رفتن به محتوای اصلی
پنجشنبه ۱۸ دسامبر ۲۰۲۵
پنج‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴

تأملات آبی*

تأملات آبی*

مکثی بر لحظه اکنون

دریاچه ارومیه در حال احتضار است، زاینده‌رود خشکیده، تالاب‌ها به‌جای حیات، خاک ترک‌خورده برجا گذاشته‌اند و قله دماوند دیگر به‌ندرت سفیدپوش می‌شود (گرچه بدلیل بارش های چند روز گذشته، اکنون سفیدپوش شده است). این‌ها برای کشور و مردم ما چیزی فراتر از یک هشدار ساده‌اند؛ نشانه‌های یک فاجعه بزرگ و نوعی سوگواری جمعی.

شبکه‌های اجتماعی مملو از گزارش‌ها، تصاویر، تحلیل‌ها و حتی «نسخه‌های فوری» برای نجات آب شده‌اند. اما با افزایش حجم گردش اطلاعات، تشخیص درست از نادرست دشوارتر شده است. انباشت اطلاعات، بدون سازوکار سنجش و طبقه‌بندی، اغلب به سردرگمی می‌انجامد، نه روشن‌بینی.

بحران آب و محیط‌زیست امروز دیگر مسئله گروه کوچکی از متخصصان نیست؛ مسئله‌ای ملی است. مردم شهرها، روستاها و استان‌های مختلف با آن زندگی می‌کنند و هرکس از منظر تجربه و تعلق خود راه‌حلی پیشنهاد می‌دهد. همان‌گونه که در ایام جام جهانی هر بیننده‌ای ناگهان مربی فوتبال می‌شود، در بحران آب نیز هر شهروندی خود را تحلیل‌گر، کارشناس یا سیاست‌گذار می‌پندارد. این مشارکت گسترده از یک‌سو نشانه اهمیت و حساسیت عمومی است و از سوی دیگر بیانگر آشفتگی در فهم مسئله و یافتن راه‌حل.

صورت مسئله روشن است: ایران با بحرانی زیست‌محیطی بی‌سابقه روبه‌روست. اما عبور از این بحران تنها با انباشت «اطلاعات» ممکن نمی‌شود؛ اطلاعات باید سنجیده، غربال و به راهکار تبدیل شوند. بسیاری از روایت‌ها و اخبار، در عمل بازتاب مناقشه‌های سیاسی، اداری یا منطقه‌ای‌اند. تقلیل بحران آب به نزاع میان دو مسئول، دو استان یا دو گروه محلی، ما را از جست‌وجوی ریشه‌های ساختاری بحران دور می‌کند.

برای یافتن راه‌حل، نخست باید چالش‌ها را درست شناسایی کرد.

دشواری‌ها: وجوه مختلف یک بحران

بحران کنونی آب ـ یا به تعبیر برخی پژوهشگران، «ورشکستگی آبی» ـ دو منشأ اصلی دارد: طبیعی و انسانی. این نوشته بر منشأ انسانی تمرکز دارد؛ یعنی بر مجموعه سیاست‌ها، تصمیم‌ها و شیوه‌های حکمرانی که طی چهار دهه گذشته، زمینه‌ساز تشدید بحران و رسیدن به وضعیت کنونی شده‌اند.

منشأ طبیعی

ایران سرزمینی خشک، کوهستانی و کم‌بارش است. تمدن چند هزارساله این سرزمین در دل همین اقلیم شکل گرفته و با آن سازگار شده است. زمستان‌های برفی و تابستان‌های گرم، تا همین چند دهه پیش تجربه‌ای مشترک در سراسر ایران بود.

اما تغییرات اقلیمی جهانی ـ از جمله افزایش دمای زمین، کاهش بارش برف و ذوب یخچال‌های طبیعی ـ طی دو دهه اخیر این الگو را دگرگون کرده است. این تغییرات واقعی و مهم‌اند، اما علت اصلی بحران آب ایران نیستند. بحران کنونی بیش از آنکه طبیعی باشد، ساختاری و انسان‌ساخت است. افزون بر آن، جمعیت ایران در پنجاه سال گذشته تقریباً سه برابر شده و از حدود ۳۵ میلیون نفر به بیش از ۹۰ میلیون رسیده است.

توضیح: گرمایش زمین خود نتیجه فعالیت‌های انسانی و افزایش گازهای گلخانه‌ای است و کشورهای صنعتی سهم اصلی را در آن دارند. از آنجا که تمرکز این نوشته بر نقش سیاست‌ها و تصمیم‌های داخلی در ایران است، به این موضوع به‌تفصیل پرداخته نشده است.

منشأ انسانی: حکمرانی، سیاست و توسعه

پرسش کلیدی این است: طی چهار دهه اخیر، چه راهبردها و تصمیم‌هایی در حوزه کشاورزی، صنعت، انرژی و مدیریت منابع آب اتخاذ شده که ما را به این نقطه رسانده است؟ آیا این تصمیم‌ها مبتنی بر ارزیابی عقلانی، آینده‌نگر و ملاحظات محیط‌زیستی بوده‌اند، یا در خدمت نیازهای کوتاه‌مدت، تحقق شعارهای سیاسی و منافع گروه‌های ذی‌نفوذ و رانتی قرار داشته‌اند؟

در ادامه، مهم‌ترین جهت‌گیری‌های مخرب مرور می‌شود.

استقلال و خودکفایی؛ از شعار تا فاجعه زیست‌محیطی

یکی از شعارهای اصلی انقلاب ۵۷ «استقلال» بود، اما این مفهوم در سیاست داخلی به‌تدریج به «خودکفایی» ترجمه شد. خودکفایی کشاورزی، به‌ویژه در محصولاتی مانند گندم، به اولویت توسعه بدل شد؛ بی‌آنکه محدودیت‌های آبی و آمایش سرزمینی در نظر گرفته شود.

کشاورزان تشویق شدند سطح زیر کشت را افزایش دهند، وام بگیرند و تولید را بالا ببرند. در بسیاری از مناطق، چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق ـ مجاز و غیرمجاز ـ حفر شد. امروز حدود یک میلیون چاه در کشور وجود دارد، در حالی که توان تجدیدپذیری سفره‌های آب زیرزمینی بسیار کمتر از این میزان است. نتیجه، نابودی سفره‌ها، فرونشست زمین، خشک‌شدن قنوات و از میان رفتن ذخایر آبی آینده بوده است.

سدسازی بی‌رویه

سدسازی گسترده و بی‌ضابطه، بدون مطالعات محیط‌زیستی و ارزیابی آثار بلندمدت، یکی از محرک‌های اصلی بحران آب بوده است. سدها برای تولید برق و تأمین آب کشاورزی ساخته شدند، اما حاصل آن خشک‌شدن رودخانه‌ها، تالاب‌ها و دریاچه‌ها، کاهش حقابه‌ها، اختلال در چرخه‌های طبیعی و رسوب‌گذاری گسترده بود.

در کشوری با دومین ذخایر گاز جهان، اصرار بر تولید برق از سدها نه توجیه اقتصادی دارد و نه زیست‌محیطی. با این حال، شبکه‌ای از منافع اقتصادی و رانت‌های گسترده، سدسازی را به صنعتی سودآور ـ هرچند ویرانگر ـ تبدیل کرد.

توسعه صنایع آب‌بر در مناطق خشک

صنایع آب‌بر مانند فولاد، مس و کاشی، منطقاً باید در کنار دریاها مستقر شوند؛ جایی که آب پایدار وجود دارد. اما در ایران، به‌نام توسعه منطقه‌ای و با ملاحظات سیاسی و امنیتی، این صنایع در مناطق مرکزی و خشک احداث شدند.

برای تأمین آب آن‌ها، پروژه‌های انتقال آب از سرشاخه‌ها اجرا شد؛ پروژه‌هایی که سهم بزرگی در خشک‌شدن زاینده‌رود و تالاب گاوخونی داشته‌اند. هیچ توسعه‌ای نباید حیات را از منطقه‌ای بگیرد و به منطقه‌ای دیگر منتقل کند. انتقال آب برای توسعه صنعتی، مصداق روشن توسعه ناپایدار است.

ضرورت تغییر الگوی کشاورزی

الگوی کنونی کشاورزی ایران پرمصرف، کم‌بازده و ناسازگار با اقلیم است. کشت محصولات آب‌بر در مناطق خشک، روش‌های سنتی آبیاری و نبود سیاست‌های تشویقی برای کاهش مصرف آب، این وضعیت را تشدید کرده است. گذار به کشت کم‌آب‌بر، افزایش بهره‌وری، مدیریت تقاضا و حمایت هدفمند از کشاورزان، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

تعدد مراکز تصمیم‌گیری

بحران آب ایران نتیجه مستقیم مدیریت چندپاره است. وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان محیط‌زیست، نهادهای نظامی و امنیتی، استانداری‌ها و ساختارهای محلی، هر یک بخشی از تصمیم‌گیری را در اختیار دارند. این وضعیت به تصمیم‌های متناقض و فقدان پاسخ‌گویی انجامیده است. کشور نیازمند حرکت به‌سوی «حکمرانی حوضه‌محور» و مدیریت یکپارچه منابع آب است؛ مدلی که در جهان کارآمدترین شیوه مدیریت آب به شمار می‌رود.

رانت‌ها و مافیاها

شبکه‌های قدرت و منافع ـ از چاه‌داران بزرگ تا مافیای سدسازی و صنایع آب‌بر ـ نقش پررنگی در تصمیم‌های کلان داشته‌اند. در بسیاری موارد، پروژه‌های آبی نه بر اساس نیاز محیط‌زیستی، بلکه بر مبنای سود اقتصادی نهادهای خاص تعریف شده‌اند. تا زمانی که این شبکه‌های رانتی مهار نشوند، اصلاح نظام آب ممکن نخواهد بود.

رقابت و تنش میان شهرها و استان‌ها

نبود نظام عادلانه تخصیص آب، زمینه‌ساز تنش‌های گسترده میان استان‌ها شده است. حقابه به مسئله‌ای هویتی تبدیل شده و در غیاب دولت کارآمد، هر منطقه خود را قربانی می‌داند. تنها راه کاهش این تنش‌ها، مدیریت علمی، شفاف و عادلانه منابع آب است.

عوامل فرهنگی و عرفی در سهم‌بندی آب

حقابه‌داری سنتی بخشی از تاریخ ایران است، اما امروز به‌دلیل تغییر جمعیت و ورود نهادهای قدرت، کارایی گذشته را از دست داده است. نوسازی این نظام با مشارکت مردم، ثبت رسمی حقابه‌ها و سازگار کردن عرف با معیارهای علمی، ضرورتی انکارناپذیر است.

چه باید کرد؟ چاره‌جویی‌های کلان کدام‌اند؟**

بازگشت به نقطه صفر ـ زمانی که بحران‌های کنونی هنوز شکل نگرفته بودند و جمعیت کشور سه برابر نشده بود ـ نه ممکن است و نه واقع‌بینانه. بنابراین پرسش اصلی این است: در شرایط فعلی، و با در نظر گرفتن ضرورت پایداری زیست‌بوم، کدام راه‌حل‌های کلان می‌توانند به کاهش بحران آب کمک کنند؟

در سال‌های اخیر، سه طرح بیش از دیگر گزینه‌ها در سطح کارشناسی و افکار عمومی مطرح شده‌اند: ایران‌رود، بارورسازی و انتقال ابرها به مناطق خشک و انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به مناطق مرکزی. در ادامه، مکثی کوتاه بر هر یک از این طرح‌ها داریم.

ایران‌رود

ایران‌رود طرحی است برای اتصال دریای عمان به دشت کویر از طریق حفر کانال، ایجاد دریاچه‌ای مصنوعی در کویر و سپس اتصال آن به دریای خزر. این پروژه طی دهه‌ها توسط دولت‌های مختلف مطرح شده، اما همچنان در حد ایده‌ای فانتزی و محتوای پرمخاطب شبکه‌های اجتماعی باقی مانده است. پیچیدگی‌های فنی، هزینه‌های نجومی و پیامدهای سنگین محیط‌زیستی باعث شده این طرح فاقد پشتوانه عملی باشد. از این‌رو، پرداختن تفصیلی به آن ضرورتی ندارد.

بارورسازی و انتقال ابرها

بارورسازی ابرها به‌عنوان یک راهکار مکمل، در برخی کشورها و به‌صورت محدود در ایران نیز آزمایش شده است. هرچند این روش می‌تواند در مقیاسی محدود به افزایش بارش کمک کند، اما توان جبران کمبود گسترده آب برای شرب، کشاورزی، صنعت و احیای رودخانه‌ها و تالاب‌های خشک‌شده را ندارد. اتکای راهبردی به این روش، بیش از آنکه راه‌حل باشد، نوعی خوش‌بینی غیرواقع‌بینانه است.

انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان

 

 

از حدود یک دهه پیش، پیامدهای توسعه صنایع آب‌بر در مناطق مرکزی ـ از جمله خشک‌شدن زاینده‌رود و تالاب گاوخونی ـ به مسئله‌ای ملی تبدیل شد. اعتراض‌های گسترده کشاورزان شرق و غرب اصفهان، که زیان‌دیدگان مستقیم قطع حقابه بودند، نشان داد بحران آب دیگر موضوعی محلی نیست. هرچند حکومت ابتدا تلاش کرد این اعتراض‌ها را سرکوب کند، اما حمایت اجتماعی گسترده، آن را ناگزیر به عقب‌نشینی و واکنش کرد.

در این شرایط، همان گروه‌هایی که در شکل‌گیری بحران نقش داشتند ـ صاحبان صنایع آب‌بر و لابی‌های قدرتمند آن‌ها ـ دو گزینه پیش رو گذاشتند: انتقال صنایع به سواحل جنوبی یا انتقال آب از جنوب به مرکز. گزینه دوم انتخاب شد.

در این طرح، آب دریا پس از نمک‌زدایی در تأسیساتی در نزدیکی بندرعباس، از طریق خطوط لوله قطور به مناطق مرکزی منتقل می‌شود. تاکنون چند فاز آن به بهره‌برداری رسیده و مراحل دیگر در حال اجراست. این پروژه با چالش‌های جدی روبه‌روست: هزینه‌های سنگین سرمایه‌گذاری، دفع نمک حاصل از شیرین‌سازی، نیاز به انرژی و ایستگاه‌های پمپاژ، و پیامدهای زیست‌محیطی بلندمدت.

در این نوشته، اشاره به این طرح نه به‌عنوان راه‌حل مطلوب، بلکه به‌مثابه تلاشی برای جبران یک اشتباه راهبردی گذشته است؛ تلاشی که اکنون به واقعیتی عینی تبدیل شده. تأکید اصلی این است که انتقال آب، اگر ناگزیر باشد، باید صرفاً برای تأمین آب شرب انجام شود، نه برای توسعه صنایع یا گسترش کشاورزی. اگر از ابتدا توسعه صنعتی بر پایه آمایش سرزمینی و پایداری محیط‌زیست شکل می‌گرفت، نیازی به چنین پروژه‌های پرهزینه و پرخطر نبود.

تأمین بودجه و امکانات فنی

هیچ اصلاحی بدون بودجه پایدار، فناوری مناسب و مدیریت شفاف ممکن نیست. سرمایه‌گذاری در حوزه آب باید به‌سوی کاهش مصرف، افزایش بهره‌وری و بازسازی زیست‌بوم‌ها هدایت شود، نه تداوم پروژه‌های سازه‌محور و پرریسک.

سخن پایانی

بحران آب ایران نتیجه مجموعه‌ای از تصمیم‌های سیاسی، اقتصادی و مدیریتی نادرست است؛ اما هنوز دیر نشده است. پذیرش حقیقت بحران، شفافیت، مشارکت مردم و عبور از الگوی توسعه رانتی و سازه‌محور به توسعه پایدار، موزون و عدالت محور، شرط آغاز راه نجات آب است.

نجات آب یعنی نجات آینده ایران.

و این آینده تنها با حکمرانی علمی، پاسخ‌گو و انسان‌محور ممکن می‌شود. 

۱۸ دسامبر ۲۰۲۵ – ۲۷ آذر ۱۴۰۴ 

پانویس:
*انتخاب تیتر : تأمل برای دستیابی به آب، امید و صلح!
 **مجموعه ای از راهبردها و راهکارها برای غلبه بر بحران آب در اینجا

 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید