۱۱۳ سال از ۱۴ مرداد تاریخی ۱۲ꓥ٥ میگذرد. سالگرد روزی که در آن مظفرالدین شاه با تمکین به اراده بیدار ملی، ناگزیر از صدور فرمان مشروطیت شد. با تاسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه بود که سرانجام رنج سالها روشنگری اندیشه پردازان پیشا مشروطه و جسارت مدنی جامعه شهری علیه استبداد قجری ببار نشست و سلطنت به محاصره ملت درآمد. این، یک نقطه عطف بیاد ماندنی در روند مبارزه ایرانیان برای قانونیت، آزادی و تجدد بود. نهضت مشروطه گرچه با آنهمه جانبازی، بگونه غم انگیزی گرفتار نارسیها، نارساییها و کژیها شد و نتوانست که دربرآوردن آرمانهایش به کامیابیهای نیازین رسد، اما موفق شد با ورق زدن تاریخ این سرزمین، به گونه نازدودنی مهر و نشان خویش بر سیر تحولات آتی کشور بنشاند.
درست است که تاریخ عیناً تکرار نمیشود اما اینهم نیست که بی تکرارش بدانیم! گذشته، بارها خود را به اشکال مختلف ادامه داده و به رخ کشیده است؛ گرچه هر بار در برآمدی تازه و طرازی دیگر. اگر هم گهگاه در پسرفت اما بیشترش توام با پیشرفت. از اینرو، هر ۱۴ مرداد برای ما ایرانیان فرصتی است در شناخت زوایای نهضت نیاکانی مان و فهم چندوچون پیامدهای آن تا به امروز ایران. اشاره این نوشته، صرفاً به سنت مبارزاتی و پایداریها در این نهضت است که برای ایران اکنونی اهمیتی ویژه دارد: ایستادگیها در برابر حکومت زور و استبداد کنونی و نه گفتنها به آن! تاکید بر تکرار اعتراضات مدنی جسورانه پیشا مشروطیت که خود را همه روزه در اشکال متنوع و ابعاد گسترده علیه حکومت ولایی به نمایش مینهند و البته با کیفیتی که درخور ایران و جهان همروزگار ماست.
در آن چند سال پیشا ۱۴ مرداد ۱۲ꓥ٥، شهرهای بزرگ آن زمان ایران از دل خود انواع اعتراض مدنی علیه استبداد بیرون داد که در نوشتار و سخنوری، عریضه نویسی، تهیه طومار و پخش شبنامه تجلی داشت. ایران کنونی نیز در حال تکرار همان تاریخ است در سطح متعالی و شایسته امروز. پیش چشم ما اعتراضات مدنی به وسعت جریان دارند و با بروز هر روزه شان در شکلی بدیع، جنبش مدنی مخالفت با جمهوری اسلامیرا غناء میبخشند. انواع جلوهها از دلیریهای مدنی علیه نماد ولایی جمهوری اسلامیرا شاهدیم که از نمونههای تازه آنان یکی نیز ابتکار جسورانه اخیر ۱۴ فعال مدنی - سیاسی است در شکل انتشار دو بیانیه. بیانیههایی با مضمون خواهان استعفای خامنهای ولی فقیه و تصریح ضرورت گذر ایران از جمهوری اسلامیبه حقوق بشر و سکولار دمکراسی. بیانیههایی که، بجا و نافذ انگشت بر مسئولیت تعیین کننده این نماد ولایی جمهوری اسلامیدر رساندن مردم ایران و کشور ما به سطح دهشتبار فعلی از فلاکت و فاجعه گذاشته اند.
از مشروطیت به اینسو هیچ تحولی در کشور ما بی فراهم آوردن نیروی مردمیلازم و پشتوانه اجتماعی کافی ممکن نبوده است؛ چرا که قانونمندی تحول سیاسی به همین است. دستاورد تاریخی تسلیم مظفرالدین شاه و سقوط محمد علی شاه کی آسان به دست آمد؟ چه مرارتهایی که آزادیخواهان در این راه ندیدند و چه فداکاریهایی که در آن نه ماه تبریز بپاخاسته صورت نگرفت. نصیب بسیارانی در مسیر انتقادات و اعتراضات به استبداد، نفی بلد بود و مصادره اموال. فراوان بودند نقره داغ شدگانی که بخاطر جسارت ورزی در برابر اعمال عمله و اکره ظلم بر تحته شلاقها از درد تازیانه به خود پیچیدند و کم نبودند گرفتار آمدگان در سیاهچالها که زیر کند و زنجیر جان کندند و یا که جانباز سنگر نبرد و سر باخته بالای دار شدند. مگر دربار قاجار بدون سالهاایستادگی مردمیعقب مینشست؟ کی و کجا شاه لیاخوف نشان خود را در برابر خیزش عمومیناگزیر از فرار میدید، اگر که تدارک بسیج اعتراضی همگانی از سوی پیشتازان جسور و آماده فداکاری در میان نبود؟
ایران امروز نیز مقدم بر هر چیز، برخاستن علیه کانون زور و فساد و ماجراجویی را لازم دارد که همگان میدانند کسی و کانونی نیست مگر شخص ولی فقیه، اصل و ساختار ولایت فقیه و بازوهای اجرایی آن. تحقق هر راهکار اثباتی رهگشا و افق گشا در زمینه نحوه گذار از جمهوری اسلامی، که طرح و ترویج آنها بنوبه و در جای خود بسی لازم و مفیدند، فقط و فقط منوط است مقدمتاً به تامین نیروی نیازین برای مقابله با زور ولایی. طراحی نوع عبور از نظام تنها بر متنایستادگیها و تولید نیروی مقاومت است که معنی واقعی پیدا میکنند! برای عقب نشاندن نظام جمهوری اسلامیدر راستای راندن آن سوی انحلال، اول از همه بسیج نیروی مردمیرا نیاز داریم. این، ضرورت محوری هر تحول سیاسی در کشور است و میباید که وظیفه و دستور مقدم تلقی شود. جز آن، بهترین طرحها، نوعی از بازی و دقیق تر به بازی گرفته شدن خواهد بود در زمین ولایت فقیه بمثابه صاحب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، ولو که از نیت خیر نیز برخیزند. لازمه چنین بسیجی هم، جسارت ورزیدنهاست علیه نظام و نشانه رفتن کانون اصلی قدرت در جمهوری اسلامیبرای کنار زدن و برچیدن نهاد بنیاد محوری که اصلاح آن تنها به از میان برداشتن اش میسر میشود. در چنین شرایطی است که میباید هر اقدام مدنی با سمتگیری دمکراسی علیه ولایت فقیه را پشتیبان شد و با همه توان به تقویت آن همت گماشت تا بتوان متکی بر همگی ملت از کلیت جمهوری اسلامیبگذشت.
هر دو بیانیه ۱۴ نفره، از نمونههای بازتاب دهنده اراده ملی ما در ۱۴ مرداد امروزین ایران است. بیانیههایی که بگونه مسئولانه گذر از این رژیم را مسالمت آمیز خواسته اند و برپایی انتخابات آزاد، رفراندوم و تاسیس حکومت به دست شهروندان آزاد را پیش کشیده اند. این بیانیهها در مضمون و نوع بیان، بیانگر احیای روحیه نهضت تاریخی مشروطه اند در حالای ایران. ایرانی که در جوشش برای گذر از جمهوری اسلامیبه جمهوریت واقعی در مضمون سکولار دمکراتیک به سر میبرد. این جوش و خروشها را میباید در هم گره زد تا فردای خوب ایران حاصلاید. باید دستان این ۱۴ صدای رسا را به گرمیفشرد و معترضان و دیگر منتقدان پرشمار در جامعه را تشویق کرد که آنان هم دست اندر کار ابتکاراتی مشابه شوند. بدینگونه است که میتوان پرچم مبارزه علیه جمهوری اسلامیدر وجود بیشماران مبارز را برافراشته یافت. روحیه محافظه کاری در برابر جمهوری اسلامی، یارو یاور ولایت فقیه است.
در لحظه معین کنونی، مهم است بر این تاکید شود که پشتیبانی از اقدام شجاعانه این 14 نفر فعال مدنی – سیاسی و مشخصاً هم مفاد بیانیه دوم آنان، پیش از همه عبارتست از دفاع از حقوق شهروندی آنها در برابر تعرضات حکومتی علیه آنان. بازداشت و شکار تک تک این امضاء کنندگان شروع شده و حتی فشار بر خانوادههای این ۱۴ نفر رو به تشدید گذاشته است. بخاطر باید داشت که اعتراض به هرگونه اقدام حکومتیها علیه اینان، دفاع از خواستهای درستی است که آنها در نوشتارهایشان پیش کشیده اند. نباید به دام گمانهها و بدگمانیها افتاد که در مورد اصالت این پروژه دامن زده میشود. اصل را باید بر مضامینی قرار داد که بیانیهها بر آنها تصریح دارند: خامنهای ولی فقیه و ولایت فقیه و جمهوری اسلامیبروند و جمهوریت و دمکراسی جایگزین آن شود! آری، هر تعدی به ۱۴نفر را تعرض به حقیقت بدانیم و از حقیقت دفاع کنیم.
بگوییم و از تکرارش باز نمانیم که از بهم پیوستن این نوع تجمعهای خرد هست که میتوان در سطح کلان به یک ما ملی رسید. مبادا که این دو بیانیه متوالی و مکمل را در تعداد ۱۴ نفر خلاصه کنیم. آن را صدایی بشنویم پیام رسان حرف دل میلیونها ایرانی به تنگ آمده از دست جمهوری اسلامیو مخصوصاً با رهبریت خامنهای ولی فقیه. این بیانیهها را آرزوی میلیونها انسان ایرانی رنجور از نکبت جمهوری اسلامیبدانیم که در اکنون خود روگردان تر و گریزان تر از همیشه نسبت به این نظام اند. پشتیبانی از حرکت جسورانه و مدنی امضاء کنندگان این بیانیهها و راه انداختن کارزار علیه هرگونه فشار حکومتی به آنها، وظیفهای است ملی. ما تنها در پشتیبانی از همدیگر است که خواهیم توانست رودی خروشان باشیم در محاصره ولایت - این ستون خیمه نظام. جنبش علیه جمهوری اسلامی، ادامه نهضت مشروطیت در امروز ایران است و مقصد در آن، استقرار جمهوریتی سکولار دمکرات در کشور. باشد که دستان دراز شده ابتکارورز از هرسو با هم گره بخورند و در هم دوخته شوند.
۱۰ مرداد ماه ۱۳۹ꓥ
دیدگاهها
درود بر آقای بهزاد کریمی
درود بر آقای بهزاد کریمی
یاشاسین ۱۴نفر
یاشاسین ۱۴نفر
افزودن دیدگاه جدید