در تظاهرات عظیم ایرانیان خارج از کشور که ناشی از نوعی همدلی و همراهی با جنبش "زن، زندگی، آزادی" است، در زیر پوست خود رقابتی سخت که نامش را جنگ پرچمها می گذارم دیده می شود. چه در تظاهرات هشتاد هزار نفری برلین و چه در مقیاسی بسیار کوچکتر در بروکسل شاهد این رقابت سخت بودم.
اگر خیلی ساده به این رسیده بودیم که هر کس پرچم خودش را بیاورد و کنار هم بدون اصرار به تحمیل کردن آن حرکت کنیم، بدون آن که پرچمهای خود را در چشم یکدیگر فرو کنیم و پرده ای شویم برای دیده نشدن دیگری، می شد گفت که خیر است و هدف نشان دادن هویت افرادی است که با وجود افکار مختلف، در کنار هم همدلانه و در جهت تحقق حقوق انسانی که همه در آن مشترکیم، حرکت می کنند و با وجود تفاوت پرچمها درخواست مشترکی دارند به نام آزادی. اما!
واقعیت این است که مخالفین جمهوری اسلامی هنوز پرچم مشترکی ندارند که در کنار پرچمهای مورد علاقه خود به شکل پرچمی مشترک به احتزاز در آید.
بحث این که پرچم ایران چگونه پرچمی خواهد بود پاسخش حتماً تا برقراری مجلس مؤسسان طول خواهد کشید و در حال حاضر چنین سازکاری وجود ندارد. ولی نمی توان این امکان را از نظر دور داشت که بتوان پرچم مشترکی در مرحله گذار و عبور از جمهوری اسلامی که اکثریت قابل توجهی آن را بپذیرند به عنوان پرچم مشترک طرح شود.
طرحهایی هم پیشنهاد شده اند، از جمله پرچم سه رنگی که وسط آن سوراخ است و یاد آور پرچم رومانی در زمان سرنگون کردن چائوشسکو دیکتاتور رومانی.
طرح دیگری هم هست که روی لوگوی جمهوری اسلامی ضربدر بخورد، یا طرح جدیدتری که در یک مربع طرحی از "زن، زندگی، آزادی" در وسط پرچم سه رنگ قرار می گیرد؛ و نیز طرحی که قدیمی است و در قسمت سفید آن به لاتین IRAN نوشته می شود.
پرچمهای شیروخورشید هم یک نوع نیستند، پرچم شیروخورشید با شمشیر کج را عده ای پرچم مادام العمر ایران معرفی می کنند، چند نمونه پرچم شیروخورشید بدون شمشیر هم دیده ام و به غیر از شیروخورشید مجاهدین که رنگش کمی فرق دارد، پرچم دیگری با شیرو خورشید و خوشه های گندم و تاج نیز مزین است که در تظاهرات ایرانیان خارج از کشور دیده می شود. این دسته آخر با تعصب بیشتری در تظاهرات شرکت می کنند و چند مرحله برخورد خشن هم با سایرین داشته اند که خود شاهد بودم، معمولاً پرچمشان هم از بقیه بزرگتر و دسته اش بلندتر است تا بقیه پرچمها زیر دستش قرار گیرند! گروه دیگری که خیلی علاقه به پرچم دارند، کردها هستند که به غیر از بیرق سه رنگ خورشید نشان پرچمهای حزبی مربوط به احزاب کردی از جمله حزب دمکرات و پژاک را به تعداد زیاد به همراه می آورند. همۀ این پرچم ها در یک تظاهرات مشترک همان طور که گفتم نشان از تفاوتهای فرهنگی، قومی و عقیدتی دارد که از آزادی در کشور خودشان محروم هستند و توانسته اند بر همین پایه توافق کنند که در کنار هم با وجود تفاوتها حرکت کنند.
پرچمهای مختلف به غیر از رنگارنگی و زیبایی خاصی که تا کنون به تظاهرات ایرانیان علیه حکومت خودکامه و کودک کش جمهوری اسلامی داده اند، حامل یک نقطه ضعف، یعنی امکان نفوذ مزدوران و جاسوسان و سایبریهای جمهوری اسلامی اند، تا از این طریق بر آتش تفاوتها بدمند و آنها را به صورت یک اختلاف درآورند و از همین نقطه اختلاف ایجاد کنند تا این صفهای عظیم معترضان را در خارج از ایران بشکنند و کوتاه و کوتاهتر کنند.
از طرفی دیگر نشانه وجود یک نوع ناسیونالیزم قومی است که اگر در آینده و پس از گذار با گفتگو و قانون و پارلمان پاسخ نگیرد می تواند خطر آفرین هم باشد.
اما در مرحله کنونی زیرکی و هشیاری سازماندهندگان و رهبران و هماهنگ کنندگان میدانی که با زحمت زیاد برنامه تظاهرات را سازمان می دهند، شرط بزرگی است که در دام جنگ پرچم نیافتند.
در این زمینه یک وفاق و سازش و تعیین نشانی از همبستگی مشترک لازم است و ضروری است در این رابطه بین نظرات مختلف دبا و گفتگو صورت گیرد.
به امید پیروزی و برقراری آزادی و دمکراسی تا همه موارد مورد اختلاف فقط یک راه برای حل کردن داشته باشند و آن هم گفتگو و توافق، و اگر ممکن نشد آرای مردم تکلیف را مشخص کند.
جنگ پرچمها!
دیدگاهها
سپاس از شما برای این نوشته…
سپاس از شما برای این نوشته مسولانه.
افزودن دیدگاه جدید