برگماری ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه توسط رهبر جمهوری اسلامی پاداش به جنايتکاران و نمونه بارز دیگری از بیاعتنایی و لجبازی رهبر حکومت نسبت به افکار عمومی داخلی و بینالمللی و ترجیح آمال و امیال اقلیت حاکم بر منافع ملی کشور است.
ابراهیم رئیسی از سن بیستسالگی تاکنون منصبهای مهمی در قوه قضائیه داشته است. مهمترین ممیزه وی مشارکت مستقیمش در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۶۷ با عضویت در هیئت مرگ با حکم آقای خمینی است. علاوه بر این در پیشینه او سابقه ده سال معاونت قوه قضائیه و ده سال ریاست سازمان بازرسی کل کشور و سمتهای مهمی هم چون دادستان تهران، دادستان کل کشور، دادستان کل دادگاه ویژه روحانیت، عضویت هیئترئیسه مجلس خبرگان، تولیت آستان قدس رضوی و ... وجود دارد.
ابراهیم رئیسی در طول چند دهه در پروندههای مهمی همچون انفجار دفتر نخستوزیری (با همکاری اسدالله لاجوردی)، اعدامهای ۶۷ و پرونده کهریزک متصدی بوده که در تمامی آنها تندترین و خشنترین برخوردها را با استفاده از هر روش و ابزاری تأیید یا عملی کرده است.
ابراهیم رئیسی افزون بر آنکه از سوی خانوادههای هزاران قربانی تابستان سیاه ۶۷ بهعنوان قاتل عزیزانشان متهم است، به شهادت روشن آیتالله منتظری یکی از مراجع مذهبی مورداحترام جامعه، «جنایتکار» خواندهشده است. حال انتصاب کسی که باید در کرسی اتهام بنشیند و در دادگاه افکار عمومی متهم به «جنایت» است به ریاست قوه قضائیه جز سرکشی در برابر افکار عمومی، نمکپاشی بر زخم خانوادههای قربانیان و بدترین انتخاب برای ریاست قوهای است که باید مظهر عدل و داد باشد.
ما امضاکنندگان این بیانیه با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی اما باورمند به یک دموکراسی درون جوش این انتصاب را اوج اصرار و لجبازیهای مکرر رهبر جمهوری اسلامی علیه منافع ملی ایرانیان و مصالح کشور میدانیم و آن را محکوم میکنیم.
ابراهیم رئیسی در دورهای بر صدر قوه قضائیه مینشیند که افکار عمومی ایرانیان به مدد شبکههای هوشیار و همیشه حاضر اجتماعی و حساسیت دوچندان افکار عمومی در سطح جهان، استمرار بیدادگری و فساد در قوه قضایی را سختتر از همیشه کرده است. بنابراین علیرغم تهدیدی که در این انتصاب وجود دارد وی کاری بیش ازآنچه در قبل و عمدتاً در پشتصحنه کرده است حال در روی صحنه، نمیتواند انجام دهد. بنابراین جامعه مدنی و سیاسی کشور میتواند پيگيرانه و بدون تردید بهنقد و اعتراض به عملکرد گذشته و کنونی وی بپردازد.
به روی صحنه آمدن و در برابر چشمان ایرانیان و جهانیان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی، این امکان را فراهم میکند که علیرغم تلاش چند دههای حاکمان و بهخصوص دستاندرکاران جنایتهای دهه شصت برای «فراموشی»، «انکار» و سپس «توجیه و تحریف» آن دوران، هیئتمنصفهای به وسعت افکار عمومی همه ایرانیان تشکیلشده و به «کشف حقیقت» بپردازد و «گذشته را چراغ راه آینده» سازد.
اسامی امضاکنندگان:
آينده آزاد- حميد آقائی - مهدی ابراهیمزاده - تورج ابوذر خانی - مهرداد احمدزاده - حميد احمدزاده - فريد اشکان - بيژن افتخاری - علی افشاری - کامران اميری - مهدی امین زاده - محمد برقعی - مهرداد بهار آراء - امیرحسین بهبودی - محمد بهبودی - بهروز بيات - کوروش پارسا - احمد پورمندی - علی پورنقوی - مريم تنگستانی - نیره توحیدی - ئالان توفیقی - رسول تيهوئيان - مهدی جامی - حسن جعفری - فرزاد جواهری - رضا جوشنی - حميد حسينی - مهدی خانبابا تهرانی - اسماعيل ختائی - امیر خدیر - دریا خدیر - بهروز خسروی - بهروز خليق - اکبر دوستدار - سهراب رزاقی - اسماعيل زرگريان - حسن زهتاب - بهروز ستوده - سيامک سلطانی - اکبر سوری - فرود سياوش پور - معصومه شاپوری - مسعود شب افروز - منصوره شجاعی - الاهه شکرائی - رضا شیرازی - مرتضی صادقی - اسماعيل صفرزاده - پیام عارف - مجيد عبدالرحيم پور - مهدی عربشاهی - هژیر عطاری - کاظم علمداری - محمد صادق علی اصغری - نادر عصاره - احمد علوی - رضا علیجانی - مناف عماری - رضا فانی يزدی - مسعود فراز - عارفه فرهادی - سيامک فريد - سياوش قائنی - يدی قربانی - رحيم قيومی - محسن کاملی - رضا کريمی - علی کشتگر - علی کلایی - پروین کهزادی - جلال کيابی - منوچهر گلشن - روبرتو گودوی - مسعود لدنی - مزدک ليماکشی - ملیحه محمدی - پرویز مختاری - منوچهر مختاری - رضا مسموعی - احمد مشعوف - انوشه مشعوف - ليلی مشعوف - نيما مشعوف - يلدا مشعوف - منوچهر مقصودنيا - پروین ملک - ميلاد ملک - کيوان ملکی - امیر ممبینی - مهدی ممکن - مهران ميرفخرائی - حجت نارنجی - رضا نجابت - احمد نجاتی - محسن نکومنش - فرخ نگهدار - مهدی نوربخش - مرتضی نيکی - احد واحدی - طهماسب وزیری - پروين همتی - توران همتی - محسن یلفانی - حسن یوسفی اشکوری
افزودن دیدگاه جدید