هشت ماه از شروع جنگ غزه میگذرد. در این مدت دولت امریکا و دولت اسرائیل – تدریجا و پس از عبور از فراز و نشیبهای فراوان – خودشان را گرفتار بن بستی کرده اند که هر روز عمیقتر میشود. خروج از این بن بست طرفین (لا اقل یکی از طرفین) را مجبور خواهد کرد که بعضی ارکان استراتژیک خود را رها کنند.
نگرانیهای استراتژیک امریکا و اسرائیل از یکدیگر دور شده اند و بنابراین تفاوت تاکتیکهای دو کشور هر روزه برجسته تر میشوند. امریکا نگران وضعیت داخلی امریکا و موازنه ی قوا در سطح جهانیست. امریکا میخواهد این جنگ هر چه زودتر خاتمه بیابد و بیش از این مردم عرب را علیه امریکا نشوراند. ایالت متحده بارها "خط قرمز" کشیده ولی اسرائیل آن خط قرمزها را نادیده گرفته که بنابراین امریکا مجبور شده است که با کلی گوئیهای متعدد آنها را ماست مالی کند. ولی با توجه به حساسیت مردم عرب، امریکا میگوید هیچ تغییری در جغرافیای نوار غزه را قبول نمیکند و اصرار دارد که طرحی قابل قبول (از دید لااقل رهبران عربی که حرف امریکا را گوش میکنند) برای "روز بعد" (ختم چنگ غزه) وجود داشته باشد. اسرائیل حاضر به قبول این شرط امریکا نشده است .علت این امتناع اسرائیل روشن است. دست راستی های اسرائیل میخواهند نوار غزه را در تصرف خود نگاه دارند.
درطرف دیگر اسرائیلیها نگران آرزوهای صهیونیستی خود بوده اند. آنها فکر میکردند که ساحل غربی رود اردن را عملا به سرزمینهای تصرفی خود افزوده اند (شعار از رود اردن تا دریای مدیترانه تقریبا تحقق یافته میدانستند). با حمله ی هفت اکتبر این خوش خیالی بر باد رفت . اهداف اعلان شده ی اسرائیل نابودی کامل حماس و آزادسازی کامل گروگانها بوده است. ( البته ناتانیاهو هم نگران وضعیت شخصی خودش بوده است). در عمل ثابت شده است که هیچ کدام از اهداف فوق برآورده نمی شوند.
اگر جنگ غزه تمام میشد هر دو طرف فرصت پیدا میکردند که اختلاف سیاسی خود را فراموش کنند ولی مقاومت – غیر منتظره ی – حماس این فرصت را از آنها گرفته است. وجوه و علل این سطح از توان مقاومت حماس باید جداگانه بررسی شوند . آن چه که در حال حاضر تاکید میشود اینست که ادامه ی جنگ غزه باعث بروز بی برو برگرد و علنی تاکتیک – سیاست روز – ایالات متحده و اسرائیل شده است.
در آخرین مانوور آقای بایدن، ایشان اظهار نظر کردند که نیروی عمده ی حماس (کما بیش) از هم پاشیده (ولی ناتانیاهو میگوید اینچنین نشده و اسرائیل تا نابودی کامل حماس به جنگ ادامه خواهد داد. جنگ خاورمیانه همچون باد کشی شده است که توان امریکا را به خود میکشد... همان توان و نیروئی که امریکا امیدوار بود در جبهه ای دیگر و علیه رقیبی قدرتمند به کار گیرد...یکی از ارکان سیاستهای امریکا / اسرائیل باید کنار گذاشته شوند.
پس از شروع جنگ ، مسئله ی آینده ی فلسطین به صدر موضوعات سیاست – در خاورمیانه -گذاشته شد. بار دیگر سئوال "دو دولت" یا "یک دولت" مطرح شد. به نظر میرسد که طرح این سئوال زودرس است. تنها پس از خاتمهِ این جنگ – و بسته به چگونگی ختم جنگ – میتوان در مورد آینده نظر داد.
تا زمانی که این مقوله حل نشود خاورمیانه روی صلح و آرامش را نخواهد دید ولی صلح و آرامش خاورمیانه وابسته به اینست که کدام رکن سیاست امریکا یا اسرائیل کنار گذاشته میشود.
مجید سیادت
دیدگاهها
ممنون عالی بود.
در رابطه با مقاله " در حاشیه حمله اسرائیل"
افزودن دیدگاه جدید