دوستان برگزارکننده، از سر مهر و بزرگواری، مرا هم میهمان کردهاند به این نشست و به گمانم با این نگاه هُشیارانه و پذیرا ـ و یا نکند با این خیالِ خوش ـ که گوئی پیش خود گفتهاند نگاهِ با فاصله اما همدلانهی «آن دیگری» ـ که «این من» باشم ـ، شاید چیزی یا چیزهائی نهان از«دید ما»، دیده باشد در تاریکی زیرِ مشعل. و این همه هم حرفیست که من نسبت میدهم به دوستان.
در این نشست، سخن از«ضرورت همگرائی نیروهای چپ در ایران» است. اگر از «ابهام» و «ایهام» واژهی «همگرائی» بگذریم و آن را تعبیر کنیم به «وحدت» و «وحدت چپ»، ناگفته پیدایِ گزاره، پراکندگی چپ است و گرفتاری چپ در پیامدهای توانکاهِ پراکندگی.
و درست در متن همین «موقعیتِ پراکندگی»ست که «موضعِ وحدت»، بازتابی مییابد و مخاطبی، گستردهتر از محدودهی این وحدت و ـ با اندکی سهلگیری ـ جدای از هر ارزیابی ارزشی از دیدگاههای آن و هدف یا هدفهای آن.
آیا حزب چپ، نگاهی در خود و برای خود خواهد داشت یا در نگاه و روشِ خود، خواهان و آرزومندِ نزدیکی و وحدت دیگر تشکلهای چپ با گرایشهای خاص خود آن تشکلها خواهد بود؟
به گمانم و در آرزویم، میپندارم که حزب چپ گزینهی دوم را در نگاه و روش بر میگزیند.
اما دربارهی پراکندگی چپ میتوان به سبب یا سببهائی اشاره کرد:
* پیروزی انقلابِ ارتجاعی اسلامی به معنای شکستِ سیاسی همه صورتبندیهای سیاسی ایران بود و نیز شکستِ باورها و سیاست هایِ خودِ جمهوری اسلامی.
** فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، چپ را در جهان و در ایران در بحران ایدئولوژیک ـ سیاسی فروبرد.
*** نافرجامی جنبش های ملی و دولتهای ملی بویژه در آسیا و خاورمیانه را نیز باید در نظر داشت.
در پی این دگرگونیهای بزرگ تاریخی، باور به پیشرفت چون روندی یگانه و جهانی، سخت آسیب دید.
از این منظر میتوان تاریخ چپ ایران را به دو دورهی پیش از انقلاب و پیش از فروپاشی و دورهی پس از آن تقسیم کرد.
در این دوره، چپ هم شکست سیاسی را تحمل کرده است و هم شکست ایدئولوژیک را.
شکست و زمانهی شکست را اما، چگونه باید دید؟
يان لوبوهک تاريخنگار، در فرازی از بررسی خود از قیام و شکست اسپارتاکوس، از«فضیلتِ شکست» سخن میگوید: «فضيلتِ ذاتی شکستِ سيهروزان از پيروزمندان، تنها در اين است که نشان میدهد چيزی که به نظر ناممکن میرسد، میتواند ممکن شود. و اين که پيروزمندی اسپارتاکوس در گشايش افقی تازه و نويد پيروزی، بسی مهمتر از شکست ظاهری وی است.»
آیا در این روزگارانِ شکست و گسست، آموزهی «فضیلتِ شکست»، نزد ما همچنان همان معنا و مفهوم پیش گفته را دارد؟
از ویژگیهای این روزگارِ شکست و گسست، این هم هست که پایههای ایدئولوژیک، چشماندازهای بزرگ و برنامههای دگرگونی اقتصادی ــ اجتماعی، در غبارِ ابهام و تردید و انکار فرو شدهاند. ارزشهای دیدگاهی، برنامهها و روشها، ناروشن ماندهاند و سیال.
به نظر میرسد بدون چشماندازِ رویاهای بزرگِ دست نایافتنی، تلاش بحق در راه دستاوردهای کوچک دست یافتنی میشود که بیانجامد به روزمرگی، مصلحتجوئی و دنباله روی از هر کس و همه کس.
چون کشتی بیلنگر، کَژ گردم و مَژ گردم.
شکست و از دست رفتن ارزشهای پیشین ـ بیتلاش در راه تدوینِ چشماندازهای ارزشی راهبردی ـ میشود که بیانجامد به سیالیت معرفتی و روشی و یعنی گذرِ دوسویه و پیوسته از مرزِ نازکِ دوگانهی عشق و نفرت، فرشته و دیو.
ریشههای کهن اندیشههای اهورا ـ اهریمن، ثنویت مانوی، حق و باطل و ظالم و مظلوم شیعی، دوقطبیهای منجمد طبقاتی، زمینههای چنین سیالیتی هستند:
از برنامههای ایدئولوژیک روشن و چون صخرهی مستحکم به ناروشنی و در هم آمیختگی دیدگاههای ناهمساز.
از حزب یکپارچهی بیکمترین مباحثهی درونی و رد فراکسیون چون کفر ابلیس به:«هم با هم و هم درهم و هم بی هم.»
از مرگ برامپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا به بوسه بر بیرق آمریکا و اسرائیل.
حزب چپ ایران (فدائیان خلق) در زمانهی پراکندگیها و ناروشنیها و از پس چندین سال گفت وگو تأسیس شده است به امید کوششهای سیاسی گستردهتر. شاید در میان گذاشتن دغدغههائی ــ و نه بیشتر ــ با دوستان در این نشست بیمناسبت نباشد:
* تلاش برای تدوین و طرح ارزشهای مورد نظر برای جامعهی مطلوب. «سوسیالیسم دموکراتیک»، همچون چشمانداز برنامهای حزب چپ ایران (فدائیان خلق) کدام شاخصهها را دارد؟ نه سوسیالیسم بوروکراتیک و نه سوسیال دموکراسی؟ نه این و نه آن بیانگر وجهی سلبیست از مفهومی مشخص. وجه اثباتی سوسیالیسمِ دموکراتیک چیست؟
* نیاز به نگاهی گستردهتر و ژرفتر به دموکراسی که در دیدگاههای حزب چپ ایران (فدائیان خلق) آمده است.
مفهوم «دموکراسی» پیوند دارد با مفهوم «ملت» در معنای سیاسی نوین آن؛ قانون اساسی مدرن، «میثاق ملت » است برای تأسیس «حاکمیت ملی» و «حاکمیت ملی» تضمینکنندهی حقوق ملت.
این درک از دموکراسی، تفاوت بنیادی دارد با اساس حقوقی ـ سیاسی قانون اساسی جمهوری اسلامی.
«دموکراسی» یعنی ظرف حضور همگان در سپهر عمومی.
این درک مدرن و باز از مفهوم «ملت» و «دموکراسی» و باور به حق حضور و فعالیت همگان در فضای سیاسی، به همراه خود و در سیاستِ عملی به روشی میانجامد به همان اندازه مدرن و باز و شفاف: حق و نه فقط حق بلکه وظیفهی هر گرایش فکری و سیاسی و اجتماعی برای متشکل شدن بر پایهی باورها و برنامههای روشن، بیملاحظه کاری و مصلحت طلبی و نیز همسو شدن با مؤتلفین خود در شکلهای ائتلاف و اتحاد.
در این دید مدرن و باز از آنجا که همه گرایشها و گروههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، حق تشکل و حق حضور در سپهر عمومی دارند پس، مبادا تبدیل سازمان و حزب و جبههی سیاسی به بنگاهِ خصوصیِ زد و بندهای پنهان، درهمریزی دیدگاهها و مهآلود کردن افق سیاسی.
* گفت و گو با صاحب نظران رشتههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی. نیازی نیست الزاما دربارهی این یا آن سیاست روز حزب چپ از این صاحبنظران کمک خواسته شود. چپ در بسیاری زمینههای عمومیتر نیازمند بهرهجوئی از دانش و توانائیهای آنان است.
* گفت و گو با روشنفکران، نویسندگان، شاعران، هنرمندان. در پراکندگی چپ، شمار بسیار بزرگی از روشنفکران توانمند از تشکلهای سیاسی فاصله گرفتهاند.
* گفت و گو با جوانان. و نیاز به در پیش گرفتن ادبیات سیاسی نوین در این گفت و گو.
*نکتهای دیگر: هر انقلاب و از جمله انقلابِ اسلامی ایران ـ و نیز جنگ ـ دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بزرگی به همراه دارد. جامعهی ایران زیر و زبر شده است. چپ ایران بیش از سی تا چهل سال است که از ارتباطِ معین و مشخص با دگرگونیهای جامعهی ایران دور افتاده است. نیاز به ارتباط مجدد و شناخت دگرگونیها، پیش روی هر گرایش و جریان چپ قرار دارد.
در پایان، دغدغهی دیگری برمیگردد به چگونگی پرداختن به تاریخ.
پٌل ریکور فرانسوی میگوید: «در زبان انگلیسی و فرانسوی و آلمانی، کلمهی تاریخ برای بازگوکردن دو پدیده استفاده میشود. از سوئی تاریخ عبارت است از آنچه اتفاق میافتد یعنی تسلسل اتفاقات و از سوی دیگر تاریخ یعنی گفتار در مورد این اتفاقات.»
تاریخ، همیشه تاریخ معاصر است یعنی به تاریخ گذشته برمبنای دادهها، دانستهها، تجربهها و زیستهی امروز، پرداخته میشود. کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه گونهای برخورد گزینشی با تاریخ میکنند، جنبههائی را برمیگزینند، جنبههائی را کنار میگذارند. نمونهی برخورد جمهوری اسلامی با تاریخ. یا نمونهی برخورد این استاد، زیبا کلام: ایران مدیون شمشیر آقا محمدخان قاجار و چکمهی رضا خان است.
نه آقامحمد خان برمیگردد و نه رضا شاه.
ایرانِ مدیون شمشیر آقامحمد خان و چکمهی رضا شاه، یعنی ایرانِ مدیونِ سردارِ سازندگی، یعنی ایرانِ مدیونِ مدلِ چین.
کسانی میگویند دربارهی گذشته صحبت نکنیم. از «واقعه»ی ۲۸ مرداد صحبت نکنیم، یعنی که شما صحبت نکنید، شما نگوئید کودتای ۲۸ مرداد، من صحبت کنم، من بگویم «واقعه»ی ۲۸ مرداد.
دربارهی گذشته دیگر صحبت نکنیم، به امروز بپردازیم، دربارهی مصدق صحبت نکنیم، یعنی شما صحبت نکنید، من صحبت کنم. ملی کردن نفت برخطا بود. امروز، این گونه تشخیص میدهم.
دیروز که حزبی بودم میخواستم برپایهی «راه رشد غیرسرمایهداری» پستوی خانهها را هم عمومیکنم، امروز میخواهم عمومیترین ثروت ملت را خصوصی کنم. شما حرف نزنید، من حرف بزنم. این است برخورد گزینشی با تاریخ. دربارهی فدائی شما حرف نزنید، من حرف بزنم.
تمام تاریخ ایران و تاریخ فدائی، تحریف میشود، دگرگونه میشود از جنبههای مختلف و از جاهای مختلف. هیچ چیزمثبتی در این تاریخ دیده نمیشود ،هیچ چیز مثبتی در تاریخ چپ دیده نمیشود،هیچ چیز مثبتی در تاریخ سوسیال دموکراسی ایران دیده نمیشود.
بیش از صد و ده سال پیش سوسیال دموکراتهای نخستین ایران در زمانهی مجلس دوم شورای ملی، به قلم محمد امین رسولزاده نوشتند: «از امروز ما یک ملت هستیم» یعنی پذیرش و اعلام حق حاکمیت ملی.
محمد امین رسولزاده، از نظریهپردازان حزب دموکرات ایران ـ سوسیال دموکرات ـ و از همراهان حیدر عمواغلو، تقیزاده، شیبانی و دیگران.
بیش از صد و ده سال پیش، حزب دموکرات ایران، لایحهای به مجلس دوم برد و به تصویب رساند در تغییر شیوهی انتخابات صنفی به انتخابات عمومی یعنی حق رای عمومی ملت ایران.
در همان مجلس دوم شورای ملی، باز همین حزب دموکرات ـ حزب سوسیال دموکرات ایران ـ لایحهای برد به مجلس برای حق رای زنان. ـ چند سال پیش از بهمن چهل و یک؟ ـ و بنا به مخالفتِ صریح مدرس با تکیه بر نصِ صریح قرآن، لایحهی حق رای زنان رد شد.
نزدیک به نود و پنج سال پیش، سلیمان میرزا اسکندری رهبر حزب سوسیالیست ایران و وزیر معارف ـ فرهنگ ـ در کابینهی رضا خان سردار سپه (هنوز رضا شاه نشده بود)، «متحدالمآل» یعنی بخشنامه فرستاد و تنبیه بدنی دانشآموزان در همهی مدرسهها ممنوع اعلام کرد.
و ...
و آخرین نکته دربارهی رابطهی جوانان و پیران. چون حرفی از خود نداشتم و از دیگران نقل قول میکردم، این را هم از قول رژی دبره بگویم: جوانان همیشه در پی پیاده کردن آرمانهای پیران (گذشتگان) بودهاند.
برای کوششهای دوستانِ سالیانِ درازِ راه عدالت و آزادی و نیکبختی مردم ایران، آرزوی موفقیت دارم.
استکهلم، یکشنبه ۲۰ ماه مه ۲۰۱۸ میلادی/ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ خورشیدی
افزودن دیدگاه جدید