در شرایطی کە کمتر از دوهفتە بە برگزاری انتصاب رئیس جمهور باقی ماندە، تبلیغات جریانات موسوم بە اصلاح طلب و مییانە رو برای کشاندن مردم بە پای صندوق های شعبدە بازی رژیم بە نحو چشمگیری تشدید شدە است. این جریانات کە انتصاب رئیس جمهوری را سوراخی برای آشتی با جریان علی خامنەای و شرکا یافتەاند، در تبلیغات خود سعی می کنند مردم دل کندە از "انتخابات" را بهر شکل کە شدە قانع کنند کە گویا علی خامنەای یکشبە عابد و مسلمان شدە و با تائید مسعود پزشکیان قصد دارد از راە رفتە برگشتە و راە را برای تغییر ریل سیاستهای اصلاح طلبانە مد نظر این جماعت هموار کند.
" روزنامه اطلاعات نوشت: با تجربهای که از حاکمیّت یکدست به دست آمده، همگان حتی در سطح بالای نظام به این نتیجه رسیدهاند که خالصسازی و حکومت یکدست، راهکار کارآمدی برای اداره کشور نیست".
این تبلیغات در حال و هوایی جریان دارد کە پزشکیان در یکی از تازە ترین موضعگیری های خود اذعان نمود قصد اعلام برنامە تازەای را ندارد. این تبلیغات فریبکارانە البتە بە اذعان برخی رسانە های متعلق بە این طیف اثر چندانی روی رای دهندگانی کە در دو "انتخابات" آخر با تحریم گستردە و بی سابقە بیزاری خود را از رژیم و جناح های آن بە نمایش گذاشتند نداشتە است.
"خبرگزاری دولت با تحلیل محتوای مرتبط با ۷ پیامرسان و شبکهاجتماعی پرطرفدار در ایران نوشت که بررسی اینستاگرام با ۳۱ میلیون کاربر در ایران نشان از این دارد که تحرکات انتخاباتی در میان توده مردم هنوز شکل نگرفته و رقابت اصلی در شکلدهی افکار عمومی، در میان توئیتر، تلگرام و ایتا است"
روحانی می نویسد:
کسی که میخواهد مسئولیت اجرائی کشور را به عهده بگیرد، باید حداقل برای ده مسأله اصلی: رفع تحریم، رشد سرمایهگذاری، سالم و رقابتی شدن اقتصاد، حق اینترنت مردم، شفافیت و توازن بودجه، اصلاح سیاستهای پولی و ارزی، تأمین سلامت ارزان، اجرای تام و تمام قانون اساسی، تضمین آزادیهای مدنی و اعتلاء اخلاق در جامعه، راهحل روشن داشته باشد و بتواند این راهحل را محقق کند"این گفتە بە معنی آن است کە هیچ کدام از کاندیدا ها نە برای این حداقل ها راە کار و برنامە دارد و نە آنها را در ساختار کنونی عملی می داند. کما اینکە خود روحانی طی دو دورە ریاست جمهوری با وجود رای بالا و حمایت متوهمانە رای دهندگان نتوانست هیچ یک از این حداقل ها را عملی کند. .
واقعیت این است کە دغدغە و انگیزە اکثر جریانات طرفدار شرکت در معرکە خامنەای و شرکا توانستن و ناتوانستن نیست، بلکە منافع اقتصادی و سیاسی و نفعی است کە از بابت بقای رژیم و ضرری است کە از بابت سقوط آن بە آنان وارد می شود.
اما برای کارگران و سایر زحمتکشان و بی چیزان کە نمایندگان همە ی جناح های رژیم را در هنگام داشتن قدرت امتحان کردەاند، از جناح های مختلف جز فقر و فلاکت روز افزون و بیکاری و دستمزدهای سە برابر کمتر از خط فقرنصیبی نبردەاند و سالهاست کە اکثریت شان در هیچ "انتخاباتی" شرکت نکردەاند اساسا برایشان از میان این تعداد چە کسی رئیس جمهور شود اهمیت ندارد. مگر برای محروم شدگان چە فرقی دارد کە قالیباف رئیس جمهور بشود یا پزشکیان و یا هر مهرە دیگری. هیچ کدام از این شش مهرە سرسپردە بە بارگاە فقاهت اگر چە در حرف وعدە بهبود معیشت بە مردم می دهند کە البتە رئیس جمهوری تا کنون در این کشور نبودە کە از این نوع وعدە کم دادە باشد، ولی در عمل خلاف وعدە های خود عمل نمودەاند. بە روشنی ازسوابق و اظهارات تا کنونی این جماعت می شود فهمید کە هیچ کدام شان برنامە مشخصی کە درەای حقوق و منافع مردم زحمتکش در آن ملحوظ شدە باشد، ندارند و اصلا مسئلە شان حقوق محروم شدگان نیست. همگی بلا استثنا برنامە هفتم "توسعە" دولت رئیسی را کە برنامەای ضد توسعە و بیشتر از آن ضد حقوق کارگر است تائید می کنند، همگی قانون کار را مانع تولید می نامند و برای محو تە ماندە آن اشتراک نظر دارند، بر حفظ دستمزدهای زیر خط فقر و سرکوب دستمزدها اصرار دارند، بر سرکوب تشکلهای مستقل کارگری و زندانی کردن رهبران آنها تاکید دارند، از خصوصی سازی بهداشت و درمان و آموزش و خصوصی سازی بی قید و شرط و طبقاتی شدن آموزش و بهداشت حمایت میکنند. کارگران و عموم مزد و حقوق بگیران و بی چیزان و حاشیە نشینان مطالباتی دارند کە آنها را در این رژیم دست یافتنی نمی دانند بهمین جهت دل و رای شان بە جنبش انقلابی زن، زندگی آزادی و منشور ١٢ مادەای حداقلی تشکلهای کارگری و مدنی است کە اهم خواستە های کارگران و نیروهای دمکراتیک و ترقی خواە را ترسیم کردە است. کدام یک از این شش نفر حتی یک مورد از موارد این منشور را در برنامە خود قرار دادە کە کارگر رغبت رای دادن بە او را داشتە باشد؟ کدام یک حرفی از آزادی هزاران زندانی سیاسی، از ممنوع کردن سانسور، از ممنوعیت پیگرد وکلا نویسندگان، روزنامە نگاران، فعالین حقوق بشر، از آزادی سندیکاها و احزاب سخنی بە میان آوردەاند؟حرف آخر را کارگران و بازنشستگان سە هفتە پیش با گفتن دگر بارە از بس دروغ شنیدیم ما دیگە رای نمی دیم زدند. بگذار طرفدران علی خامنەای و شرکا گلوی خود را پارە کنند، کارگران و عموم حقوق بگیران نە در شعبدە بازی خامنەای و اصلاح طلبان شرکت خواهد کرد و نە بە بانیان فقر و بی حقوق خود رای خواهند داد. جای ما در کنار آن ٨٥ درصد مردمی است کە با تحریم کوبندە "انتخابات" گذشتە راە رهایی از اسارت رژیم استبدادی را در پیش گرفتند. ما در کنار مبارزان جنبش زن، زندگی، آزادی و مادران و پدران فرزند از دست دادە و کسانی کە شب و روزشان در غم و دلهرە فرزندان و عزیزان زندانی دلبندشان می گذرد تا پیروزی و رسیدن بە آزادی و عدالت اجتماعی خواهیم ایستاد.
دیدگاهها
نقد نظر
انتقاد
انتقاد
افزودن دیدگاه جدید