد میکنند و از اینکه این آثار با ارزش قدیمی را به شکل گسترده و در فستیوالهای بینالمللی اجرا میکنم خوشحالند. از نظر من موسیقی یکی از شاخصهای اصلی فرهنگ یک کشور و بخش مهمی از هویت فرهنگی ماست. من مهاجرت را مانند کندن درختی میبینم که اگر با ریشههایش جابه جا شود به مراتب امکان رشد و نمو آن بیشتر میشود تا از تنه بریده شود. من با این کارها در واقع میخواستم این میراث فرهنگی را حفظ کنم و با انتقال آن به نسل فرزندانم و نسلهای جوانتر، کمکی بکنم برای در دسترس قرار دادن این میراث فرهنگی با ارزش و حفظ آن ریشه ها.
فصلنامه مُروا : ویژگی های موسیقی شما در کشور محل زندگیتان سوئد چگونه میباشد؟
*پری عیسی زاده: موسیقی ایران بسیار غنی است و از ریشههای اصلی فرهنگ ما میباشد، وظیفه خود میدانستم که این شناخت فرهنگی را بجز انتقال به نسل بعدی، به کشورمیزبان یا جدیدم معرفی کنم. اغلب آهنگهای محلی مناطق ایران را با آهنگهای محلی سوئدی ترکیب میکنم یا در کنار هم میخوانم. معمولاً آدمها گوششان و دلشان را باز میکنند، وقتی که اول موسیقی خودشان را میشنوند، و بعد هم آمادگی پیدا میکنند که موسیقی من را هم گوش کنند و برای شنیدن آن جایی در ذهن و روانشان باز میکنند. کلا موسیقی زبان احساسات است. در تمام جهان این احساسات مشترک هستند. ما همه به یک زبان میخندیم، گریه میکنیم و عاشق میشویم و زبان موسیقی هم خیلی نیاز به ترجمه ندارد. موسیقی وقتی شروع به اجرا میکند آدمها را بدون توجه به زبان و مرزهای دیگر با خود میبرد.
فصلنامه مُروا : موسیقی چه نقش و تاثیری در میان انسانها میگذارد؟
*پری عیسی زاده: به جز اینکه موسیقی زبان احساسات، زبان مشترک انسانها و از بخشهای مهم فرهنگ هر جامعه است، موسیقی تاثیر شگرفی بر روح و روان انسانها دارد. از جنبه روانشناسی موسیقی و تاثیر آن در میان انسان ها خلاصهوار نکاتی را متذکر میشوم. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی در زمینه روانشناسی موسیقی شده از جمله دکتر انیرود پاتل دارای دکترا از دانشگاه هاروارد از کسانی است که در این عرصه دارای تحقیقات بسیاری است.
برای تحقیق و اندازهگیری تاثیرات موسیقی بر مغز، از جمله انسانهایی را در دستگاه FMRI (۳) قرار دادند تا مغزش را مورد مطالعه یا اسکن قرار دهند. آنها با این کار متوجه شدند در هنگامی که موسیقی پخش میشود چه بخشی از مغز به کار گرفته میشود. در این آزمایشات تجربه کردند که بخش اعظم مغز تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرد و این موضوع شامل حال همه کسانی که موسیقی را اجرا میکنند، میخوانند و گوش میدهند، میشود.
همچنین یکی از تاثیرات موسیقی در هورمونهاست. پایین آمدن هورمون استرس را از طریق آزمایشات مختلف تجربه کردهاند و در این بین شاهد این بودند که اگر افراد قبل از اینکه مورد عمل جراحی قرار بگیرند، به موسیقی مورد علاقه شان یا موسیقی کلاسیک گوش بدهند، میزان ترشح کورتیزول که هورمون استرس است به مراتب از کسانی که در شرایط مشابه به موسیقی گوش نمیدادند پایین تر میرود. ترشح نورو ترانس میتورهای(۴) مختلفی مانند «دوپامین» و «سروتونین» در سلولهای عصبی مغز باعث شادی و نشاط در آدمها میشود. همچنین از طریق موسیقی ارتباطات جدیدی بین سلولهای مغز ایجاد میشود که کلاً برای فعال کردن مغز بسیار مثبت است. برای افرادی که حافظه خود را از دست دادهاند، موسیقی به یادآوری برخی خاطرات گذشته کمک میکند. از جمله تاثیرات موسیقی و اجرای آن در میان کودکان و نوجوانان، رشد فکری و بالا رفتن میزان هوش آنهاست. در واقع موسیقی در تمام سنین تاثیرات شگرفی بر روح و روان انسانها دارد. پژوهش هایی که روی دوقلوهای یک تخمکی انجام شده، حاکی از رشد بیشتر قسمتهای مختلف مغز، بویژه رشد قسمت فرونتال لوب مغز که محل خرد، عقل و اندیشمندی است و همچنین برخوردارشدن از هوش بالاتر در شخصی که نواختن سازی را یاد گرفته در مقایسه با خواهر یا برادر دوقلوی خود است. اینها در کنار احساس شادی بیشتر و اعتماد به نفس بالاتر، دلایل خوبی برای آموزش موسیقی به کودکان و حتی بزرگسالان است! در جوانان موسیقی شادی، جوانی کردن، نشاط، خنده، متفاوت بودن، آرامش و... به همراه دارد و در بزرگسالان جلوگیری از پیری سلولهای مغزی و حتی رشد سلولهای جدید مغز که قبلا تصور می شد امری غیر ممکن است از جمله تاثیرات مثبت موسیقی است. به عقیده من در آموزش و پرورش آیندهسازان یک کشور میبایست موسیقی را به عنوان بخشی از فرهنگ تربیتی کشور قرار داد.
فصلنامه مُروا : با تشکر از وقتی که در اختیار فصلنامه مروا قرار دادید
*پری عیسی زاده: من هم از شما تشکر میکنم که گفتگوی صمیمانه و روشنی را با هم داشتیم.
- (1)- https://www.youtube.com/watch?v=YnUGpWT_kl0&feature=share
- (2)- https://www.youtube.com/watch?v=Q2NmCJh1rN0&feature=share
- (3)- روش تصویرسازی رزونانس مغناطیستی کارکردی (FMRI)، عملکرد مغز یک گروه نمونه را در حال گوش دادن به موسیقی ثبت کرد. FMRI نوعی تصویربرداری است که تصاویری متناوب از مغز در حال فعالیت و سپس در حال استراحت را ثبت کرده و سپس این تصاویر را از یکدیگر بطور دیجیتالی تفریق میکند که حاصل این پردازش، عملکرد مغز در اثر تغییرات جریان خونی را از لحاظ فیزیولوژیکی نشان میدهد.
- (4)- نورونها سلولهای سیستم عصبی یا یاخته های عصبی مغز هستند. نورون ها از جمله پیام الکتریستی ایجاد شده توسط محرک را دریافت کرده، به مراکز عصبی میرسانند و پاسخ را انتقال می دهند. دریافت و پخش اطلاعات بین نورونهای مغز توسط اتصالات سیناپسی انجام میشود. ترانسمینورها موادشیمیایی ویژه ای هستند که در مغز تولید می شوند و پیامهای عصبی را با گذشتن از سیناپس از یک سلول عصبی یا نورون به سلول هدف میرسانند.
- (5)- آدرس ساوند کلاود
https://soundcloud.com/pari-isazadeh
- (6)- شعر و آهنگ: پری عیسی زاده - پیانو: فردریک لوندبرگ -تار: حسن مقدم
https://soundcloud.com/pari-isazadeh/dobareh-zendeh-mishavam
- (7)- پری عیسی زاده، بیا تا گل برافشانیم
https://www.youtube.com/watch?v=Qrk2X7GLdUM&feature=share
***********
نشریه مُروا شماره اول:
https://bepish.org/fa/node/2286
فصلنامهی مُروا شماره دوم:
دیدگاهها
خانم عیسی زاده ؛ جهان در…
خانم عیسی زاده ؛ جهان در صدای تو آبی ست
افزودن دیدگاه جدید