رفتن به محتوای اصلی

در دفاع از تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

در دفاع از تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

رضا امانی‌فر

مدتی از تجمع روز معلم گذشته است، ولی هنوز عده‌ای این تجمع را مایه‌ای برای حمله به شورا، و نه نقد به آن، به کار می‌گیرند. به این دلیل، می‌گویم «نقد نمی‌کنند» که نقد بایستی «فرارونده» باشد. به این معنی که ناقد بایستی از نقد خویش فرا رود و گزینه یا گزینه‌های عملی و موثری را به عنوان جایگزین پیشنهاد دهد.

ابتدا گزارش و خوانشی از آن تجمع ارایه می‌دهم و سپس سوالاتی را پیش روی منتقدین و معترضین می‌نهم.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی بیش از یک سال و نیم بود که هیچ اقدام عملی و موثری در عرصه مطالبه‌گری نداشت. در واقع، سرکوب شدید تشکل‌های صنفی و زندان و اخراج و پرونده‌سازی برای معلمان راه را بر هر نوع مطالبه‌گری بست. شورای هماهنگی غیر قانونی شناخته شد، هیچ نهاد و مسئولی نامه‌ها و تظلم‌خواهی‌های معلمان را تحویل نگرفت (به عنوان نمونه نامه ۱۰ هزار امضایی که به قوه قضاییه فرستاده شد). مسئولین حاضر به گفت‌وگو و مذاکره با نمایندگان معلمان نشدند (به عنوان نمونه نمایندگان کانون صنفی معلمان استان بوشهر بارها به اداره کل آموزش و پرورش مراجعه کردند و مدیر کل و معاونین حاضر به دیدار با آنها نشدند) و هر انتقاد و اعتراضی با مشت آهنین مواجه شد.

در این شرایط و با رخوت و رکود بیش از یک سال و نیمه جنبش معلمان، شورای هماهنگی جهت گرامیداشت هفته معلم فراخوان تجمع در روز ۱۳ اردیبهشت را داد. در اوج فشار و تهدیدی که متوجه معلمان بود، آنها در بیش از ۱۸ شهر کشور به فراخوان شورای هماهنگی پاسخ مثبت دادند و به خیابان آمدند. حتی اگر تعداد افرادی که در هر شهر به خیابان آمدند، از انگشتان دست هم کمتر باشد، باز هم حضور معلمان ۱۸ شهر آمار قابل توجهی است که متاسفانه آن به چشم منتقدان و معترضان آمد و این نیامد. خاطرنشان می‌کنم که تجمعات سال ۱۴۰۰ - که آغازش شهریور آن سال بود - با ۶ شهر شروع شد، در مهر حدود ۲۵ شهر و در ماه‌های بعد به این تعداد افزوده شد و در بهمن‌ماه بیش از ۲۰۰ شهر و هزاران معلم به خیابان آمدند. این آمار - از اندک تا بسیارش - مربوط به زمانی است که فضا امنیتی نبود و تهدیدی متوجه معلمان نمی‌شد.

تجمع ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در حالی برگزار گردید و بیش از ۱۸ شهر از آن استقبال کردند که فضا به شدت امنیتی بود و معلمان نیز بیش از یکسال و نیم به خیابان نیامده بودند. منتقدان و مخالفان نه عامل موثر فضای امنیتی و سرکوب را به تحلیلشان راه می‌دهند و نه روند تجمعات معلمان در سال ۱۴۰۰ را در نظر می‌گیرند. از زوایای دیگری نیز می‌توان به موضوع پرداخت که واقعیت را بیشتر آشکار می‌کند. این که تشکل‌ها نتوانسته‌اند به بدنه پیوند بخورند، بخشی از ماجراست که آن هم عاملش را صرفا نمی‌توان در خود تشکل‌ها جستجو کرد. در اینجا نیز بایستی عوامل سرکوب، ترس، تهدید، پرونده‌سازی و…. را لحاظ کرد.

به هر حال شورای هماهنگی آنچه می‌توانست و مقدور بود را با توجه به همه محدودیت‌ها و انسدادها انجام داد و نتیجه بلافصل آن نیز گزارشی بود که در بالا آمد. این که شورا بعد از یک سال و نیم فضا را شکست و حضورش را در صحنه مدنی ایران اعلام کرد و همچنین پویایی و بالندگی و کوتاه نیامدن شورا در هر شرایطی از مواضع اصولی‌اش، نتایج دیگری است که در مجالی دیگر می‌توان به آن پرداخت.

با این خوانش و گزارش اکنون چند سوال از منتقدین و مخالفین آن تجمع دارم:

خود شما چه تلاشی برای شکل‌گیری آن تجمع کردید؟

آیا شما در آن تجمع شرکت کردید؟

با توجه به انسداد همه‌ی روش‌های مطالبه‌گری چه گزینه‌ای غیر از تجمع در ذهنتان داشتید یا به شورا ارایه دادید؟

اکنون فکر می‌کنید چه روش یا روش‌هایی برای مطالبه‌گری صنفی متشکل و موثر وجود دارد؟

آیا این روش‌ها باعث برون‌رفت جنبش معلمان از سکوت و خمود و رخوت شورا می‌شود؟

اگر این اتفاق می‌افتد چگونه و چه زمانی؟

آیا سکوت شورا و عدم فراخوان تجمع - آن هم در هفته بزرگداشت معلم - ادامه سکوت و رخوت یک سال و نیمه نبود؟

و در آخر عدم فراخوان به تجمع ۱۳ اردیبهشت چه دستاوردی می‌توانست داشته باشد که با آن تجمع از دست داده‌ایم؟

من به برخی از نتایج و دستاوردهای آن تجمع اشاره کرده‌ام، شما نتایج و دستاوردهای عدم تجمع را بفرمایید.

منبع:
کانال کانون صنفی معلمان استان بوشهر

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید