رفتن به محتوای اصلی

گذر و نظری بر رویداد های کارگری هفتە

گذر و نظری بر رویداد های کارگری هفتە

سیاست نخ نمای سرکوب حاکمیت، ایستادگی کم نظیر فعالان کارگری
گویی سیاست سرکوب، در رژیم جمهوری اسلامی ایران پایانی ندارد، این رژیم به غیر از سیاست "النصر بالرعب" دیگر تکیه گاهی برای آن که بتواند بودنش را توجیه کند، دستاویز دیگری برایش باقی نمانده است.

در هفته گذشته شاهد بودیم که دادگاه های فرمایشی در سیستم قضایی حاکمیت اسلامی که بیشتر آلت دست نهاد های امنیتی است، چگونه گروه گروه از کارگران، دانشجویان و نویسندگان را در این بی دادگاه ها به محاکمه کشیدند و با حکم های از پیش طراحی شده در وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه سعی کردند، خفقان بیشتر را در جهت حفظ منافع باندهای مافیایی آیت الله های حکومتی، نیرو های امنیتی - نظامی و محفل های غارت و چپاول کشور بیش از پیش حاکم کنند.

اما آن چه دراین بی دادگاه ها اتفاق می افتد واقعه ای دیگری است که نشان می دهد هر اندازه که رژیم جمهوری اسلامی ایران فرتوت تر، ناکارآمدتر و ناتوان تر می شود و در نتیجه به ابزار داغ و درفش در سرکوب فعالان کارگری، نویسندگان، روزنامه نگارن، معلمان و دگر اندیشان متکی می گردد، بیشتر از آن جوانان و فعالان مدنی و سیاسی در ایران با شجاعت کم نظیری در برابر این نظام سراسر فاسد می ایستند و با انگیزه ای به مراتب قوتر از قبل به مبارزه ادامه می دهند.

چنین ایستادگی از شرایط رو به گسترش مبارزه علیه رژیم حکایت دارد، بی ارتباط نیست که وزیر کشور دولت روحانی در گفت و گو با رسانه ها اعلام می کند: "میزان نارضایتی مردم بیشتر شده است"، امروز دیگر هر فرد که دستگیر می شود در ذهن مردم یک ناجی، یاور و قهرمان است و در مقابل هر چقدر رژیم بیشتر سرکوب می کند به همان اندازه در نزد اکثریت مردم مطرود و منفور است.

شاهد هستیم که، بی دادگاه های جمهوری اسلامی ایران همچنان محکومیت فعالان کارگری، معلمان و دگر اندیشان را با خشونت و سرعت بیشتری سازمان داده اند، برای مثال:

* دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران را به ۸ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ضربه شلاق محکوم کردند.

* چهارشنبه ۲۳ مرداد در دادگاه شوش، 10 کارگر نیشکر هفت‌تپه محاکمه شدند، که اسامی آن ها به شرح زیر است:
حسین انصاری زاده - محمد خنیفر - فیصل ثعالبی - صاب ظهیری - عادل سماعی- اسماعیل جعادله - بنی نعامی - امیدازادی - رستم عبدلله زاده - عصمت اله کیانی، این کارگران شجاعانه در برابر بی دادگاه شوش ایستادند و با غرور گفتند:" ما از حقمان دفاع کرده ایم".

اتهام درج شده در پرونده آن ها عبارت بود از: "تجمع غیر قانونی در راستای خواست تغییر مدیریت و آزادی اسماعیل بخشی".

-در رستای تشدید سیاست سرکوب رژیم،

*حکم ۴ سال و ۶ ماه زندان و دو سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی برای مسعود کاظمی صادر شد. اتهام این روزنامه نگار توهین به رهبری، نشر اکاذیب و توهین به مقامات دیگر است.

*حکم ۸ سال حبس سینا عمرانی، فعال دانشجویی توسط قاضی صلواتی تایید گشت.

* مرداس طاهری از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به یک سال حبس تعلیقی محکوم گردید.

*فاروق ایزدی، محقق و مترجم بهایی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد.

*سپیده قلیان، فعال کارگری در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شد. وی در دادگاه اعلام داشت که در زمان بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف ساختگی شده و اتهامات وارده را قبول ندارد.

* دادگاه تجدید نظر حامد آیینه وند، این روزنامه‌نگار را به ۶ سال حبس محکوم کرد. او در تیرماه سال گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود.

* بازجویی از ناهید خداجو عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران در شعبه ۴ بازپرسی دادسرای اوین نیز برگزار شد. اتهام ناهید خداجو "اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی" و "اخلال در نظم و آسایش داخلی کشور" عنوان شده است، که سراسر این اتهامات کذب است و پایه و اساسی حتی در اندازه خود قوانین جمهوری اسلامی برای محکومیت او وجود ندارد.

* دادگاه بدوی امیرحسین محمدی فرد و ساناز الهیاری به ریاست قاضی مقیسه برگزار گردید. در طول دادگاه قاضی اجازه هیچ دفاعی را به این دو تن نداد و با تودیع وثیقه برای ساناز الهیاری نیز مخالفت کرد.

*فرهاد شیخی، از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر توسط دادگاه کیفری دو تهران، به ۴ ماه حبس و ۵ ضربه شلاق محکوم شد.

*جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مرضیه امیری، خبرنگار روزنامه شرق و از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. اتهام های مرضیه امیری "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" و "اخلال در نظم عمومی" اعلام شده است. مقیسه رییس دادگاه با درخواست وی مبنی بر تبدیل قرار بازداشت موقت به صدور قرار وثیقه مخالفت کرد و ...

این نوع احکام در حالی صادر می شود که دستگیری فعالان کارگری و دانشجویانی که به حمایت از کارگران اقدام کرده اند، همچنان از سوی نیرو های امنیتی ادامه دارد.

* نزدیک به دوهفته از بازداشت فرید لطف آبادی، هیراد پیربداقی رهام و یگانه می‌گذرد، تا این تاریخ هیچ اطلاعی از محل بازداشت این عزیزان از سوی مسوولان امنیتی و قضایی منتشر نشده است.

* شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران را بازداشت می کنند و بیشتر از 20 روز وی را مورد بازجویی قرارد می دهند، او از همان روز دستگیری ممنوع الملاقات بوده است.

*پیشتر نیز برای عاطفه‌ رنگریز، یکی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر نیز وثیقه سنگین ۲ میلیارد تومانی صادر شده بود. عاطفه رنگریز با وجود تأمین وثیقه هنوز در زندان قرچک ورامین به سر می‌برد و خبری از آزادی او نیست.

پرسش در این است که برنامه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران برای چنین دستگیری های گسترده ای حکایت از چه واقعیتی دارد؟

امروز جمهوری اسلامی ایران دیگر اقتدار دهه ها قبل خود را ندارد، اقتصادی ویران، سیاستی شکست خورد و جامعه ای ناراضی در برابر حاکمیت قرار دارد، از هر زمان آسیب پذیر تر شده و به همان نسبت تسلط خود را بر مدیریت بحران از دست داده است، از این رو با تکیه بر سیاست وحشت و سرکوب سعی می کند، اقتدار خود را حفظ کند، غافل این که دیگر افکار عمومی تغییر کرده، دیگر نه اعتقادی در ارکان حکومت باقی است و نه داستان های بهشت و جهنم کسی را فریب می دهد، امثال رئیسی ها برای رای آوردن در انتخابات، خود را به تتلو می چسبانند و سردمداران رژیم برای خود کاخ های میلیاردی، همراه با بازگشایی حساب های خارج از کشور در بانک های مختلف کشور های غربی را فخر می دانند و با تابعیت دوگانه تا مرز وطن فروشی پیش می روند...

زندانبانان زن در زندان ها، زیر دستکش هایشان ناخن هایی مانیکور شده را پنهان می کنند و برای هم، از پیرسینگ کردنِ دور ناف خود سخن ها می گویند.

آن ها با ابروهایی رنگ شده و در سنین مختلف گاهی اوقات پیشانی و دور لبهای شان را بوتاکس می کنند.

به قول گلرخ ایرایی:"

همین زنان به راحتی می توانند به دستور مافوق، زنی را که به خاطر تفکری متفاوت یا هر اتهام و جرم دیگری در زندان است، شلاق بزنند و در موارد دیگر به روایت خودشان زندانیِ اعدامی را با زورِ باتوم و شوکر از سلول انفرادی پای چوبه دار ببرند و به واسطه امرار معاش در قتل های حکومتیِ سیستمی که مزدورش شده اند، سهیم شوند".

واقعیت در این است که، از نظام جمهوری اسلامی ایران، فقط یک دکور مانده و جمعی اختلاس گر و مزدور، فقط همین.

چنین رژیمی از فردای خود نگران است و با تمام توان به سیاست بگیر و ببند تکیه کرده است.

اما به همان اندازه که رژیم از درون پوسیده است، طی چند سال گذشته با گسترش مبارزه مدنی و رشد مبارزه کارگری، نسلی به میدان آمده که محکم و استوار آماده هزینه دادن برای آرمان هایش است، نسلی که از حمایت بخش وسیعی از جنبش عدالت طلبی و آزادی خواهان ایران پشتیبانی می شوند، نسلی که در بالا به آن اشاره شد و فردای ایران را رقم خواهند زد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید