انواع بحران های فلج کنندە کشور و مردم ایران را در بر گرفتەاند و با گذشت زمان ابعاد بحرانها بیشتر و خسارات شان افزونتر و علاج شان دشوارتر و غامضتر می شود.
مسببین و ایجاد کنندگان اصلی این بحرانها برای مردم نە ناشناختە هستند و نە کسی باور دارد کە این بحرانها بوسیلە آفرینندگانشان رفع و رجوع شدنی هستند. بر عکس اکثریت قریب بە اتفاق مردم بر اثر تجربە خود بە این نتیجە رسیدەاند کە مسببین بحرانها کە کسی غیر از رژیم اسلامی نیستند، نە تنها قادر بە رفع هیچ یک از بحرانهایی کە چرخە امورات مختلف را لنگ کردە اند نیستند، بلکە با تداوم سیاستهایی کە حاصلی غیر از فقر، بیکاری، گرانی، سقوط ارزش پول ملی، رکود اقتصادی، نابودی محیط زیست، پرکردن زندانها از آزادیخواهان، برقراری انواع تبعیضات، شکاف طبقاتی، نهادیە کردن فساد، اختلاس، غارت، بە خطر انداختن صلح، کشتار و سرکوب مردم... نداشتە بە بحرانهای موجود دامن زدە و حیات و ممات مردم را بە مخاطرە انداختە است.
اگر همین امروز این رژیم فاسد و مستبد سقوط کند یا سرنگون شود و حکومت دمکراتیکی جای آن را بگیرد، سالها وقت و صدها میلیارد بودجە نیاز است کە مردم این سرزمین بتوانند از زیر بار این بحرانها کمر راست کنند و طعم آزادی، رفاە و برابری را بچشند.
قریب ٩٠ درصد مردم از این وضع ناخشنود هستند و این رژیم را نمی خواهند.حداقل در ١٥ سال گذشتە سە جنبش برای تغییر رژیم سر برآوردە و همگی با خشونت کم نظیری سرکوب شدەاند. اینها خود بر منفور بودن رژیم دلالت دارند.
حکومت حتی از تامین برق، گاز و سوخت برای سرپا نگاە داشتن امورات اولیە زندگی و تولید درماندە است. کشور با بحران های خطرناکی مانند، بی آبی، فرونشست زمین، خشک شدن تالابها، نابودی جنگلها، انباشت زبالە و دەها معضل و بحران دیگر دست بگریبان است اما رژیم در برخورد با همە ی این بحرانها نقش صرفا نظارە گر را دارد و همە ی وظیفەاش شدە سرکوب و اعدام مخالفین و همە کسانی است کە نسبت بە فجایع اعتراض یا حتی راە حل ارائە می دهند.
فقر و فلاکت، سئوتغذیە امان مردم را بریدە با این وصف حکومت نە تنها قدمی برای رفع این معضل اساسی بر نمی دارد، بلکە تلاش می کند هزینە های دستگاە عریض و طویل سرکوب خود را با تعرض بە تە ماندە سفرە های خالی طبقە کارگر و بی چیز شدگان تامین کند.
بخش بزرگی از اقتصاد کشور و درآمدهای آن تحت عنوان انفال بە انحصار روحانیون و ولی فقیە درآمدە و درآمد آن توسط آنها و کسانی کە در راس بنیادهای غارتگر قرار گرفتە ملاخور و حیف و میل می شوند. در همان حال ادعا می کنند بودجە و پول برای ساختن نیروگاە، ساختن مدرسە، بیمارستان، افزایش حقوق کارگر، معلم، پرستار و حتی معلول جنگی ندارند. نان و مواد غذایی، آب و برق، دارو و سایر کالاهای خدماتی و حتی قیمت دلار را پشت سر هم گران می کنند و مالیات های مستقیم و غیر مستقیم را افزایش می دهند، اما حاضر نیستند دستمزدها و حقوق های کارگران را بهمان نسبت اضافە کنند.
اینها تنها بخش هایی از مصیبت های هستند کە بر مردم تحمیل کردەاند.
از سوی دیگر همە روزە نظارە گر اعتراضات و اعتصابات بی شمار مردمی هستیم کمرهایشان زیر بار انواع فشارها و تبعیضات و بی حقوق سازیها خم شدە است، با این اوصاف از آنجا کە یک آلترناتیو دمکراتیک واقعی در کشور شکل نگرفتە، این رژیم بە رغم همە ی اعتراضات خود را سر پا نگاە داشتە است و بە ستمگری های خود ادامە می دهد و بر بحرانها و خساراتی کە بر کشور و مردم می افزاید. این در حالی است کە ظرفیت تشکیل آلترناتیو دمکراتیک و مترقی در جامعە وجود دارد و باید از فعل بە عمل درآید. باید بە علت تشکیل نشدن چنین الترناتیوی کە ضرورت عاجل و فوری دارد بیشتر اندیشید و کوشش کرد موانع آن را یافت و بر طرف کرد. قدم اول این است کە ابتدا گروە های اجتماعی و سیاسی کە با هم اشتراکات نظر و منافع دارند سعی کنند برای تشکیل الترناتیو و برنامە کار خود اقدام کنند. در قدم های بعدی آلترناتیوهایی کە شکل می گیرند در صورت داشتن مشترکات حداقلی بە هم بپیوندند. ایجاد یک آلترناتیو کە همە ی طبقات و نیروهای سیاسی و اجتماعی را بتواند تحت پوشش قرار دهد چندان عملی بە نظر نمی رسد. گروە های چپ و نهادها و تشکلهای مدنی کە مطالبات و دیدگاە های نزدیکتری دارند، وقت اش است در این کار پیشقدم شوند. در شرایطی کە تفرقە و پراکندگی و ستکاریسم میان حتی جریاناتی کە اشتراکات زیادی برای تشکیل آلترناتیو دارند موج می زند، این نهادهای مدنی هستند کە بواسطە نقش و موقعیتی کە در میدان مبارزە دارند باید برای تشکیل آن پیشقدم شوند. اگر پیش از تشکیل آلترناتیو رژیم فرو بپاشد کە امکان آن کم نیست، ممکن است نیروهای ارتجاعی و وابستە بە قدرت های خارجی بتوانند خلاء بوجد آمدە را پر نمودە و دیکتاتوری دیگری را جایگزین رژیم کنونی نمایند. راە دیگری کە متصور است برآمد جنبش زن، زندگی، آزادی و یا جنبشی از همان جنس با مطالبات مفصلتر و همە گیر تر و با برنامە ی مدون است
بسوی تشکیل آلترناتیو مترقی و دمکراتیک
افزودن دیدگاه جدید