*حداقل سن کار و قوانین کار در ایران و جهان
ماده ۳۲ پیمان جهانی حقوق کودک تأکید دارد که کودکان باید در برابر هر کاری که رشد و سلامتشان را تهدید میکند حمایت شوند و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند. در تعاریف بینالمللی سن کار برای کودکان ۱۸ سال و در قوانین جمهوری اسلامی ایران سن کار ۱۵ سال است. البته ازنظر سازمان بینالمللی کار، کار کردن کودکان کمتر از ۱۸ سال از ساعت ۱۰ شب به بعد ممنوع است. بر اساس ماده ۷۹ قانون کار ایران به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال ممنوع است. همچنین در مواد ۸۲ ،۸۳ و ۸۴ قانون کار موضوع ساعت کاری، غیرقانونی بودن کار در شب و ممنوعیت اشتغال به کارهای سخت و زیانآور برای کارگران نوجوانان منظور شدە است. اما در عمل هیچکدام این موارد قانونی رعایت نمیشوند. بر اساس مقررات موجود، در قانون کار ایران، کار کودکان در ۳۶ عنوان شغلی مانند جوشكاری و كار با وسايل با ارتعاش بالا، کار در گندابها، جمعآوری، حمل و دفن زباله، حفر قنات، کارهای ساختمانی، کار در قالیبافی، نمدبافی، ریسندگی، بافندگی، دامداری، كشتارگاهها، كارخانههای شیشهسازی، آهنگریها، کار در کورههای آجرپزی و... ممنوع است اما نوجوانان و كودكان کار در كنار افراد بزرگسال به هر نوع كارى حتى کارهایی سختتر از وضعیت فيزيكى و سنیشان، با حقوق کمتر بە کار گرفتە میشوند. آنها در این مراکز سالهاست که به کار طاقتفرسا مشغول هستند و در عمل هیچ اقدمی برای اجرایی شدن ممنوعیتهای قانونی انجام نمیگیرد.
*آمار کودکان کار در ایران
طبق آمارهای رسمی، تعداد کودکان کار سه میلیون و آمارهای غیررسمی هفت میلیون نفر برآورد میشود. بیشترین تعداد کودکان کار در فاصله سنی ۱۰ تا ۱۵ سال هستند. تعداد زيادی از کودکان کار در شهرهای بزرگ به کودکان خيابانی معروف هستند. کودک خيابانی دختران و يا پسرانی هستند که هنوز به سن بلوغ نرسيده و برایشان خيابان منبع درآمد و خانه همیشگیشان محسوب میشود. اغلب خانوادههای کودکان به دليل فقر امکان مراقبت از کودکان خود را ندارند. آنها برای ايجاد درآمد و گذران زندگی مجبور هستند کودکان خود را به خيابان بفرستند. فقدان قوانين لازم و هر نوع حمایتی از یکسو و نیاز مالی از سوی دیگر موجب انواع سوءاستفاده از نيروی کار کودک است. اغلب کودکان خيابانی که ترک تحصیلکرده، بهطور متوسط ۱۲ ساعت در روز را برای معیشت و کمک به خانواده خود در خیابانها به سرمی برند. برخی از اين کودکان، بيش از ۵ سال سن ندارند و اغلب آنها با خطرات گوناگون ازجمله تصادف، بزهکاری و سوءاستفاده جنسی مواجه هستند. اين کودکان به مشاغل کاذبی همچون آدامسفروشی، سیگارفروشی، شيشه شوری ماشینها، روزنامهفروشی، شکلات فروشی، وزن کردن، گدايی در شهرها و راهها و ... میپردازند.
*دنیای کودکی با کار کودک به پایان میرسد
کار کردن کودک، نافی حقوق اساسی کودکان است. وجود کار کودک در جامعه يک فاجعه بزرگ انسانی است. کودکی که به دليل فـقر اقتصادی به محیطهای کار کشيده میشود درواقع فـقر را در خود جاودانه میکند. اين کودکان به دليل کار طاقتفرسا با انواع و اقسام افسردگیها، اضطرابها و نگرانیها مواجه هستند که اصلاً با سن آنها هيچ تناسبی ندارد. کودکان بهواسطه کار چنان فرسوده و پژمرده میشوند که خیلیهایشان نە آیندە مناسبی پیدا میکنند و نە میتوانند بازده اقتصادی مفيدی داشته باشند. آنها در فضايی قرار میگیرند که بايد نقش بزرگسالان را انجام دهند و خيلی زود با دنيای کودکیشان خداحافظی میکنند. جمهوری اسلامی موظف است پیماننامههای بینالمللی را رعایت کند و از کودک در تمام شرايط حمايت کند. برای اين کار، تأمين امکان تحصيلات رايگان اجباری، برای ترسیم آیندەای بهتر برای کودکان الزامی است کە غفلت از آن عواقب ناخوشایندی هم برای کودکان و هم جامعە دارد. آموزش، يگانه و ضروریترین و تأثیرگذارترین ابزار برای از بين بردن يا کاهش کار کودکان اســت. درواقع دولت بايد برای خانوادههایی که برای گذراندن زندگی، نيازمند کار کودکان خود میباشند، فرصتهای شغلی مناسب با دستمزد مکفی فراهم آورد تا دیگر نیازی بە کار کودکان نباشد.
*کودکان مهاجر و خارجی در ایران
این گروە از کودکان در جامعه در قیاس باهمنوعان ایرانیشان با مشکلات و دشواریهای بە مراتب بیشتری دست بە گریبان هستند. بخشی از این کودکان از دهات و شهرهای بسیار کوچک به دلیل فقر شدید خانوادههایشان مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ میگردند و اغلب با خانوادههایشان در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن میشوند. علاوه بر طیف فوق ما با کودکان افغانستانی و پاکستانی نیز مواجه هستیم. آنها برای تأمین بخشی از معاش خانواده خود برای کار به خیابانها میآیند و بخشی هم مجبور میشوند برای همیشه در خیابانها برای زندگی باقی بمانند. همه این کودکان در بسیاری از مواقع از حداقل امكانات آموزشی، رفاهی، درمانی و ... محروم هستند. بیتوجهی به این بخش از کودکان و فقر مطلق در میان آنان و خانوادههایشان باعث شده که قاچاق کودکان کار از افغانستان به ایران افزایش یابد.
*نتیجهگیری
مقامات دولتی ایران در سال ۹۷ مدام از تغییر آییننامهها و اولویت قائل شدن برای کودکان کار و خیابانی صحبت کردهاند اما در عمل تغییرات چندانی در زندگی کودکان کار حاصل نشده است و حتی وضعیت کودکان کار روزبهروز بهمراتب بدتر از قبل هم شده است. و عملاً کودکان کار در مواجه با سختیها و استثمار روزافزون، بیدفاع شدهاند. با افزایش بحران اقتصادی، گرانی و بدتر شدن وضعیت معیشتی مردم، بر تعداد کودکان کار افزودهشده است. کودکان کار به دليل نبود قوانين خاص يا قوانين ظالمانه، مبهم و نداشتن حمایتهای اجتماعی از سوی دولت در شرايط نامساعد اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند. آنها مجبور شدهاند در مناطق و محلهای نامناسب در ساعات طولانی با حقـوق ناچيز کار کنند. در ايــران، فقدان برنامههای رفاهی، بیثباتی سياسی، تعدد قدرت، مديريت نادرست اموال عمومی، فساد دستگاههای دولتی و پايين بودن بودجه خدمات اجتماعی و ... بيشترين نقش را در وضع اسفبار زندگی کودکان کار داشته است. اشتغال به کار کودکان حاصل توزیع نابرابر ثروت و شکاف روزافزون طبقاتی نسبت مستقیم دارد؛ چراکه با وخیم شدن وضعیت خانوادهها ازلحاظ اجتماعی و اقتصادی، بخشی از بار سنگین تأمین درآمد خانوادهها روی شانههای نحیف کودکان سنگینی میکند و صدها هزار کودک بهرغم میل باطنی در چرخه کار و تلاش جانفرسا قرارگرفته و نانآوران کوچک خانوادهها میشوند. و البته علل این نابسامانی را باید در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی اتخاذشده حکومت اسلامی در جامعه جستوجو کرد.
افزودن دیدگاه جدید