رفتن به محتوای اصلی

موسیقی ایرانی و عرفان ایرانی؛ گذر از خفقان بسوی آزادی

موسیقی ایرانی و عرفان ایرانی؛ گذر از خفقان بسوی آزادی

موسیقی ایرانی و عرفان ایرانی، همواره در درازای تاریخ، نزدیکی عمیقی داشته‌اند و برای بررسی رابطه‌ی این دو باید نخست نگاهی کوتاه به تاریخ عرفان ایرانی و موسیقی ایرانی داشت.
عنصر عرفانی در تفکر ایران باستان چنان قدرتمند است که همانطور که شیمل)۱(می‌گوید؛ تصوف از دید پژوهشگران معاصر مانند ای. اچ. پالمر، به پیش از پیدایش مذهب در دوره‌ی پیش از ادیان شناخته شده بر می گردد و طبق نظر شیمل و شماری از پژوهشگران تصوف، بسیار پیشتر از زرتشتیسم و جاماسبیسم، در شمنیسم و آنمیسم و عرفان های بنی اسرائیلی مدل های عرفانی وجود داشته. 
تشابه میان برخی جنبه‌های فلسفه ایران باستان و پاره‌ای از جنبه‌های عرفان اسلامی انکارناپذیر است. این تشابه نه فقط برای گسترش تصوف در میان ایرانیان، بلکه برای تبدیل آن از گرایشی زاهدانه به گرایشی خردگرایانه بود.
موسیقی ایرانی به دو گروه موسیقی ردیفی و دستگاهی که خاص فرهنگ موسیقایی کشور ما است تقسیم می‌شود.
موسیقی سنتی به خودی خود دارای روح خردگرانه، است که وقتی با ساز سنتی ایرانی همراه می‌شود حس خوب و حال خوشی را در مخاطب ایجاد می‌کند و نیازی به توصیف لفظی ندارد.
خواستگاه موسیقی مقامی، از قومیت‌های ایرانی سرچشمه گرفته است و قدمتی به اندازه‌ی تاریخ اقوام ایرانی دارد.
استفاده از سازهایی مانند دف، تنبور، دوتار، قیچک و دیوان و نی) ۲( در مناطق خاصی از کشور و در محافل اهل تصوف و دراویش در طول سالیان باعث شکل‌گیری نوعی عرفان در فرهنگ موسیقایی اقوام ایرانی شده است، که در این وادی آثار ارزشمندی توسط موسیقی‌دان‌ها و به ویژه کسانی که به فرهنگ دراویش کردستان و عرفای مناطق دیگر آشنا بودند، به وجود آمد.
از نمونه‌های بسیار ارزشمند این گونه موسیقی در صحنه‌ی کرمانشاه که آخرین استاد بزرگ این سبک استاد امرالله شاه ابراهیمی که از شاگردان به نام ایشان می‌توان از استاد محمد رضا لطفی، استاد شهرام ناظری، استاد خلیل عالی‌نژاد و اساتید کیخسرو و طهمورث پورناظری نام برد و همچنین موسیقی جنوب خراسان و استاد بزرگ آن حاج قربان سلیمانی است.
از نمونه های دیگر این موسیقی می‌توان از موسیقی عاشقهای آذربایجان از اساتید به نام دوران معاصر آن استاد حسن اسکندری، موسیقی قشقایی) استاد فرود گرگین پور ( و موسیقی بلوچستان) استاد دین محمد زنگ شاهی ( و ترکمن صحرا و موسیقی مناطق عرب زبان ایران در خوزستان ) استاد علی رشداوی) و جنوب با همراهی نی همبون و دهل ) استاد محمد جنجال و استاد حبیب ابراهیمی ) نام برد. این گونه موسیقی، موسیقی باستانی ایران است که نواها و ریتم‌های منحصر به فردی دارد که در موسیقی ردیفی ایرانی یافت نمی‌شود.
 


موسیقی سنتی یا دستگاهی یا ردیفی ایران در بطن خود در کنار خرد ورزی، عرفان را نیز به همراه دارد.
چرخش ملودی‌ها و ریتم‌ها در موسیقی دستگاهی ایران به شکلی است که شنونده باید با تمرکزی بسیار بالا به آن گوش فرا دهد، که این حال انسان را به وادی عرفان اندیشه‌گرا می‌کشاند. موسیقی دستگاهی ایران دارای ۷ دستگاه است و همین ۷ مرحله در عرفان شعرای عارف و اندیشه‌گرای ایرانی مشاهده می‌شود. از ۷ پیکر نظامی تا ۷ خان شاهنامه فردوسی و هفت شهر عشق عطار. 
در ایران پیش از اسلام عدد ۷ جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ ایرانی داشته است. روز به ۷ بخش تقسیم می‌شد و هر دستگاه در یکی از این ۷ بازه‌ی زمانی نواخته می‌شد. دستگاه سه گاه موقع سحر پیش از طلوع که نشانه‌ی آغاز حیات است، دستگاه چهارگاه طلوع آفتاب و زایش، همایون ادامه روز و بالندگی، ماهور ظهر و بلوغ شور پس از ظهر و آغاز مرحله پایانی زندگانی، راست پنجگاه شب و نوا نیایش پیش از سحر.
ایران باستان به هفت اقلیم تقسیم می‌شد و هر اقلیم هم موسیقی خود را داشته و هنوز هم می‌توان ایران را به هفت اقلیم و هفت موسیقی مقامی تقسیم کرد که بسیار شگفت انگیز است.
بزرگان موسیقی ایران بر این باورند موسیقی‌ای که وجه عرفانی خردگرا دارد می‌تواند انسان را به اندیشه عمیق وادارد. وگرنه هر آنچه که انسان را از اندیشه کردن به دور کند مانند افیون انسان را به خلسه خواهد برد و اندیشه را از انسان می‌گیرد.
عرفان اصیل ایرانی مانند موسیقی اصیل ایرانی خردگرا و اندیشه‌محور بوده که انسان را تشویق به اندیشه و درک دنیا و هستی، با استفاده از عقل خویشتن می‌کند که کاملاً در مقابل عرفان دینی و جزمی است که قائل به تفکر و اندیشه نیست و انسان را به پیروی بی‌چون و چرا وا می‌دارد و همان افیون اندیشه انسانی است. مانند موسیقی عرفانی دوران امروز که حالت خلسه گونه دارد و اندیشه را زایل می‌کند و سرخوشی گذرا ایجاد می‌کند که پس از رفتن اثرش انسان احساس تهی بودن می‌کند. مانند شخصی که گرفتار اعتیاد است و به دنبال نوعی دیگر از این اعتیاد خواهد رفت که شاید همان حال سرخوشی بار دیگر در وی ایجاد شود.

بر اساس نظر بزرگان موسیقی ایرانی، شکلی از موسیقی به نام موسیقی عرفانی به طور مشخص وجود نداشته و ندارد و همه‌ی نواها و ملودی‌ها و ریتم‌هایی که به نام موسیقی عرفانی رایج شده است در دستگاهای موسیقی ایرانی و شعر ایرانی و جود داشته است یا برگرفته شده از موسیقی مقامی اقلیم‌های ایران است.
برخی از گروه‌ها و موزیسین‌های ایرانی با به کارگیری سازهای ایرانی مانند دف و تنبور و دیوان که به نوعی حالت خلسه و از خود بی‌خود شدن را در شنونده ایجاد می‌کند و همچنین همراهی آن با اشعار شاعرانی چون مولانا، حافظ و خیام نوعی از موسیقی به اصطلاح عرفانی را عرضه می‌کند، که به نظر همه‌ی اساتید موسیقی ایران این نوع موسیقی ممکن است در نگاه کلی حالتی عرفانی را به مخاطب بدهد. اما اثر آن در دراز مدت فراموش می‌شود و این درحالی است که عرفان طی شناخت و معرفت انسان در طول زمان به وجود می‌آید و همواره او را همراهی می‌کند.


با این نگاه کوتاه می‌توان به خوبی درک کرد که چرا موسیقی اصیل و مقامی ایرانی نزدیکی و رابطه عمیق و جدا ناشدنی از عرفان ایرانی دارد و در بزنگاه‌های تاریخی که ایران زمین آماج حمله و نابودی و دیکتاتوری قرار گرفته این دو مولفه‌ی فرهنگی با نزدیکی و تنیده شدن به یکدیگر از نابودی فرهنگ خردورز و اندیشه محور ایرانی جلوگیری کردند.
نمونه بارز و مشخص دوران معاصر ما است که پس از انقلاب ۵۷ رقم خورد. پس از به گروگان گرفته شدن انقلاب ۵۷ توسط بنیادگراهای مذهبی تلاشی وسیع در نابودی و یا حداقل به حاشیه بردن این دو عنصر مهم فرهنگ ایرانی کردند و در همه‌ی این سال‌ها در تلاش برای ایجاد یک فرهنگ آمیخته به عرفان مذهبی و موسیقی به اصطلاح عرفانی مذهبی کردند که بتوانند جامعه را از این دو شاخصه‌ی فرهنگی ایرانی تهی کنند.
در کنار آخوندهای متصوف این دوران به موزیسین‌های بی‌مایه مجال خود نمایی داده شد که موسیقی عرفانی مذهبی تولید کنند، که بخشی از موسیقی پاپ که سخیف است به همراه مداحی‌های عصر جدید، دو گونه از این دسته هستند. این نوع عرفان مذهبی و موسیقی مذهبی نوعی پوپولیسم را در خود دارد که تهی از اندیشه و خرد است و نمی‌توان به آن نام هنر و عرفان داد.


بزرگان موسیقی اصیل و مقامی و عرفای اصیل و خردمند ایرانی با صبر و شکیبایی و خلق آثار ارزشمند و تربیت شاگردان بسیار توانستند این دو مولفه‌ی فرهنگی را زنده نگه داشته و در مقابل موج و هجمه بنیادگرایی مذهبی، آن را در این ۵۰ سال اخیر به اوج برسانند.
از نمونه‌های شاخص می‌توان از استاد محمد رضا لطفی، اساتید شهرام ناظری، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، مجید کیانی، برادران پورناظری، گروه کامکارها و استاد کیهان کلهر نام برد.
بخشی از موسیقی پاپ که سخیف اس
سخن را با بیتی از حافظ به پایان می‌برم:

بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
*************
*توضیحات:

۱- آنه ماری شیمل تاریخ دان اسلام شناس ومستشرق

۲- دوتاردوتار یکی از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است و همان‌گونه که از نام آن برمی‌آید، دارای دو سیم (تار) است. این ساز را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند وبا ناخن، زخمه می‌زنند

دوتار یکی از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است وهمان‌گونه که از نام آن برمی‌آید، دارای دو سیم (تار) است. این ساز را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند وبا ناخن، زخمه می‌زنند

۳- قِـیچَک: یا غیژک یکی از سازهای زهی در موسیقی ایرانی است که مانند کمانچه با آرشه نواخته می‌شود. جنس کاسهٔ طنینی قیچک از چوب گردو یا توت بوده وسیم‌های آن فلزی هستند. این ساز دارای قدمت بسیار زیادی است ودر موسیقی نواحی ایران کاربرد فراوانی داشته ودارد. این ساز از نظر نوازندگی شبیه به ویولن‌سل است وحتی در نوع بزرگ‌تر آن که به قیچک بم معروف است، از آرشهٔ ویولن‌سل استفاده می‌شود.

۴- دیوان: از جمله سازهای مضرابی است. این ساز یک ساز کُردی است و یکی از سازهای خانواده تنبور به حساب می‌آید، که غیر از کردستان ترکیه در مناطق مختلف کردستان عراق و کردستان ایران و کردستان سوریه استفاده می‌شود و انواع خاصی از آن در مناطق مختلف کردستان ترکیه وجود دارد. دیوان سایز بزرگتر تنبور است.

۵- سید خلیل علینژاد: (۲۱ خرداد ۱۳۳۶، صحنه - ۱۳۸۰ یوتبری، سوئد) نوازنده، خواننده و آهنگساز و از رهبران مذهبی یارسان بود. سید خلیل عالی‌نژاد در سال ۱۳۳۶ و در صحنه در استان کرمانشاه متولد شد. پدرش سید شاهمراد عالی‌نژاد، نوازنده تنبور بود.
سید خلیل مشق تنبور را با سید نادر طاهری آغاز کرد و پس از ۲ سال نزد سید امرالّه شاه ‌ابراهیمی رفت. همچنین از درویش امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت؛ در این دوره و به صورت همزمان سرپرستی گروه تنبورنوازان صحنه را نیز بر عهده گرفت. وی در سال ۱۳۷۵ در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ‌التحصیل شد.
عالی‌نژاد پس از چندین سال ماندگاری در تهران در سال ۱۳۷۹ برای شش ماه به سوئد رفت و برای یک سال نیز اقامتش را تمدید کرد؛ و عاقبت تنها چند هفته پیش از برگشتن به ایران در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد، به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه و جسم بی جانش به آتش کشیده شد.
**********

نشریه مُروا شماره اول:

https://bepish.org/fa/node/2286
فصلنامه‌ی مُروا شماره دوم:

https://bepish.org/fa/node/2858

منبع:
از فصلنامه مُروا شمارده دوم پاییز 98

دیدگاه‌ها

افروز

این رانیزمن اضافه کنم درموسیقی بین الملل پرده ونیم پرده دارندولی درموسیقی ایرانی ربع پرده نیزداریم به نام سوری وکورن که این وسعت زیادتری نسبت به دیگرکشورها میدهدیعنی دستگاه شوریانوادودستگاهی هستندکه وقتی نواخته میشوندواروپایی ها میشنوندمیبینندکه گامها درست ولی برای آنها ناشناخته است مثلا باگیتارنمی توانی شوربنوازی یاباپیانو واگربخواهنددرشوربنوازندباید،مخصوصا برای این دستگاه کوک شودولی راحت تمام دستگاه ها باویولون نواخته میشودچون روی دسته پرده نداردمانندگیتارواین موضوع خودافتخارایرانیان است که وسعت موسیقی ایران اینقدربازاست اما متاسفانه درگیرهمان دستگاه ها شده ایم که البته این اواخراستادشجریان ودنباله آن همایون شجریان سعی دارندکه تا میتوانند ازدستگاه بیرون آیندوازتمام وسعت موسیقی استفاده کنند.القصه موسیقی ایران دریایی است ولی متاسفانه هنوزنوازندگان مادرگیرهمان هفت دستگاه هستند.ویک نکته دیگراستادشجریان وسائل موسیقی راباساختن چندین دستگاه جدید به گستره جدیدی رساندن که همانندسیاست که ایده های جدیدموردموافقت سنتی هاقرارنمی گیرموردبی مهری استادان موسیقی قرارگرفت یعنی دوبرادردیگربرای کمانچه ساخته شدکه دامنه آن ازویولنسل نیزبیشترشداماامان ازسنت گرایی.به هرحال چه درسیاست وچه درموسیقی چشم امیدمان به جوانان است.امیدوارم درخوربوده باشد

ی., 22.12.2019 - 16:50 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید