رفتن به محتوای اصلی

اقتصاد دیجیتالی: فضای مجازی و زمان نامحدود در شبکه بخش ۸

اقتصاد دیجیتالی: فضای مجازی و زمان نامحدود در شبکه بخش ۸
فصلی از کتاب "شرایط دیجیتالی – مارکسیسم پسامدرن و تجربه زندگی دیجیتال1" انتشارات دانشگاه وست مینیستر-۲۰۲۰
مترجم:
  • واقعیت که فضای مجازی تبدیل به یک فضای عمده شده است، اگرچه کلا فضای غالب نیست، اما برای انباشت سرمایه توسط دو رویداد در سال ۲۰۱۸ نشان داده شد. اول این که در اوایل ماه اوت، اپل اولین شرکتی شد که ارزش گذاری بازار سهام آن به یک تریلیون دلار رسید. بخشی از موفقیت آن این بود که از زمان عرضه آن به بازار، در سال ۲۰۰۷، بیش از یک میلیارد آیفون به فروش رسانده است که تقریباً معادل یازده سال فروش هر ثانیه سه گوشی است. دوم این که در همان ماه جف بزوس، بنیان گذار آمازون، ثروتمندترین مرد جهان شد، با ارزش خالصی که حدودا ۱۵۶ میلیارد دلار تخمین زده می شود، معادل حدود ۲۰ دلار برای هر فرد روی زمین. هیچ یک از این دو رویداد بدون اینترنت امکان پذیر نبود و هر یک به روش های مختلف خود روایت عمده ای است از هستی اینترنت و آنچه می کند. فضای مجازی ایجاد می کنند و آن را بفروش می گذارند. آنها در کنار دیگرانی مانند گوگل، فیس بوک، نت فلیکس و... در ایجاد آنچه مارک آندریویچ آن را "محوطه دیجیتال" می نامد، موثر هستند.

این 'فضای مجازی تعاملی' (بین کاربر و کسب و کار) است که در آن فعالیت کاربر 'در بر گرفته توسط آغوش نظارت خود عرضه کننده بازار' ممکن می شود. آندریویچ عمدتاً از پویایی نظارت سخن می گوید، اما این یک ظرفیت نظارتی است که یک رابطه قدرت را بیان می کند که در اطراف پول سازی فعالیت کاربر جهت گیری می شود. به این معنا فضای مجازی راه دیگری برای دیدن چگونگی ایجاد و گسترش مفهوم وینزِک از 'کالاسازی مستقیم' است. استعاره آندریویچ از 'محوطه' راه مفیدی برای فکر کردن به فضای مجازی است، اما به معنای مهم دیگری گمراه کننده هم هست. او استعاره اش را از جنبش 'حصار' قرن هفدهم و هجدهم بریتانیا وام گرفته است، جایی که قطعات بزرگی از زمین های مشترک از طریق اِعمال 'قانون حصار' خصوصی شدند و به زمیندار-صنعتگران داده شدند.


سرزمین عوام برای ساخت سرمایه داری مورد نیاز بود؛ برای تبدیل آن به چرای گوسفند برای تأمین نیاز آسیاب ها و کارخانه های نساجی انقلاب صنعتی. در آنچه به عنوان 'ترخیص زمین بالادست' شناخته شد، قانون حصار نه تنها بخش عمده ای از زمین های کشاورزی باستانی شمال اسکاتلند را خصوصی کرد، بلکه مردم ساکن را از آن سرزمین اخراج نمود. میلیون ها هکتار از مزارع مشترک و زمین های مشترک به هلدینگ های خصوصی منتقل شد و مردمان آن ها اخراج و به کارخانه های جدید شهرهای صنعتی بریتانیا، یا بیشتر به آمریکای شمالی و استرالیا پراکنده شدند. این چیزی بود که مارکس آن را «انباشت بدوی» و «پیدایش سرمایه دار صنعتی» نامیده است.

فضای مجازی همچنین ممکن است به عنوان فضایی از 'انباشت بدوی' به حساب بیاید که در آن خصوصی سازی و تأمین ابزار نوع جدیدی از تولید دیده می شود. با این حال استعاره "حصار" مورد نظر آندریویچ فراتر از این نقطه از هم می پاشد. همان طور که اشاره شد، مردم از زمینهای متعلق به عوام اخراج شدند؛ برای تبدیل شدن به نیروی کار دستمزدی در آسیاب ها و کارخانه ها به شهر ها رانده شدند و یا از طریق مهاجرت به سایر سرزمین های متعلق به امپراطوری ناپدید می شدند، و دوباره هرگز دیده نمی شدند. فضای مجازی، برعکس، به عنوان یک محوطه ایجاد شد، به عنوان یک فضای مجازی خصوصی شده که عملکرد اولیه آن قرار بود فضای انباشت سرمایه باشد. در این صورت فضای خصوصی سازی شده به مردم نیاز دارد که به آن بیایند و تا زمانی که ممکن است بمانند. این یک تمایز مهم است. اینترنت هرگز یک 'محوطه عمومی' با تاریخ و فرهنگ تبیین شده متمایز از قبل نبود. یک "محوطه عمومی خلاق" از سال ۲۰۰۱ به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی مبتنی بر وب راه اندازی شده است. این محوطه برای ترویج یک رویکرد مشارکتی کاربران در وب، از طریق ابزار ها و برنامه های کاربردی که قابل اشتراک هستند، و بنابراین بر روی شالوده یکدیگر ساخته می شوند وجود داشته است. ظاهراً این پدیده در مجموع نمودی از همکاری، دموکراسی، به اشتراک گذاری نرم افزار و آزادی اینترنت است.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید