دفاع از جهالت و خشونت به نام دین، ابزاری برای عوام‌فریبی و اخذ امتیاز!

باعرض معذرت دوباره که به نظرنگاه کردم چنین مینمایدکه موافق سرمایه داری هستم خواستم توضیح دهم که هیچ تضادی نداردکه پیگیریک حکومت مردمی باسیربه طرف سوسیالیزم ودرعین حال باپایه دانش بنیان بود.ضعف عمده انقلاب اکتبرهمین تکیه نکردن برعلم بود.علی رغم ادعا که سوسیالیزم علمی هست اما چیزی که اکثرچپها مخصوصا پنج سازمانی که تلوزیون مشترک دارندفقط تکیه برعدالت اجتماعی هست .این عدالت بدون پشتوانه علمی که خودپایه گذارتوسعه هست محکوم به شکست هست مانندفروپاشی شوروی .

رشدجامعه فقط باگسترش علم است.میتوان حکومتی داشت مردمی وعقب مانده.امامشکلات بشرفقط باعلم حل میشود.واین رادقیقاکشورهای بزرگ سرمایه داری باتمام وجودشان هم پی برده اندوهم ازآن حمایت میکنند.ازفروش تسلیحات همانقدرسودمیکنندکه ازفروش داروولی محال است یک کشورسرمایه داری علم خودرابه کشوردیگراهداکندویا باسوداندک بفروشدچون منبع درامدش دقیقا همان علم است .ازشرکتهای بزرگشان مانندمردمک چشم محافظت میکنند.حال برگردیم به ایران حکومت مردمی میخواهیم یا حکومتی که برپایه علم استوارباشد.

به نظرمن هرجا که دین علم میشودکارسرمایه است .تمام منطقش به سنگ خورده میخواهدتاریخ رابه عقب برگرداند.مخالفت ترامپ باسقط جنین،درست کردن طالبان والقاعده به گفته خودشان که توسط بوش پسروهیلاری کلینتون چندباذعنوان شد.درست کردن فیلم های کارتونی راجع به اروح وآن دنیا.تماما حیله هایی است که مخصوصا درخاورمیانه خوب جواب داده است .حکومتی درایران که دررویای حکومت شیعی است ودراین راه ازهدررفتن انبوه امگاناتی که مربوط به مردم ایران است دریغ ندارد.اگرحکومت ایران ضدیتی باآمریکا نداشت مانندعربستان هزاران طریق پشتیبانی میشد.الان هم چه آمریکا وچه اروپا بادین محوری ایران هیچ مشکلی ندارندفقط مشکل درنبودن ایران درحیطه خودشان است .باری به سادگی میتوان برداشت کردکه هرکجا که صحبت ازدین است دست سرمایه درکاراست .مشکل مردم ما همین است که بایدبارویایی مبارزه کنندکه درواقعیت ریشه ندارد.اگرمنطق سرمایه برحاکمیت ایران غالب شودتازه مبارزه معنی خودش رامیدهد.هرچنددرنهایت این سرمایه است که مردم رابه این بدبختی دچارکرده است .ولی این باعث تشتت افکاردرمیان سیاسیون میشودکه طرف مقابلشان کیست .دین یا سرمایه .ودراین میان بدسرانجام کسانیکه ازاین حکومت انتظاررفع مشکلات مردم رادارند.

رفیق محمد اعظمی گرامی 

مساله بزرگتر از  رشد بنیاد گرایی اسلامی، مساله تبعیض در جهان و رشد افراط گرایی ناشی از سیاستهای امپریالیستی آمریکاست که در واقع به رشد بنیاد گرایی اسلامی هم دامن زده است. 
این مساله نیازمند دقت و مطالعه  عمیقتری ست، هم از نظر سیاسی و هم از نظر روانشناسی. اگرتحت تاثیر کرپرت مدیا جو گیر شویم، اگر عمق مساله را درک نکنیم،  چه بسا که با نیت خوب به نفع دشمنان مردم قدم برداریم. درک خشونت نیازمند به توجه به آن چیزی ست که در روانشناسی به آن چرخه خشونت گفته می شود. اگر این چرخه را درک نکنیم ، به توقف خشونت کمک نخواهیم کرد و چه بسا که خودمان هم  به ادامه این چرخه کمک کنیم. 

باید به عمق این مساله اندیشید که چرا در این شرایطی که دنیا روز به روز بیشتر قطبی می شود و احساسات نژاد پرستانه و تبعیض آمیز دنیا را از کینه پر کرده ، خبر کشته شدن یک معلم فرانسوی توسط یک مسلمان ۱۸ ساله در دنیا می پیچد و بر نفرت نسبت به مسلمانان می افزاید و فضای تیره تیره تر می شود؟ 
افراط گرایی و تعصب یک بیماری ست و این بیماری هم مثل بیماری های دیگر در نتیجه یک شرایطی ایجاد می شود. مختص یک دین و یک فرقه هم نیست. مگر قاتل جان لنون یک مسیحی متعصب نبود؟
روشن است که با اسلام ستیزی مشکل حل نمی شود. باید دید که افراط گرایی چطور ایجاد می شود. 
مطلب رفیق رضا فانی یزدی در این مورد به آسیب شناسی عمیقتری از مساله پرداخته است. 
https://www.akhbar-rooz.com/?p=89890

https://www.globalresearch.ca/camp-bucca-abu-ghraib-and-the-rise-of-ext…
این مطلب هم که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده به نظر من مطلب بسیار خوبی ست برای درک عوامل رشد افراط گرایی. 
نویسنده به خوبی توضیح میدهد که چطور آنچه در زندان ابوغریب ، کمپ بوکا و مراکز دیگری که مسلمانان مورد آزار و شکنجه های فجیع و ضد انسانی نظامیان آمریکایی قرار گرفتند چه نفرتی در مردم ایجاد کرد و چقدر به شکل گرفتن داعش و افراط گرایی کمک کرد . 
دنیای پر از تضاد و تعارضی داریم . در شهر ما حدود ۵ سال پیش پسر ۲۲ ساله  یک افسر پلیس ، ۵ نفر را به قتل رساند. او برای مدت کوتاهی در زندان بود و بعد هم آزاد شد . گفتند در زمان حادثه زیر فشار روانی بوده و تعادل روانی نداشته و ...  قرار شد مورد درمان قرار بگیرد و حتی سال گذشته به او اجازه دادند که بدون مامور در جامعه حضور داشته باشد که البته مورد انتقاد شدید خانواده آن ۵ قربانی قرار گرفت و بعد تصمیم بر این شد که فعلا تحت نظر باشد. خیلی ها سوال کردند که آیا اگر این قاتل (متیو دگرود) یک فرد مسیحی سفید پوست نبود، ی پدرش افسر پلیس نبود هم همین اتفاق می افتاد؟ حداقل ما با تجربه خودم مطمئن هستم که جواب این سوال روش است : "به هیچ وجه!" قتل فجیع پنج جوان دانشجو توسط یک مسلمان هرگز به این سادگی برگزار نمی شد!  این خبر در دنیا می پیچید و از آن بهره برداری های مطلوب صورت می گرفت ولی چون قاتل یک فرد سفید پوست مسیحی و پسر یک افسر پلیس بود حتی در  خود کانادا هم این خبر خیلی پخش نشد.  این تجربه ها در احساسات و قضاوت همه کسانی که مسائل را دقیق بررسی میکنند تاثیر می گذارد و دقت در آنها  برای درک شرایطی که درگیر آن هستیم ضروری ست. 
بر اساس یافته های عصب شناسی مغز انسان تا ۲۵ سالگی هنوز در حال رشد است و بالغ نشده است. روانشناسان و عصب شناسان معتقد هستند که سن قانونی باید  از ۱۸ سال به ۲۵ سال تغییر کند. چون تا ۲۵ سالگی هنوز مغز کامل نشده. باید بررسی دقیقی صورت بگیرد تا روشن شود که چرا این فرد ۱۸ ساله که هنوز یک فرد بالغ هم  نیست، دست به چنین عملی زده است. و اینکه چرا  این مساله به این شکل مطرح شده است. به قول زنده یاد صمد بهرنگی" مردابها را بخشکانید کرمها خود محکوم به فنایند"

باید کسانی که این مردابها را ایجاد میکنند شناخت . خواندن مطالب بالا و درک سیاستهای آمریکا در دنیا و همچنین نگاهی به بودجه نظامی سالیانه بالای ۷۰۰ میلیارد دلاری آمریکا هم سر نخ خوب دیگری ست برای اینکه بفهمیم دنیا را پر از کینه ودشمنی و  پر تشنج خواستن ، به نفع چه کسانی ست.

به امید دنیای عاری از کینه و افراط گرایی و سود جویی سرمایه داران
راحله 

درماامن کردن خاورمیانه دست آمریکاوخواهرانش آشکاراست چنانچه هیلاری کلینتون بارها اذعان کرد.خودشان میپرورانندوگاهی که ازهمان طریق ضربه میخورنددادشان به آسمان میرود.این محکومیت توسط تمام جهانیان بایدزمانیکه داعش مردم سوریه رادرخیابان دسته دسته یابه رگبارمیبست ویا سرمیبریدانجام میشد.گاهی کثافت کاریهایشان دامن خودشان رانیزمیگیرد.درهرحال درست میفرمایید.