ژیلبرت اشکار در این مقاله به نا آرامیهای اخیر در اجزایر و سودان می پردازد. آقای اشکار معتقد است که "بهار عربی" یک پروسه دراز مدت است و نه یک مقوله کوتاه مدت. او معتقد است که معنای واقعی "بهار عربی" مقولهای درازمدت است و شاید برای سالها و چه بسا دههها، ادامه یابد.
در اینجا بخش نهائی مقاله را تقدیم می کنم. در این بخش که عمدتا به مبارزه سودان پرداخته می شود او به ساختار مبارزه و تشکلهای مختلف آن و ارزیابیش از علل دیرپائی مبارزه سودان می پردازد.
--------------------
رادیکالیسم موجود به بعضی کیفیتهای استثنائی جنبش سودان مرتبط است: رهبری سیاسی استثنائی. جنبش الجزایر محدود به تکثر و موازی بودن ارگانهای متشکله آن است. گروههائی از دانشجویان از طریق رسانههای احتماعی با برخی گروههای لیبرال و چپگرای اپوزیسیون و اصناف کارمندی و پروفسیونلها، هماهنگی میکنند، اما هیچکدام از این گروهها نمیتوانند ادعای رهبری کنند. برعکس، هیچ کس نمیتواند رهبری "نیروهای اعلام آزادی و تحول" (اف دی اف سی) در سودان را انکار کند.
در این ائتلاف که حول اعلامیهای که در اول ژانویه به تصویب اعضای ائتلاف رسید، برقرار شد، نقش "انجمن پروفسیونلهای سودانی" (اس پی ا) مرکزیت دارد. «اس پی ا» در واقع مجموعه یا جُنگی از دکترها، ژورنالیستها و حقوقدانان است که بطور مخفیانه در اکتبر 2016 به وجود آمد و سپس معلمان، مهندسان ، دکترهای داروسازی، هنرمندان و ، در همین اواخر،کارگران کارخانهها و کارگران راهآهن هم به انها پیوستند.
«اف دی اف سی» در عین حال شامل احزاب اپوزیسیون نیز میشود؛ که از «حزب ملی امت» به رهبری صادق المهدی (او لیبرال و از یک شاخه صوفیان است که دو بار در دهه 1960 و دهه 1980 نخست وزیر سودان شد) تا حزب کمونیست سودان را در بر می گیرد. (حزب کمونیست سودان وسیعترین حزب کمونیست دنیای عرب است که نسبت به دهه 1960 بطور قابل توجهی تضعیف شده است). این ائتلاف همچنین شامل گروههای مسلحی است که با رژیم بشیر درگیر بودهاند. دو گروه فمینیستی در این ائتلاف هستند یکی «ابتکار نه به تبعیض علیه زنان» و دیگری «سازمان گروههای سیاسی غیر نظامی زنان فمینیست». نفوذ آنها در این ائتلاف مشهود است. منجمله اینکه در لیست خواسته های ائتلاف، کنار گذاشتن 40% کرسیهای مجلس مقننه برای زنان است.
داوید پیلینگ، ژورنالیست فاینانشال تایمز به قیاسهایی میپردازد که معمولاً در اظهارات چپ شاهدیم: هرچند که این تلاش همگانی به تکنولوژی قرن بیست و یکم، به قدرت تلفنهای هوشمند و هشتگ، بدهکار است، ولی احساس بازگشت به گذشتههای انقلابی در این جنبش سکولار و سندیکالیست هم وجود دارد. نمیتوانیم به یقین بگوییم که روسیه در زمان سرنگونی تزار چه احساسی داشت یا فرانسه 1871 در آن دوران پرشور و ایدئآلیستی، هر چند کوتاه مدت، کمون پاریس چه احساسی داشت؛ اما آن احساس باید شبیه احساسی باشد که در خارطوم در آوریل 2019 پدید آمده بود.
«اف دی اف سی» با فرماندهی عالی نظامی بر سر اینکه کدام نیرو باید در دورا ن گذار رهبری سودان را داشته باشد و اینکه این دوره چقدر طول بکشد، در افتاده است. «ائتلاف» خواهان استقرار شورای مستقلی است که اکثریت آن با ائتلاف باشد و نیروهای نظامی در اقلیت باشند. در حالی که نظامیها اصرار دارند که کنترل را در دست داشته باشند. به نظر تناقضی در کار است که «ائتلاف» میخواهد دوران گذار، سه سال طول بکشد؛ ولی نظامیها میخواهند این دوره به حداقل ممکن تقلیل یابد. اما «اف دی اف سی» از انتخابات شورای قانون اساسی، مقننه و انتخابات ریاست جمهوری در تونس و مصر که این انتخابات را پس از دوره گذار کوتاهی راه انداختند، در یافتهاند که این کوتاه بودن، به پولاریزه کردن نیروهای ارتجاعی علیه نیرهای مترقی می انجامد. آنهابه زمان احتیاج دارند. زمان برای برپاکردن مؤسساتی که مدافع حکومتی دموکراتیک و سکولار باشند. حکومتی که در موضوعات اجتماعی، اقتصادی و مقولات زنان – آنچنان که در پیش نویس قانون اساسی دوران گذار آمده است - برخوردی مترقی داشته باشد. همچنین، آنها نیازمند زمان هستند که سازمان سیاسیای برپاکنند که قادر باشد از رهبری تودهای آنها دفاع کند.
اینها توضیح می دهند که چرا مبارزه سودان به مراتب بیشتر از مبارزه الجزایر باعث نگرانی ارتجاعیون منطقه شده است. شورای «جی سی سی» – عربستان سعودی و امارات و به همان اندازه قطر، همگی قبل از سرنگونی بشیر به او پیشنهاد کمک داده بودند. عربستان سعودی و امارات هم اکنون پشتیبانیشان از نظامیان سودانی را ( به رهبری نظامیانی که در یمن در صفوف آنها بودند) گسترش دادهاند. آنها می کوشند در «اف سی اف سی» انشعاب راه بیاندازند – از طریق جلب "معتدلها" مخصوصاً حزب ملی امت – و در همان حال نظامیان را به عوام فریبی مذهبی تشویق میکنند. ( آنها "ائتلاف را متهم میکنند که می خواهد «شریعت» را از قانون اساسی سودان حذف کند). آنها در این کارزار از کمک سلفیها و اخوان المسلمین برخوردارند و هر دوی آنها مدعی رهبری جنبش هستند.
قیاس داوید پیلینگ را به کار میبرم و سئوال میکنم آیا همین ترفندها منجر به رادیکالیزه کردن انقلابی مشابه روسیه 1917 یا حمام خون همچون خاتمه کمون پاریس می گردد؟ آبرگ برندهای که در دست انقلابیون سودانی است، نفوذ عظیم آنها در ارکان نظامی و افسران ردههای پائین است؛ چنان که برخی از آن افسران با اسلحه خود از تظاهرکنندگان دفاع کردند. این دلیلی است که رهبران ارتش علیرغم خواسته های بشیر حاضر نشدند علیه تظاهرکنندگان عمل کنند. همانند روسیه و پاریس، این محور تعیین کنندهای است که فرجام انقلاب سودان را روشن میکند.
---------------------------------
*این مقاله در نشریه «Nation» به تاریخ 25 ژوئن 2019 منتشر شده است.
https://www.thenation.com/article/arab-spring-sudan-algeria-iraq-egypt-…
دیدگاهها
بسیارحرف به جا وپسندیده ای…
بسیارحرف به جا وپسندیده ای همین موضوع درایران نیزصدق میکندارگانهای دموکراسی بایددرایران جابیافتد وگرنه راحت به راست خواهدچرخیدچه ازافکارسرمایه چه ازافکارتندچپ روانه هردوامکان یادگیری توده مردم برای دفاع ازحقوقشان راازبین میبرندگروه های به اصطلاح رادیکال حتی اگراوضاع الان ایران رابااکتبرمقایسه کنند بایدبه دست تنگی خوداعتراف کنندهنوزحتی تئوری های سرمایه درایران کاملا جانیفتاده تا توده بدیل آنراجستجوکندالبته این امرچنانچه درمحیط مساعدقرارگیردکه همان دموکراسی باشدسریع اتفاق می افتدوبازهم به همان حرف اول می سیم که همان زمان لازم است
افزودن دیدگاه جدید