بررسی های من در باره آسیب شناسی اپوزیسیون ایران به یک معنا از نیمه دوم دهه 80 آغاز و در نیمه نخست دهه 90 با تمرکز درباره نقد انقلاب ایران و جنبش چپ تداوم یافت. ضرورت نواندیشی در چپ و گذار از گفتمان "ضد امپریالیستی" و خشونت گرایی به گفتمان دمکراتیک و درهم آمیختن آن با عدالت اجتماعی، فمینیسم، محیط زیست و ضد نژادپرستی و ضد تبعیض موضوعات اصلی آسیب شناسی چپ در آن دوره بود. ادامه این اسیب شناسی و جستجوی راهکار در دهه نخست قرن و یکم با نقد صور گونانگون اقتدارهای سنتی و کاریزماتیک در ایران و بررسی چالش های پیش رو در گذار به اقتدار عقلانی و دمکراتیک و با تمرکز بر پروژه جمهوری خواهی، تحول طلبی و صدای سوم در تمایز از میلیتاریسم و بنیادگرایی اسلامی به نقد پروژه های تلاش برای اصلاح نظام یا بازگشت به گذشته ادامه یافت. در دهه اخیر این بررسی ها علاوه بر نقد گفتمان اصلاح نظام از درون تمرکز ویژه ای در نقد هرگونه آلترناتیو سازی در خارج از طریق اتکا به قدرت های بیگانه و تاکید بر رویکرد به تقویت جامعه مدنی در چالش نظام تمرکز یافت. در 5 سال اخیر اما نقد گسترش نوستالژی گرایی در ایران، بررسی گسست های نسلی و جنسیتی و اتنیکی در اپوزسیون، پدیده "انزجار یا گریز از سیاست" در سیاسی ترین مردم منطقه و درنگ در "گیرکردگی" سیاست به ویژه در اپوزیسیون به رغم نارضایتی همگانی از نظام در ایران، و همزمان توجه دادن به اهمیت فرهنگ سازی، نهاد سازی و گفتمان سازی در جامعه از الویت ویژه ای برای من برخوردار شدند. این دوره از بررسی آسیب شناسانه من با گفتگویی با سعید افشار در رادیوی همبستگی شروع شد و سپس در گفتگو با سیروس ملکوتی در یک برنامه تلویزیونی و گفتگو با رادیو فرانسه و...ادامه یافت. علاوه بر ان مقالاتی نیز در این زمینه طی این سالها منتشر کردم. در جدیدترین گفتگوی یک ساعته خود با آقای شهرام همایون در برنامه کانال یک به گوشه هایی از این آسیب شناسی اپوزیسیون پرداختم این گفتگو مورد توجه بسیاری قرار گرفت و بازخوردهای بسیاری درفضای مجازی و در تماس های مستقیم یافت.
در این گفتگو نیز به جامعه شناسی سیاسی چرایی ناکارآمدی اپوزیسیون تبعیدی و معضل "گیرکردگی" سیاست پرداختم؛ از جمله به نقش سرکوب سیاسی مخالفان توسط جمهوری اسلامی ایران و نابرابری توازن قوا؛ به شکاف فزاینده بین اپوزیسیون و دغدغه های روزمره مردم که به انزوای نسبی اپوزیسیون تبعیدی انجامیده است؛ به حاشیه نشینی دوگانه بخش مهمی از اپوزیسیون تبعیدی که بسر بردن در پیله تبعید و به روز نشدن آن را به همراه داشته است؛ به محافظه کارشدن بخش مهمی از اپوزیسیون و عدم تجدید نظر در اصول و ترازنامه خود و مقاومت در برابر نواندیشی که از جذابیت آن کاسته است؛ به پیری و فرسودگی اپوزیسیون و گسست اتنیکی در بین نیروهای "سراسری" و" بومی" اتنیکی اپوزیسیون پرداختم؛ به گسست نسلی با نسل جوان که زبان، خواست ها و فرهنگ دیگری را نمایندگی می کند؛ به فرهنگ مردانه حاکم بر آن که گسست جنسیتی را موجب شده است و علاقه زنان را به مشارکت در گروه های سیاسی کم رنگ کرده است؛ به رویکرد نوستالژیک به گذشته و تقدس آن که مانع از شناخت تحولات امروز ایران و آینده نگری است؛ به گسترش گفتمان امنیت گرایی که از جذبه گفتمان صلح، دمکراسی و عدالت و حقوق بشر کاسته است؛ به گسترش نگرانی های ضد آرمانی در جامعه ایرانی و عدم تمایل جامعه به تکرار تجربه انقلاب ایران و وحشت از سناریوی هایی نظیر سوریه، لیبی، عراق که تمایل به تغییرات تند را کمرنگ کرده است؛ به گرایش “انزجار از سیاست” و بی اعتمادی نه تنها به حکومت بلکه به احزاب گوناگون در جامعه سخت سیاسی شده ایران که زمینه فعالیت سیاسی و منزلت اپوزیسیون در افکار عمومی را کاهش داده است؛ به عدم واقع گرایی در بخش مهمی از اپوزسیون و خو گرفتن آن به سکتاریسم، پراکندگی و زندگی در پیله خود و بی افقی آن که نقش آن را در تحولات ناچیز ساخته است. این حوزه ها از جمله مسائل مورد اشاره در این گفتگو در توضیح چرایی کم رنگ شدن نقش اپوزیسیون و ضرورت بازبینی و به روز ساختن آن است.
آسیب شناسی انتقادی اپوزسیون
دیدگاهها
اگرلطف کنیدپست منرا راجع به…
اگرلطف کنیدپست منرا راجع به حزب نگذارید به همه حرفی که زدم معتقدم ولی قولی معروف تعریف ازخودمیشودولی ازته دل میگویم هیچ حزب یاسازمانی رابه صداقت وکیفیت سوادسیاسی ویا حتی به شیوه بیان ندیده ام پس لطفا آن پست قبلی رانگذارید ولی تبریک میگویم به حزب باداشتن چنین کادرهایی وچنین ارا واندیشه هایی
به نظرمن حزب باید اندیشهای…
به نظرمن حزب باید اندیشهای نوینش رابیشترتبلیغ وبزرگنمایی کندبه صحبتهایی که باآن موافق است اکتفا نکندزیباترین وکاراترین برنامه راحزب مدون کرده است پس حداقل هفته ای یکباربه بگونه وسیع وشفاف این اندیشه هارا عرضه کند ابنکه دراسنادسیاسی عنوان شده است کفایت نمی کندبایست شوری برپاکردازدیدگاه های حزب واین هیچوقت به معنی تهییج درزمان اول انقلاب نیست بلکه ماهیتا فرق میکنددرهرزمینه حرف بسیاراست .وقتی من میبینم درهرموج سیاسی اول حزب حرف درست رامیزندبعد بقیه عنوان میکنند حال به زبان خودشان بازهم ایرادی نداردولی این ثابت میکندکه تبیین حزب درست است وباعرض معذرت کم کاری حزب دراین زمینه است که بیشترروی آرای خودتبلیغ وترویج نمی کنددرصورتیکه هرکدام ازسران حزب درزمینه سیاست به تنهایی سرامدی بردیگرکنشگران هستندغلونمی کنم مقایسه کنیدصحبت های سران حزب را بادیگرلیدرهای احزاب وسازمانهاحتی نوع صحبت کردنشان هم درخورتوجه است قرینه خانم تنگستانی رامیان زنان کنشگرنشان دهیدد
افزودن دیدگاه جدید