رفتن به محتوای اصلی

جنبش «زن، زندگی، آزادی» وچشم‌اندازهای پیش رو

جنبش «زن، زندگی، آزادی» وچشم‌اندازهای پیش رو

مردم ایران سال‌هاست که از فشارهای فزایندۀ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رنج می‌برند. فروریختن ارزش پول ملی و کاهش بی سابقۀ قدرت خرید مردم، زندگی را به‌خصوص برای زحمت‌کشان و اقشار میانی به مرز غیرممکن نزدیک کرده است. جنبش «زن، زندگی، آزادی»  نشان داد که مردم در مقیاس گسترده ای از جمهوری اسلامی گذر کرده اند و ادامۀ حیات آن را بر‌نمی‌تابند. مردم خواهان تغییرات بنیادی و رفتن رژیم حاکم هستند. با این همه اعتراضات خیابانی نشان داد که بخش بزرگی از آنان علیرغم خواست عبور از جمهوری اسلامی هنوز برای پیوستن به خیابان و اقدامات مدنی فلج کننده در مقابله با رژیم آماده نیستند. آنچه می توان با قاطعیت در مورد ش نظر داد این است که خیزش‌هaای ۹۶ و ۹۸ تا جنبش «زن, زندگی, آزادی» گویای روند رو به رشد جنبش‌های اعتراضی و مدنی در کشورمان است و نوید روزهای سرنوشت‌سازتری را می‌دهد. چالش‌های بین حکومت و مردم نشان می‌دهد که مردم اکنون خواهان تغییرات عمده  و بنیادین اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی هستند، خواسته‌هایی که معنای عملی شدن آن گذار از نظام ولایی با شکلی منطبق با شرایط تحول‌یابندۀ جنبش مردم در آینده‌ی نه چندان دور است.

  پس از فروکش کردن موج جنبش «زن, زندگی، آزادی» در خیابان‌ها، جمهوری اسلامی اکنون با آگاهی از این‌که شرایط سیاسی، اجنماعی و اقتصادی می‌رود تا بدتر از پیش شود و حکومت امکانات بهبود این شرایط را ندارد، برای پیشگیری از موج مشابه دیگری از اعتراضات، دست به مجموعه‌ای از اقداما ت با قصد ارعاب و ترساندن مردم از اعتراض و مخالفت با رژیم زده است که از مهم‌ترین این اقدامات اعدام‌های گسترده است.

بهبود نسبی مناسبات با عربستان و تلاش برای عادی کردن روابط در منطقه نیز با هدف‌ حفظ امنیت حکومت از یک ‌طرف و کاهش فشار و گشایش و برقراری مناسبات اقتصادی از طرف دیگر بوده است. همین‌طور یکپارچگی بیشتر در درون حکومت با انتصاب جانشینی سر‌سپرده‌تر برای  شورای امنیت ملی را هم میتوان از اقدامات برشمرده در جهت از سر راه برداشتن مشکلات سرکوب و جانشینی مخاطره‌آمیز ولی فقیه دانست. تلاش‌های اخیر برای احیای برجام نیز در راستای کاستن فشارو به‌دست آوردن امکانات اقتصادی بیشتر برای بقاست. جمهوری اسلامی اکنون تردیدی ندارد که دامنۀ مشکلات خودساخته گسترده‌تر از آن است که بتواند از پس آن برآید و خیز تلاش مضاعفی را در عرصه‌های گوناگون برای کم کردن دامنۀ این مشکلات برداشته است.  

نیروها و احزاب اپوزیسیون اما در چند پارچگی, بلاتصمیمی و آشفتگی به سر می‌برند. دهه‌ها سیطرۀ حکومت‌های تمامیت‌گرا و سرکوب‌گر مانع از آن شده است که فرهنگ همکاری و همگامی بین احزاب و اتحاد پیرامون حد اقل‌ها تمرین شود و شکل بگیرد. هر حزب و هر نحله‌ای در تلاش نامیسر برای کسب هژمونی برای خود است و بازار اتهامات به دیگران پر رونق. علیرغم شکل‌گیری اتحادهای معینی در سطح جنبش که نشان از واقع‌بینی سیاسی دارد، اپوزیسیون ما هنوز تا اتحادهای مؤثر فاصلۀ زیادی دارد و ازسکتاریسم  رنج می‌برد.

 جنبش همبستگی و اعلام موجودیت آن تصور مثبت در دستور قرار گرفتن اتحاد وسیع اپوزیسیون برای دمکراسی و گذار از جمهوری اسلامی را ایجاد کرد. اما تجربه نشان داد که نه چنین پتانسیلی را داشت و نه در عمل و فکر قدم در این راه گذاشت. همبستگی که با انگیزۀ اقبال رهبری اعتراضات با محوریت آقای رضا پهلوی با سرعت شکل گرفت، نتیجۀ مذاکرۀ بین احزاب و بین  نحله‌های گوناگون نبود و به همین دلیل شکست خورد. پس از شکست جنبش همبستگی و با برجسته‌تر شدن نقش مخرب افراطیون سلطنت طلب، به نظر می‌رسد احزاب و نحله‌های اپوزیسیون  با گذشت زمان و با اتکا به تجربۀ تا کنونی و مطالبۀ جنبش داخل کشور، به بررسی مجدد راهکارهای گذار از جمهوری اسلامی و سیاست‌های تاکنون اتخاذ شده مشغول‌اند. کمی طولانی‌تر شدن گذار از نظام موجود می‌تواند هم به یکپارچگی و تعین فکری و سازمانی احزاب و نحله‌ها، و هم به شکل‌گیری اعتماد و اتحاد بین نحله‌ها برای استقرار دمکراسی در کشور کمک کند.

امروز جنبش «زن، زندگی، آزادی» سنگرهای فرهنگی مهمی را درنوردیده است، و زنان کشورمان با تلاشی مستمر و خستگی‌ناپذیرگام‌هایی جدی به سوی رفع تبعیض و نابرابری در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی برداشته‌اند و دست‌آوردهایی آشکارا در تضاد با قوانین مردسالارانه و تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی کسب کرده‌اند.

جنبش مهسا با همۀ افت و خیزهایش به جنبش همۀ مردم ایران برای تحقق خواسته‌های بنیادین سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. این چالشی است که حکومت را بیشتر و بیشتر در گوشه‌ای سخت و دشوار قرار می‌دهد. پاسخ به این چالش دو جواب متفاوت دارد؛ یکی تن دادن به خواست‌های مردم و واگذاری ادارۀ امور به مردم و ارادۀ برخاسته از صندوق رای و دیگری رفتن قهرآمیز. تجربه‌های تاکنونی نشان داده‌اند که جمهوری اسلامی در عمل در جهت رفتن با خشونت و قهر گام برمی‌دارد. امکان خود اصلاحی نظام به دلیل خصلت به غایت مافیایی قدرت در همۀ وجوه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از بین رفته است. از همین رو است که هر اقدامی برای ماندگار شدن در مسیر «خود سرنگونی» اثر می‌گذارد.

چه باید کرد؟

 مشکلات و چالش‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی ژرفای بیشتری یافته‌اند و می‌یابند و گذر فرهنگی مردم از حکومت، علیرغم تلاش مضاعف نظام برای بقایش تغییرات عمده را ناگزیر کرده است. جمع‌بندی تجربۀ خیزش‌های مردمی در چند سال گذشته تا جنبش مهسا، متکی بر استمرار، دامنه دارترشدن و تعیین کننده‌تر شدن این جنبش‌ها است. این آن شرایطی است که اهمیت و آمادگی سیاسی نیروها و نحله‌های سیاسی که هنوز به طور عمده در پراکندگی به سر می‌برند، را برای تاثیرگذاری و هدایت جنبش را در دستور قرار می‌دهد. اکنون وقت آن رسیده است که سازمان‌ها و احزاب سیاسی ضمن تبلیغ و مبارزه برای خواسته‌ها و اهداف درازمدت خویش، این خواسته‌ها و اهداف را با گذار از جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی در کشور پیوند نزنند، زیرا رفتن جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی مسئله‌ای فراحزبی و ملی است و پتانسیل وسیع‌ترین اتحاد را در خود دارد. اتحادی که مطمئناً تاثیری مثبت بر روندهای مبارزاتی تعیین کننده در داخل کشور خواهد داشت. این اتحاد نه مانع اتحادهای درون نحله‌ای است و نه مشکلی برای فعالیت مستقل احزاب در راستای اهداف برنامه‌ای‌شان. تنها در فردایی دمکراتیک وآزاد است که همۀ احزاب و نیروها می‌توانند در رقابتی آزاد، از طریق صندوق رای، برای فرم دادن جامعه در راستای آرمان‌ها و اهداف برنامه‌ای‌شان تلاش کنند. 

دیدگاه‌ها

رسول

   به نظر میرسد جام شوكران را با رای مردم به دست سقراط  دادند  وبا رای  خود مردم بود که مردم را به زیر سلطه  نماینده خدایشان بردند  واتفاقن در زمان سقراط نقل است که دمکراسی  در یونان حاكم بوده وما خود به یاد داریم  در ۵۷نیز جامعه  هنوز  بسته نبود و رای مردم بالا وبلاتر از ان بود که تقلب نام گیرد  انانی که به رای مردم دخیل بسته اند  از کجا مطمئن هستند که فرداهایی این مردم ماه رخی یا ناجی بر اسب نشسته ایی را در ماه  شاهد نباشد

پ., 20.07.2023 - 23:43 پیوند ثابت
بهمن زیولایی،آلایی

درود.جنبش ژینا اگرچه به شکل تُنُک و مقطعی،شکلِ جنبشی اجتماعی بخود گرفته ست، و باعث پرورش تخیلات غیر عینی در جریانات چپ و ملی و  دمکرات،شده ست.اما از نظر مضمون،  هیچ پیوند ارگانیک با آن ندارد.جنبش ژینا ،جنبشی طغیانی و 
منحصر بفرد ست،که ریشه در قدمتِ سرکوبِ حقوق فردی و اجتماعی جامعه ی زنان ایران و جهان ،داشته و دارد،بهمین دلایل ثاقب و محرز،   همزمان همدردی و همراهی و همزبانیِ جامعه ی جهانی زنان را نیز، بدنبال داشته ، و بوضوح ،متبلور ساخته ست؛ جنبشی جهشی و خودجوش،که  بقاء و موجودیت ِطبقه ی خویش را،در معرضِ مرضی کشنده و خطرناک،دیده و لمس کرده ،معهذا،باعظمتِ و اختیار و اقتدار،در مقابلِ این عارضه ی جانکاه و روح سوز، که منبعث از اندیشه های کهنه ،دگم و افراطیِ وانحصارطلبانه ی این سیستم موجودِ جن زده، بعلاوه اندیشه های مسموم ِ طبقه ی مردان،که همواره زنان را بچشم کالا و برده و بی اختیار ،متصور بوده ست،جانانه قد برافراشته ست. اولین و عینی ترین علت ِ فروکش کردنِ آتش تندِ اعتراضات،پیروزیِ قاطع و تحسین برانگیز زنان،و دستیابی نسبی آنان به بخش اعظم ِ خواستهای آرمانیِ ِ خود،بوده ست.انعطاف و عقب نشینیه رژیم،نه خودخواسته و آگاهانه،برعکس، ناشی از وحشت گسترش دامنه ی این جنبش و پیشگیری از پیوندِ آن با آتش زیر خاکسترِجنبشهای  اجتماعی واقتصادیِ دهه ی کنونی و دهه های پیشین بوده ست.یعنی میتوان ادعا کرد،اطاق فکر و فرمانِ رژیم سلامتِ پایداریِ نیم بندِ خود را، دقیقاً مدیونِ اتخاذِ همین تاکتیک غیر ارادی و جبریِ ِست،که  این چالشِ بنیان کن، در برابر ِ بود یا نبودِ آن، بنمایش گذاشته ست.هر نقد و تحلیلِ عاری از این  رویکرد و مختصات جنبش ژینا،به کویر جانفرسا و رسوایی و بطالت،ختم خواهدشد.و از اعتبار ِو ارزشِ اصولی تهی.ایرادات فی البداهه نویسی را ،برمن ببخشایید.موفق باشید

جمعه, 07.07.2023 - 22:58 پیوند ثابت
کامران

چنان این حکومت خودش و مردم را بسته نگاه داشته است که هرتغییری به مانندتغییرحکومت است؛ یعنی ممکن است استحاله روحانیت رخ دهد، اما سرمایه داری رانتی هنوز به موجودیت خودادامه دهد. اصلا بحث تعویض حکومت بحث اصلی نیست بلکه مردم چه بدست می آورند از این همه جانفشانی ها. فرض که این حکومت بایک کودتای نظامی سرنگون شوداما تغییر مهمی در زندگی مردم رخ ندهد. حزب چپ درست میگویدمهم مطالبات مردم است اگربه مطالبات مردم پاسخ داده شود یعنی حکومت عوض شده است، حتا اگربازهم باهمین شکل حکومت ادامه پیداکند (که البته این شق بعیداست). اعتراضات مدنی وشعارگذارکه خواست مردم هم هست به مانندیک قلاب سنگ گاهی این یکی عمده میشود و برسرحکومت فرودمی آید گاهی آن یکی . اما نهایت سود و زیان را باید با خواسته های عمده این جنبش رقم زدیعنی عدالت اجتماعی ،دموکراسی و... هرچه ازعمرجنبش بگذردآگاهی مردم برای انتخاب آینده پررنگ ترمیشود. به زبان دیگربه نفع کشورهای غربی است که هرچه زودتر این حکومت سرنگون شود.

جمعه, 07.07.2023 - 15:11 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید