سوسیالیسم را امروز باید در میان مردم با صدای بلند فریاد زد. امروز تمامی جنبش های مترقی آزادیخواه، چالشگران راه حفاظت و زنده نگهداشتن زیست بر کره زمین، مبارزان راه عدالت اجتماعی و توده هایی که در راه گسسستن هر گونه زنجیرهای تبعیض و سلطه ای هستند، به دنبال آلترناتیو جایگزینی برای نظام سرمایه داری جهانی حاکمه، بخصوص سرمایه داری کلان و نئولیبرالیستی هستند. بنا بر این، در پارادایم خود سانسوری شرمسارانه بعد از دوران جنگ سرد، نباید آلترناتیو سوسیالیستی را در مفهوم تنگ "عدالت اجتماعی" زندانی کرد. باید آلترناتیو سوسیالیستی را با غرور و درک آگاهانه و روشن بینانه ای که شایسته چالشگران پیشاهنگ اردوگاه کار و زحمت در دوران ما است، با صدایی رسا فریاد زد.
آیا نیروهایی مانند اخوان المسلمین از اعلام ماهیت و هویت های ارتجاعی خویش شرمسار هستند؟ آیا فاشیستها و ناسیونالیستها در اعلام اهداف تبعیض گرانه و نژادپرستانه خویش به خود سانسوری میپردازند؟ آیا نئولیبرالسم نماینده سرمایه داری کلان جهانی در دروغ، فریب و پروپاگانداهای خود جهت شستشوی مغزی و کنترل افکار و کردارهای اجتماعی قدمی به عقب میگذارند، آیا جمهوری اسلامی ایران که در فکر صادر کردن حکومت شریعتی خویش به کل خاورمیانه است، از گفتار ها و کردارها و جنایات خویش در عرض چهل سال گذشته شرمسار است؟ آیا آنها از کفتن اینکه خواهان پیاده کردن نظامی اسلامی هستند شرمسار بوده و خود سانسوری میکنند؟
پتانسیل های دموکراتیک موجود در لیبرال دموکراسی چه در دیگر اشکال جمهوریخواهی و یا مونارشی و مشروطه پارلمانی، دارای ظرفیت های لازم برای بازگشت ناپذیر کردن نظام سرمایه داری در شرایط انتخاب شدن نمایندگان اردوگاه کار را فراهم نمی کند. این نظام های ساختاری سیاسی که در دوران بعد از رنسانس شکل گرفته اند، بر بنیان های حفاظت، تضمین و تامین حقوق فردی بر ثروت و کالاهای سرمایه ای، به قیمت حذف حقوق گروهی و اجتماعی مبتنی هستند.
چرا باید این پیشاهنگان اردوگاه کار و آلترناتیو سوسیالیستی باشند که از بردن شفاف نظام برنامه ای آلترناتیو سوسیالیستی خویش به میان توده ها دوری بجویند؟ کلمه "سوسیالیسم" را فقط میتوان بصورت های نادر و پراکنده در گوشه کنار اسناد قطور حزبی پیدا کرد، نه در اسناد ترویجی و تبلیغی روزانه. این در شرایطی است نسل های بپا خاسته در دانشگاه ها، در تظاهرات خیابانی، در زندان ها و اعتصابات محل کار، به دنبال یافتن آلترناتیو منسجمی هستند تا بصورت یک فانوس دریایی آنها را از جهنمی که در آن غرق میشوند، بسوی روشنایی جایگزینی راهنمائی کند. این آلترناتیو را نمیشود فقط در "عدالت اجتماعی" خلاصه نمود. ترجمه فارسی سوسیالیسم، در مفهوم تنگ عدالت اجتماعی جا ی نمیگیرد.
سوسیالیسم، آغازی جدید، زایشی تازه و آفرینش نوینی از نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستی منسجمی است؛ که بر پایه های نظام ارزشی آنتی تز و آلترناتیو سرمایه داری حاکم مبتنی است. سوسیالیسم نه فقط در جمهوریخواهی خلاصه میشود، نه در عدالت اجتماعی. نه فقط در دموکراسی و انتخابات آزاد خلاصه میگردد، نه در مبارزه جهت تامین و تثبیت حداقل بیمه عمومی و دستمزد کارگران. سوسیالیسم بر مبنا و پایه های تعریف های نظام ارزش مندی انسان دوران پسا سرمایه داری پایه ریزی میگردد.
اگر نظام ارزشی سرمایه داری بر پایه های رقابت در مصرف گرایی جهت افزایش میزان فروش که به نوبه خود موجب افزایش فزاینده و بی وقفه چرخه های تولیدات کالاها و خدمات میگردند که در روند خود موجب افزایش سودآوری برای سرمایه داری حاکمه گشته و موجب افزایش ارزش سهام شرکت ها میگردد. در این نظام کارآفرینی، تامین اجتماعی و بهداشت و آموزش عمومی همگی در خدمت و تکمیل کننده اهداف سود جویانه و ثروت اندوزانه سرمایه داری حاکمه هستند. بر اساس نظام ضد ارزشی سرمایه داری که دیگر موجودات را فقط در ردیف کالاهای مصرفی دیگر قرار میدهد. بر اساس نظام ضد ارزشی سرمایه داری که دیگر موجودات را فقط در ردیف کالاهای مصرفی دیگر قرار میدهد. در نظام ارزشی سرمایه داری، افزایش سود و ثروت از طریق افزایش تورم، که یکی از پایه ها و انگیزه های اصلی سرمایه گذاری و اندوختن ثروت شخصی مبتنی است، نظام ارزشی سوسیالیستی بر پایه های کدامین نظام های ارزشی مبتنی است؟
حرص و آز و طمع پایان ناپذیر در نظام سرمایه داری جهت افزایش سود و ثروت اندوزی، موجب میگردد تا نه فقط منابع طبیعی کره زمین هر چه زودتر از بین بروند، گرمایش کره زمین هر چه سریعتر گام به گام در مسیر نابودی زیست طبیعی هدایت گردد، بلکه هر چه قدر محدودیت امکانات طبیعی، بازاری و انسانی مانع از آن میگردد تا این حرص و طمع صاحبان سرمایه های کلان سیراب گردند، شرایط برای جنگ افروزی جهت تقسیم و باز تقسیم ، به چنگ آوردن و کنترل منابع طبیعی و بازارهای جهانی بیشتر میگردد.
اگر یکی از پایه های اساسی ارزشی نظام سوسیالیستی را بر اساس محور و مرکز ثقل قرار دادن "انسان" و رفاه و سعادت انسانی قرار داده باشیم، در این نظام ارزشی انسان ها به دو گروه صاحبان سرمایه ها و آنهایی که برای صاحبان سرمایه ها کار میکنند، تقسیم نمیگردند. نظام ارزشی "انسان" محور بر پایه های زیست هارمونیک آنسان ها با همدیگر و با دیگر موجودات طبیعی و زنده بر روی کره زمین مبتنی است. رابطه میان انسان ها بر پایه های تیمی و گروهی همه برای یکی و یکی برای همه مبتنی است.
اگر رکن دیگر نظام ارزشی سوسیالیستی بر پایه های نقش ارزش آفرینی کار مبتنی بدانیم، نظام و واحدهای سنجشی و تبادلات اقتصادی نیز بر پایه های ارزش آفرینی "کار" مبتنی خواهند بود، نه بر اساس ساخت و پاخت های سوداگرانه در بازارهای پولی، مالی و سهامی جهانی. نظام ارزش آفرینی "کار" محوری فقط میتواند از طریق نقش کنترل کننده حاکمیت سیاسی اردوگاه کار میسر بوده و تنها از آن طریق است که میتوان از سقوط و عقب گشت مجدد آن بدست قدرتمداری سرمایه داری کلان ممانعت نمود.
یکی دیگر از پایه های نظام ارزشی آلترناتیو سوسیالیستی را میتوان بر پایه های کارکرد "گروهی" ، "تیمی" و یا "تعاونی" تعریف نموده باشیم. در یک چنین نظام ارزشی و در ادامه آن رقابت های " تیمی، گروهی و تعاونی" میتوان به فزایندگی و رشد بهره وری ارزشی بیشتر منجر گردد، که در آن ارزش های آفریده شده و افزوده گروهی با نظام سنجشی کار ارزشی جدید، متعلق به تمامی اعضای گروه و سپس تمامی جامعه هستند. از این زامیه است که سوسیالیسم مخالف خصوصی سازی است. در این نظام امکانات آفریده شده توسط تکنولوژی مدرن و شیوه های پیشرفته مدیریت دیگر آقا بالا سرهای صاحبان سرمایه خارج از گروه وجود خارجی ندارند تا افزوده ارزش آفریده شده توسط گروه را به کیسه های حرص و طمع سیراب ناپذیر خویش انباشته و به مافیاهای قدرت تبدیل گردند.
شاید بشود در مورد چهارمین رکن پایه های ارزشی آلترناتیو نوین، به جنبه های "ارزش های فرهنگی سوسیالیستی" پرداخت. در این نظام فرهنگی، رفاه و سعادت فردی، در فرایند تامین رفاه و سعادت همگانی مفهوم پیدا میکند. انباشت ارزش های اجتماعی در راه تامین نیازهای اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، بهداشتی، هنری، ورزشی و علمی و دیگر نیازهای انسانی و زیست محیطی واقع میگردد.
انسان موجودی است که جنبه های فلسفی اندیشه فکری و رفتاری آن از تجربه اندوزی، تکرار رفتار غریزه طبیعی، تفکر کردن، دانش علمی، تکرار الگوهای رفتاری اجتماعی و سنتی، تنظیم رابطه با قدرت مداری، و دیگر نظام های ارزشی مشابه مانند اخلاقیات فردی واجتماعی تشکیل میگردد. تغییرات در فرهنگ اجتماعی لازمه اش ایجاد تغییر و تحول در تمامی عرصه های ارزشی ذکر شذه را ایجاب میکند. از این بابت شاید تحول و دگرگونی فرهنگی یکی از سخت ترین بخش های تحول آفرینی سوسیالیستی را در بر گیرد.
دیدگاهها
حرف شما درست اماتاپایه های…
حرف شما درست اماتاپایه های مادی درست نشده باشد سوسیالیزم پانمی گیردحال فرض کنیم عقب مانده ترین جوامع دردنیا بامعجزه ای دارای پیشترفته ترین فرهنگ شوندبازهم سوسیالیزم پانمی گیرداین بایدآویزه گوش کنیم که سوسیالزم ازسرمایه داری پیشترفته تراست یعنی وقتی کشوری سوسیالیستی شدمیشودبهشت بقیه مردم جهان میشودالگو که این خودپایه های مادی قوی علمی درهمه جهات چه دراستفاده ازعلم برای زندگی بهترچه درفرهنگ مردم غلو نمی کنم برنامه حزب جواب تمامی مشکلات است رویا نیست روی زمین ودست یافتنی است این خودپایه ای محکم برای سوسیالزم است ولی زیبایی سوسالیزم به معنای اخص رادرست میفرمایید
افزودن دیدگاه جدید