چرا برای آموختن خواندن و نوشتن به کودکان، از زبانی که برایشان آسان تر است استفاده نکنیم؟
محدود شدن کودکان از این روند طبیعی ، توانایی کودکان را بە تحصیل کم میکند و آنها را از برقراری ارتباط طبیعی با محیط اطراف خود ناتوان می سازد . زبان - بازتاب دهندە اندیشە ، فرهنگ ، آداب و رسوم مردمانی است کە بدان زبان سخن میگویند.
حق آموزش به زبان مادری نه تنها یک حق طبیعی و اجتماعی است، بلکه یک حق انسانی وحقوق بشری است که دراسناد حقوق بشری، به آن تاکید شده است.
زبان اولین وسیله ارتباط بشر است. انسان با وجود زبان مادری می تواند معنی واقعی لذت، درد، دوستی و دشمنی و عشق و نفرت را درک کند. مؤثرترین راه برای آموزش مفاهیم و مهارتها به کودکان، استفاده از زبان مادری است. زبان مادری انسان ها را به ریشه های خانوادگی و فرهنگی شان متصل میکند. اهمیت و ضرورت فراگیری و یادگیری به زبان مادری به جایی رسیده است که سازمان یونسکو یک روز از ماه فوریه را به نام روز جهانی زبان مادری نام گذاری کرده است. هدف یونسکو کمک به تنوع زبانی و فرهنگی و جلوگیری از نابودی زبان ها است.
مطابق بندهای سه گانه منشور یونسکو : "همه دانش آموزان مدارس باید تحصیلات رسمی و ابتدائی خود را به زبان مادری خود آغاز کنند."
در ایران کە مردمانش بە زبانهای فارسی، ترکی (آذربایجانی)، کردی، عربی، بلوچی و … سخن میگویند، تنها زبان فارسی بە رسمیت شناختە شدە است. در صورتیکه تدریس به زبان مادری از ابزاربرابری اجتماعی شمرده میشود.
فرق بین آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری این است که«آموزش به زبان مادری» به بیان ساده معنایش این است که مثلاً یک کودک که در خانوادهای با زبان ترکی متولد شده، در ۶ سالگی وارد مدرسهای شود که کتابهایش با حروف و رسمالخط ترکی نوشته شده و معلم و دانشآموز در کلاس به زبان ترکی حرف میزنند و دانشآموز تکالیف درسی را به زبان ترکی انجام میدهد. در واقع زبان مدرسه همان زبان خانه است. درضمن زبان فارسی هم به عنوان زبان رسمی از همان ابتدا در کنار آن آموزش داده شود. در بحث «آموزش زبان مادری» آموزش «زبانهای محلی و قومی» به صورت یکی از دروس است، اما زبان در مدارس همچنان فارسی است.
آموزش به زبان مادری در مورد کودکانی گفته میشود که به زبانی غیر از زبان فارسی تکلم میکنند. کودکی که فقط به زبان ترکی تکلم میکند و زبان ترکی را میفهمد چطور میتواند در کلاس اول دروس را به زبان فارسی فراگیرد؟ یادگیری زمانی اتفاق میافتد که دروس تفهیم شود وکودکان زبان دوم را مانند زبان اول یاد بگیرند. حدودا پنج سال طول میکشد تا کودکان در سطح اول ابتدائی با زبان دوم آشنائی پیداکنند. کودک در سال اول دبستان تمام دروس را لازم است که به زبان مادری فرا گیرد و از کلاس دوم ۹۰ درصد دروس به زبان مادری و تنها ۱۰ درصد دروس به زبان فارسی آموزش داده شود. در سال سوم ۷۰ درصد به زبان مادری و ۳۰ درصد به زبان فارسی آموزش خواهد دید. هنگامیکه کودکی مفهومی را به زبان مادری یاد می گیرد لازم نیست آن را به زبان دوم یاد بگیرد بلکه تنها واژه ها را یاد می گیرد. بهعبارتدیگر، با فراگیری زبان مادری مفاهیم آسان تر به زبان های دیگر منتقل می شود.
یکی از مهمترین عوامل افت تحصیلی دانشآموزان مناطق دو زبانه همین عدم آموزش به زبان مادری آنهاست.
اگر کودکی که زبان مادری اش غیر از زبان فارسی است، در ابتدای سال اول فقط به زبان فارسی مورد آموزش قرار بگیرد، با زیان های جبران ناپذیری مواجه خواهیم شد. کودک از همان ابتدا متوجه میشود که زبان دبستان با زبان خانه فرق میکند و کم کم خودش را از زبان مادری رها خواهد کرد و خیلی سریع زبان مادری را فراموش خواهد کرد.
فراموشی زبان مادری موجب خلل در روابط خانوادگی میشود. کودک دیگر نمیتواند با مادر بزرگ و یا پدر بزرگ ارتباط برقرار کند. از فرهنگ و سنتهای خانوادگی جدا خواهد شد. کم کم کودک احساس خواهد کرد که به هیج کجا متعلق نیست و احساس بی هویتی خواهد کرد. فراموشی زبان مادری در روابط فرزند و والدین تأثیر منفی دارد. در زمانی که فرزند نیاز به گفتگو با والدین را دارد زبان مشترک با پدر و مادرش را نخواهد داشت. در تحیقاتی که در بخش آموزش و پرورش مدارس آمریکا و بخصوص کالیفرنیا شده است، یکی از دلایل رشد گروه های گنگ بین جوانان قطع رابطه با والدین است. جوانان برای نیاز های عاطفی با اشخاص و گروه هایی ارتباط پیدا می کنند، تا از لحاظ عاطفی اشباع شوند؛ این جوانان زبان مادری را تا حد دوران قبل از مدارس میدانند و والدین هم زبان دوم را به اندازهای که بتوانند با فرزندانشان صحبت کنند، را نمیدانند.
کودک ۸۰ درصد دروس را نمی فهمد و در نتیجه یاد نمیگیرد و در کلاس های بالاتر چون پایه ضعیفی خواهد داشت، امکان ترک تحصیل و یا عقب افتاگی از دروس زیادتر خواهد بود. اگر تدریس با زبان مادری شروع نشود عملا بعد از چند سال آن زبان در حد دوران کودکی باقی میماند و به مرور زمان فراموش خواهد شد.
ما زبان دوم را تنها به یک طریق یاد می گیریم، آن هم وقتی که پیام را بفهمیم. یادگیری زبان دوم مانند زبان اول به صورت تدریجی و در محیطی دور از اضطراب و ترس انجام میگیرد. تدریس زبان دوم در کشور آمریکا ازسالیان پیش شروع شده است. دانش آموزی که در کلاس اول ابتدائی به زبانی غیر اززبان انگلیسی صحبت میکند را در مدارسی نام نویسی میکنند که در آنها دروس اصلی را به زبان مادری فراگیرد و دروسی مانند ورزش را به زبان انگلیسی فرا خواهد گرفت. و در سال دوم دروس عملی و هنری را به زبان انگلیسی و بقیه دروس را به زبان مادری فرا خواهد گرفت. این شیوه تا قبل از دبیرستان ادامه خواهد داشت و هر سال تعداد دروس بیشتری را به زبان انگلیسی آموزش خواهد دید.
در ایران زمانی که دانش آموزی به زبان ترکی (آذربایجانی) صحبت میکند و او را به مدارسی که تدریس به زبان فارسی است، می فرستیم ، نمیتواند دروس را یاد بگیرد. اولاً زبان را نمی فهمد و ثانیاً، در محیطی آموزش میبیند که پر از اضطراب و دلهره است و با شاگردانی هم کلاس میشود که آنها هم درس را نمی فهمند. در نتیجه به مروز زمان یا زبان مادری را فراموش میکند و کم کم بخشی از دروس را به کندی فرا میگیرد و یا قبل از دبیرستان، ترک تحصیل میکند و وارد بازار کار میشود.
صمد بهرنگی سالیان پیش پیشنهاد آموزش به زبان ترکی در مدارس آدربایجان را داد و حتی خودش هم برای کلاس اول کتابی تهیه کرد. کودکی که تمام زندگی اش یادگرفته گه به نان بگوید «چورَک» ، چطور میتواند بفهمد که بابا نان داد چه معنایی دارد. در سوگ صمد بهرنگی گفته شد: هدف او از نگارش کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» این بود که "بچه های آذربایجانی مجبور نباشند «سو و چورَك» را آب و نان بنویسند، و نفهمند چرا. آین حق کودکان ماست که به زبانی که حرف می زنند، بخواندند و بنویسند.
دکتر احسان یار شاطر گفته است که "زبان فارسی وطن من است" . زبان فارسی وطن همه ماست. آموزش به زبان مادری به معنای این نیست که دانش آموزان زبان فارسی را فرا نگیرند. زبان فارسی در کنار زبان مادری باید به عنوان زبان دوم، آموزش داده شود. درسال اول ابتدائی تمام دروس به زبان مادری است و تنها ورزش باید به زبان فارسی در مدارس تدریس شود. در سال دوم دروس هنری و نقاشی و ورزش به زبان فارسی و بقیه دروس به زبان مادری و در سال سوم علوم و بخشی از ریاضیات به زبان فارسی و دروس ادبیات و علوم اجتماعی به زبان مادری آموزش داده شود. دانش آموزان زبان دوم را مانند زبان اول یاد خواهند گرفت. زبان دوم باید در شرایطی آموزش داده شود که کمترین اضطراب را تولید کند و قابل فهم برای کودک دبستانی باشد. یادگیری زبان دوم در کودکان یک فرایند ناخوداگاه و به صورت طبیعی صورت میگیرد.
دیدگاهها
بعضی ها در چند سال گذشته هی…
بعضی ها در چند سال گذشته هی از اینکه کسی به زبان مادری خود در سرزمین مادری خود نتواند در مدرسه و دانشگا ه تحصیل کند چه اتفاقات وحشتانکی برای انها روی می دهد می نویسند.
اما نویسنده گان محترم مشخص نمی کنند که این حرفها را در ایران به چه کسانی می گویند مخاطب انها کیست؟
عرب ها ؟ بلوچها ؟ لر ها؟ گیلانی ها ؟ امریکا ؟ برزیل ؟ یا اینکه همین فارس زبان های متمدن در کنار گوش خودمان ؟
مگر انها عوارض تحصیل نکردن به زبان مادری را نمی دانند؟ اتفاقا بهتر از دیگران می دانند و دقیقن هم بر همین خاطر صد سال است زبان های غیر فارس را قدغن کرده اند . اگر نویسنده گان اینگونه مقاله چند سال است که متوجه عوارض تحصیل نکردن بزبان مادری شده اند
فارس ها صد سال پیش متوجه این عوارض شده اند.
خوب حالا مخاطب شما نویسنده گان کیست؟ لطفا با انگشت نشان دهید
افزودن دیدگاه جدید