تنها یک روز از آتش بس در لبنان نگذشته بود که حمله تحریرالشام( گروه افراطی بنیادگرا) کلید خورد و بخشی از خاک سوریه و حلب به تصرف این گروه آدمخوار درآمد.
تحرکات اخیر بنیادگرایان با پشتوانه سیاسی و اهدافی ادامه پیدا کرده که در سال ۲۰۱۱ به دلیل حمایت نظامی روسیه از اسد ناکام ماند.
آتش جنگی که هر از گاهی در کشورهای خاورمیانه بر افروخته می شود گویی خاموش نخواهد شد و دستان اهریمنان آن را همواره درمناطقی که لازم می دانند شعله ور خواهند کرد. به طور قطع یقین این حملات بدون برنامه ریزی و بدون هماهنگی با غرب و امریکا و ترکیه و حمایت نظامی و لجستیکی کشورهای یاد شده نبوده است. در شبکههای اجتماعی از
آدمخوارانی به نام مبارزان سوری یاد می شود که بیشتر شباهت به سلف خود طالبان و القاعده دارند که همگی از یک آبشخور آب می خورند.اکنون دیگر آشکار شده است که سرنخ جریانهای بنیادگرایی مانند تحریرالشام، طالبان، داعش در دست آمریکا و اروپا و اسرائیل است و دولت ترکیه که ماهیت فاشیستی خود را در ارتباط با کشتار مردم غزه بدست دولت نژادپرست ناتانیاهو آشکار کرده است در کنار آمریکا و غرب نقش
مستقیمی در حمایت گسترده مالی و نظامی در جنگ داخلی سوریه بعهده گرفته است.
رابرت کندی وزیر بهداشت ترامپ در مصاحبه خود نکات مهمی را در رابطه با حمایت آمریکا از گروههای بنیاد گرا مطرح کرده است:
(ما عراق را با وضعیتی بدتر از زمانی که وارد آن شدیم، ترک کردیم. ما بیشتر از صدام عراقیها را کشتیم ...عراق امروز یک کشور نامنسجم و محل نبرد بین گروههای شیعه و سنی است. این کشور به نیروی نیابتی ایران تبدیل شده است...ما داعش را ایجاد کردیم. ما با راه انداختن جنگ در سوریه دو ملیون پناهنده را راهی اروپا کردیم. او در ادامه می گوید: ما تمام دموکراسیهای اروپا را برای دو یا سه نسل بعدی بیثبات کردیم.)
این اعتراف در کنار سخنان خانم کلینتون درباره حمایت امریکا از بنیادگراهای اسلامی که منجر به فروپاشی و مرگ قذافی شد و دیگر اسناد و اطلاعاتی که وجود دارد خود بیانگر استراتژی سرمایه داری جهانی و ماهیت ضد انسانی آن را در مقابل دیدگان مردم قرار می دهد. در واقع جنگ افروزیها در خاورمیانه توسط آمریکا و غرب و در چارچوب استراتژی تعیین شده آنها کلید می خورد.
همانطور که اشاره شد نقش دولت ترکیه در حمایت مستقیم از به اصطلاح مبارزان آزادیخواه سوریه بخوان همان تحریرالشام بر کسی پوشیده نیست. اما وزیر امورخارجه ترکیه ادعا کرده که ترکیه هیچ دخالتی در حملات تروریستها به سوریه نداشته است.آقای فیدان وزیر امور خارجه ترکیه برای پیاده کردن طرح و نقشه دولت اردوغان بصورت آشکاری متوسل به دروغ می شود. دروغ او مشابه سیاست مزورانه است و دروغ پردازی به سبک و سیاق گوبلزی است که اردوغان در نسل کشی دولت نژادپرست اسراییل در غزه در پیش گرفت.
اردوغان در ظاهر با مردم فلسطین همدلی نشان داد اماقراردادهای تجاری و مالی خود را با اسرائیل بیش از دو برابر افزایش داده است. وزیرامورخارجه ترکیه مدیریت بزرگترین ارتش تروریستی جهان را با حمایت پنجاه کشور جهان سرمایه داری بعهده داشته و دارد، میت با وقاحت تمام چهره کثیف خود و دولت ترکیه را در پشت سیاست های دروغین که از تروریستها حمایت نمی کند پنهان کرده است. دولت ترکیه با همین سیاست ضدملی و نژادپرستانه پ پ ک را مورد آماج حملات خود قرار داده و مبادرت به سرکوب مردم کرد در ترکیه و سوریه کرده و آنان را از حقوق طبیعی و ملی خود محروم کرده است.
به خوبی پیداست که حمله به سوریه و سرنگونی دولت اسد حلقه دیگری از استراتژی آمریکا و غرب و اسرائیل است تا درکنار نابودی کامل غزه، سناریوی کشورهای لیبی، عراق و افغانستان را در سوریه رقم بزنند. اما مسئله با رفتن اسد و فروپاشی دولت او تمام نمی شود، برای کامل کردن طرح و نقشه دولتهای امریکا و غرب بعد از فتح خاکریز سوریه نوبت به ایران خواهد رسید. درواقع تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه گام به گام از سوی امریکا و شرکایش به پیش خواهد رفت و تجزیه ایران گام نهایی برای سلطه آمریکا و اسرائیل برخاورمیانه خواهد بود.
از سوی دیگر شاهد تحرکات سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی در منطقه هستیم. سران حاکم بر ایران در دوره پیشین ریاست جمهوری ترامپ با فشارهای سیاسی و نظامی مواجه بودند و تحریمهای زیادی را تجربه کردند که تاثیر مستقیم بر بحران اقتصادی کشور بر جا گذاشت. یکی از عوامل مهم تحریم بالا رفتن نرخ تورم و گرانی بیسابقه مسکن، ارزاق عمومی و دیگر مایحتاج مردم بخاطر تحریمهایی بود که احمدی نژاد و دیگر سران حکومتی آن را برای مردم نعمت می دانستند.
اما مسئله فقط به تحریمها منتهی نمی شود، ادامه سیاستهای نولیبرالی در داخل کار را به آنجا کشانده که ۶۰درصد مردم در حال حاضر زیر خط فقر زندگی می کنند. همین مسئله باعث اعتراض فراگیر کارگران و بازنشسته ها در کشور شده است. اکنون ترامپ آماده است قدرت را در کاخ سفید بدست بگیرد و از پیش برای ایران خط و نشان کشیده و گفته از تمام اهرمها برای فشار بر ایران استفاده خواهد کرد. از سوی دیگر آقای پزشکیان با صراحت اعلام کردند که دولتش با کمبود مالی مواجه شده و اقتصاد کشور ورشکسته است علاوه بر آن دولت او با بحرانهای فزاینده سیاسی، اجتماعی... بسیاری دست به گریبان است. در چنین شرایطی باید دید آیا سران حکومت باز بر طبل تو خالی مبارزه با غرب و امریکا خواهند کوبید و یا سیاست مماشات و تسلیم طلبانه که همان نرمش قهرمانانه آقای خامنه ای است را در پیش خواهند گرفت. به نظر می رسد حاکمیت هم در داخل و هم در خارج دچار بحران جدی شده است و هیچ راهکاری برای برون رفت از بحرانهایی که خود آنها را ایجاد کرده وجود ندارد، به همین خاطر عراقچی فعالیت خود را در منطقه برای بازسازی روابط ایران با کشورهای همسایه بیشتر کرده و آقای ظریف چراغ سبز به ترامپ نشان داده که خواهان مذاکره بر سر مسائل هسته ای و دیگر اختلافهای مابین ایران و آمریکا است. قدر مسلم حاکمیت با در پیش گرفتن سیاستهای ناکارآمد در منطقه و در داخل بشدت ناتوان و دچار ضعف شده است و برخلاف گذشته که از حامیان دولت بشار اسد بود امروز دیگر قادر نیست به دلیل مشگلات حاد داخلی و منطقه ای از او حمایت کند. در کنار ضعف رژیم ایران، روسیه با همان اقتدار گذشته حامی وپشتیبان دولت اسد است و با حملات جنگنده های خود شکست سنگینی را بر نیروهای تا دندان مسلح تحریرالشام وارد کرده است. در آینده شاهد تحولات پیچیده ای در منطقه خواهیم بود اما روند تحولات از هم اکنون مشخص نیست و چشم انداز روشن و امیدوارکننده ای در پیش روی ما قرار ندارد.
دیدگاهها
تحریر...
تحریر...
تحریر...
افزودن دیدگاه جدید