نوید بامدادی!
توهشیاری، توبیداری!
نوید بامدادانی!
توخورشیدی، توامّیدی،
به صبح روشن فردا،
دراوجِ آسمان ما،
تومیتابی،
تومیمانی.
********
تو در یادِ جهان میمانی و یکدم،
ز رهپویان راهِ صبح دم پنهان نمیمانی؛
اگر دُژخیمِ خونآشام
نشست اندرکمین،
رَه برتو بست و زان سپس افکندت اندر بند،
زبانات اَر که بگشود او به صدها حیله و تَرفند،
طناباش را به صد افسون و صدها ضربهی جانکاه،
اگر بر گردنات آویخت.
تو خود ناگفته میدانی و هم ننوشته میخوانی
که در گُردان رهپویانِ راهِ خلق میمانی.
توگویایی،
توبینایی،
به راه پُر نشیب و پُرفَرازِ خلق،
به دستات پرچمِ پیروزی فردا،
به راه خویش مانایی.
********
جوانی قهرمان بودی و اکنون نیز،
بزرگِ قهرمانان جهانَستی
و یادت جاودان ماناست؛
اگر تو رَخت از این خاک بربستی.
تویی همراه با تختیّ ِ ناماور،
تو پیروزی دراین میدان رزمِ رَهروانِ صبحدم،
هرچند،
لگدکوبِ سُمِ اسبانِ این نامردمانستی.
افزودن دیدگاه جدید