رفتن به محتوای اصلی

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد
مصاحبه علی صمد از فصلنامه ی مُروا با آقای مهران مصطفوی

سوال فصلنامه ی مُروا: چنین به نظر می‌آید در میان نیروهای طرفدار نظام جمهوری اسلامی ریزش گسترده‌ای با اعلام فهرست نهایی کاندیداهای احراز صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان اتفاق افتاده است. بسیاری از خودی‌های طرفدار نظام از صحنه‌ی انتخابات به شکل آگاهانه و مهندسی شده حذف شده‌اند. چه تغییراتی از طرف راس قدرت علی خامنه‌ای و شرکا در حال انجام است؟ تحلیل شما از وضعیت کنونی کشور چیست و جمهوری اسلامی به کدام سو می‌رود؟

پاسخ مهران مصطفوی: دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد. هر اندازه بحران‌ها جدی‌تر می‌شوند بر شدت دینامیک حذف افزوده می‌شود. رژیم در بن‌بست‌های متعدد گیر کرده است و خامنه‌ای هم با دو چالش بزرگ روبرو است: انتخابات ریاست جمهوری و مسئله‌ی جانشینی خودش. دومی بدون «حل» اولی برایش ممکن نیست. او به خوبی می‌داند که با زمان مرگ فاصله‌ی زیادی ندارد و باید اسباب جانشینی را فراهم کند. او در نگرانی بزرگی به سر می‌برد. خود بلایی که بر سر فرزندان خمینی و هاشمی آورده است را تجربه کرده و نمی‌خواهد چنین بلایی بر سر فرزندان خودش بیاید. پس مسئله‌ی اول و مهم اکنون جانشینی خامنه‌ای است. هر روز این موضع داغ‌تر می‌شود. خامنه‌ای نیاز دارد کنترل کامل اوضاع را به دست گیرد. موضوع رد صلاحیت‌ها را باید با در نظر گرفتن این موضوع مورد بررسی قرار داد. مجتبی خامنه‌ای و اطرافیانش نقش عمده‌ای از طریق نیروهای امنیتی در مورد رد صلاحیت‌ها دارند. می‌توان روشن گفت که جمهوری اسلامی به پایان خود هر چه بیشتر از پیش نزدیک است. این رژیم دیگر توان ارائه دادن یک افق روشن برای ایرانیان را ندارد. کاری که رژیم به‌طور نیمه کاره توانست با روحانی انجام دهد را دیگر نمی‌تواند انجام دهد. رژیمی که توانایی به دست دادن یک افق حتی نیمه‌روشن را نداشته باشد مرگش محتوم است.

سوال فصلنامه ی مُروا - یک دست شدن مطلق قدرت، عملاً امکان فعالیت موثر سیاسی را حتی از منتقدان سطحی حکومت همچون اصول‌گرایان معتدل خواهد گرفت. تحلیل شما از رد صلاحیت فردی چون لاریجانی که همیشه از کارگزاران وفادار به نهاد ولایت فقیه بوده، چیست؟ نظام با رد صلاحیت شخصی چون علی لاریجانی ثابت کرد حتی به اندازه‌ی نقدهای سطحی هم حاضر به انعطاف نیست. با چنین رویکردی در فردای «انتخابات»، خامنه‌ای با جریان‌های احمدی‌نژاد، لاریجانی، اصلاح‌طلبان طرفدار خاتمی، تاجزاده، و... چه خواهد کرد؟ استعداد این نیروها برای گذر از جمهوری اسلامی تا چه سطحی است؟ تحلیل شما از وضعیت این نیروها چیست؟

پاسخ مهران مصطفوی: سپاه چون می‌داند که گرفتن مستقیم قدرت برایش ممکن نیست و این کار کودتا خوانده خواهد شد. هنوز سپاه نیاز به پوشش دارد ازاین‌رو با اینکه چندین نامزد ارائه کرد اما عقب نشست. برای سپاه بهتر از رئیسی فرد دیگری وجود ندارد. در اصل رئیسی آلت دست سپاه است. لاریجانی ادامه‌ی روحانی بود. او از جمله چندی پیش گفته بود «ما ۴۰ سال است با اعدام می‌خواهیم مسائل را حل کنیم». چنین گفته‌هایی برای خامنه‌ای قابل قبول نیست. از سوی دیگر لاریجانی می‌توانست فرد مورد توافق اصلاح‌طلبان و معتدلان قرار گیرد. همانگونه که روحانی چنین نقشی را هشت سال پیش بازی کرد. اما اکنون سپاه در وضعیتی نیست که چنین خطری را بپدیرد. انتخاب شدن احتمالی لاریجانی مهر قبولی زدن به کارنامه‌ی روحانی می‌شد و چنین چیزی با تمامی تبلیغات سپاه در چند ماه اخیر مغایر بود. ازاین‌رو لاریجانی باید حدف می‌شد.

اینکه فردای انتخابات چه شود بستگی به عملکرد مردم دارد. اگر جنبش اعتراضی در ایران به‌وجود نیاید رژیم می‌تواند این مخالفان را تحمل کند. این مخالفان هم استعداد بیرون رفتن از نظام را ندارند. شاید در بین این افراد تنها احمدی‌نژاد باشد که مدعی خواسته‌های خارج از نظام شود. البته او هم بارها گفته است که حاضر به اعتراضات خیابانی نیست. این نیروها نه‌تنها عملکرد مثبتی ندارند بلکه این سود را برای رژیم دارند که اجازه ندهند جامعه به بدیل خارج از نظام بیندیشد. ازاین‌رو نظام تا آنجا که ممکن است با آن‌ها کجدار و مریز برخورد می‌کند. خصوصاً وقتی افرادی باشند که پرونده‌های فساد و غیره داشته باشند، برای نظام کنترل آن‌ها چندان مشکل نیست. در ضمن این موضوع را باید در نظر داشت که تاکنون بسیار نادر بوده‌اند اطلاح‌طلبانی که از این نظام کاملا بریده باشند. صحبت‌های آقای تاج‌زاده با اینکه تغییرات ساختاری را اعلام می‌کند، اما هنوز از رهبر این درخواست را دارد و امید به بهبود وضع از طریق عمل در درون نظام دارد. بسیاری هستند که از قدرت حدف شده‌اند اما در کنار نظام باقی مانده‌اند. برخی از آن‌ها در رای شرکت می‌کنند و برخی نیز اعلام کرده‌اند انتخابات را تحریم نمی‌کنند بلکه از آن محروم شده‌اند.

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

سوال فصلنامه ی مُروا - حتماً یادتان است که ما پس از برگزاری غیر دموکراتیک «انتخابات» مجلس شورای اسلامی با مجلسی روبرو شدیم که کاملاً تابع ولی فقیه شد. مجلسی که به جای نمایندگی مردم نیابتاً اراده رهبر جمهوری اسلامی را در حوزه‌ی قانون‌گذاری پیش می‌برد. این بار رهبر حکومت و ارگان‌های تابع آن به دنبال این هستند که با در اختیار قرار دادن پست ریاست جمهوری از طریق انتصاب یکی از کاندیداها، اداره نیابتی قوه مجریه را به دست کارگزاران ذوب شده و مطیع رهبر قرار دهند. قوه قضاییه جمهوری اسلامی هم که سال‌های طولانی است که تحت امر ولی فقیه همه جور حکم ناعادلانه و جنایتکارانه علیه آزادیخواهان و فعالین مدنی و سیاسی صادر می‌کند. و علناً صحنه مهندسی شده به صورت خیلی روشن به دنبال سیطره کامل علی خامنه‌ای بر سه قوه است. علی خامنه‌ای از هنگامی که رهبر حکومت شد تا امروز یکی یکی تمام قدرت و اختیارات رئیس جمهور را از وی گرفته است و تنها پوسته بسیار نازکی از قدرت قوه مجریه باقی مانده است. در واقع خامنه‌ای خیز برداشته تا خلافت اسلامی را در ایران برقرار کند. از نظر شما برآیند نیروهای سیاسی در درون و بیرون رژیم برای مواجه با چنین رویکرد خائنانه و توطئه‌آمیزی چگونه است؟ آیا این پروژه در ایران کنونی امکان اجرایی شدنش وجود دارد؟ با اجرایی شدن چنین پروژه‌ای فضای جامعه به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا هدف رهبر نظام علی خامنه‌ای حذف کامل جمهوریت از ساختار نظام است؟ ایا چنین رویکردی موجب تغییر در ساختار کنونی قدرت می شود؟ لطفا نظر خود را توضیح دهید.

پاسخ مهران مصطفوی: این پروژه جدید نیست. اکنون ۴۰ سال از نوشته‌ی ابوالحسن بنی‌صدر در ۲۵ خرداد سال ۱۳۶۰ به آقای خمینی می‌گذرد. بد نیست در اینجا جملهای از آن که در رابطه با نقش رهبر و مسئولان سه قوه‌ی مققنه و مجریه و قضائیه است را نقل کنم. بنی‌صدر ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ به خمینی نوشته بود: «آقای خمینی شما نمى‏خواهيد قانون اساسی اجرا گردد. در مسائل اساسى كشور طرز عمل شما چنان است كه کشور را با خطر نابودى مواجه كرده است. شما يک رئيس جمهورى ضعيف، يك دولت ناتوان، يک مجلس مطيع، يک دستگاه قضائى وسيله تهديد و نابودى مخالفان مى‏خواهيد.» این رابطه هنوز بر همان محور می‌چرخد و تغییر نکرده است؛ تنها آشکارتر شده است. با این‌حال این نظام نتوانسته است تبدیل به یک نظام توتالیتر شود. نه اینکه رهبر نظام نخواسته است، بلکه موفق نشده و از دید من با یک نظام با تمایل توتالیتر روبه‌رو هستیم. علت اینکه نتوانسته است اثر خود انقلاب در مردم ایران و مقاومت قوی جامعه و فرهنگ ایران است. ازاین‌رو امکان حذف کامل جمهوریت به این معنی که خلافت را رسمی کنند در ایران وجود ندارد. اما ممکن است که به عنوان مثال مقام رئیس جمهوری را حذف کنند و یا او را منتخب مجلس نمایند. خامنه‌ای مدت درازی است این پروژه را اعلام کرده است اما تاکنون موفق به اجرای آن نشده است. در آخر این نکته مهم است که در ۳۲ سالی که از تجربه‌ی رهبری خامنه‌ای می‌گذرد هرکس رئیس جمهور شود از هر جناحی که باشد بالاخره با رهبری اختلاف نظر پیدا می‌کند. حتی اگر کسی باشد که نظرش به نظر رهبر نزدیک‌تر باشد، حتی اگر رئیسی رئیس جمهور شود، با رهبر اختلاف پیدا خواهد کرد. چون ساخت قدرت و اختیاراتی که رهبر دارد خواه ناخواه در درازمدت رئیس جمهور را در برابر او قرار می‌دهد. نمی‌توان هم از «خدا» مشروعیت گرفت هم از مردم. این مشکل اساسی و ذاتی رژیم جمهوری اسلامی است. البته باید تکرار کرد که در این میان شخصیت رئیسی از همه ضعیف‌تر است و در صورت اختلاف با خامنه‌ای راه سکوت را پیشه خواهد کرد.

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

سوال فصلنامه ی مُروا - گفته می‌شود که آمدن رئیسی، تدارکات نظام برای حل بحران جانشینی خامنه‌ای است. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا نظام برای رهبر شدن روی رئیسی حساب کرده است؟ به ویژه اینکه او با سابقه‌ای که در کشتار زندانیان در سال 67 دارد نشستن بر صندلی ریاست جمهوری سیبل انتقادات مردم و فعالان سیاسی خواهد بود.

پاسخ مهران مصطفوی: مسلماً خامنه‌ای به فردی که از خود هیچ کفایتی ندارد را برای حفظ فرزندانش نیاز دارد. او هنوز به‌دنبال پروژه‌ی رهبری مجتبی خامنه‌ای است. اما ممکن است این کار در آغاز در کادر یک شورای رهبری صورت گیرد که نیار به رئیسی باشد. در هر حال او به حضور رئیسی نیاز دارد تا راه را برای جانشینی فرزندش آماده کند. از سوی دیگر پاسداران می‌دانند که رئیسی آلتی بیش در دست آن‌ها نیست. ازاین‌رو رئیسی نقطه‌ی مشترک در اتحاد بین خامنه‌ای و پاسداران قرار گرفت. رئیسی توان ایستادگی در مقابل خامنه‌ای و پاسداران را ندارد. چنانچه از او قوی‌تر روحانی و احمدی‌نژاد و خاتمی این کار را نکردند.

سوال فصلنامه ی مُروا - حضور اصلاح‌طلبان حکومتی در قدرت ولو به صورت محدود، یک امکان سیاسی برای جمهوری اسلامی فراهم می‌کرد تا تمایلات خود را با پوسته‌ای از «تعامل با مردم» پیش ببرد. با حذف اصلاح‌طلبان حکومت این خلاء را چگونه پر خواهد کرد؟

پاسخ مهران مصطفوی: همانطور که در بالا توضیح دادم حکومت اطلاح‌طلبان را حذف کامل نخواهد کرد و از ضعف‌های آن‌ها برای پوسته‌ی تعامل با مردم هنوز استفاده می‌کند. هر چند این پوسته بس بسیار نازک‌تر شده است.

سوال فصلنامه ی مُروا - اصلاح‌طلبان حکومتی(طیف های مختلف آن) و نیروهای پیرامون آنان در پسا انتخابات چه خواهند کرد؟ حالا که نه اعتباری در پایین برای فشار دارند و نه جایگاهی در بالا برای چانه‌زنی.

پاسخ مهران مصطفوی: بخش مهمی از اصلاح‌طلبان از تغییر می‌ترسند. بسیاری از آنان می‌دانند که ممکن است در صورت تغییر رژیم تمامی امتیازاتی که کسب کرده‌اند را از دست بدهند. تنها اقلیتی از آن‌ها می‌توانند در کنار مردم قرار گیرند و به کمک مخالفان نظام بیایند؛ کسانی که از امتیارات ویژه استفاده نکرده‌اند. دسته‌ی اول باز هم در انتظار انتخابات دیگری خواهند ماند تا بتوانند نقش‌آفرینی کنند. به عنوان مثال عباس عبدی در داخل و ابراهیم نبوی در خارج مشخصه گروه اول هستند و هر دو علیه تحریم انتخابات موضع گرفته‌اند. حتی زمانی که مجمع روحانیون مبارز ـ همراه با خاتمی ـ مدعی می‌شود از نامزدی دفاع نمی‌کند و انتخابات مهندسی شده است باز هم قدم در راه تحریم بر نمی‌دارد. این نوع اصلاح‌طلبان نمی توانند از جمهوری اسلامی دل بکنند زیرا آینده‌ای برای خود بدون این رژیم تصور نمی‌کنند و در مواردی خود در فساد و نقض حقوق بشر شریک بوده یا هستند.

سوال فصلنامه ی مُروا - بدنه حاکمیت از نارضایتی‌ها در جامعه و در میان اقشار وسیع مردم اطلاع دارد و مشارکت پایین مردم را نیز پیش‌بینی کرده است. حتی سخنگوی شورای نگهبان می‌گوید: «مشارکت پایین، مشکلی حقوقی برای انتخابات ایجاد نخواهد کرد». برخی خودی‌های حکومت هم می‌گویند بهتر است خامنه‌ای با یک حکم حکومتی رئیسی را رئیس‌جمهور کند. این رویکردها نشان می‌دهد که حاکمیت تمایل چندانی به فعالیت همه جانبه برای جلب و جذب رای‌دهندگان در «انتخابات» پیش رو ندارد. لیست رد صلاحیت‌شدگان و تایید شده‌ها به روشنی این واقعیت را نشان می‌دهد. در واقع می‌توان گفت فاصله سیاسی ایجاد شده میان حکومت و مردم بسیار عمیق‌تر از آن است که بتوان آنرا ندید. علی خامنه‌ای و عواملش به دنبال برگزاری آرام انتخابات و انتقال قدرت مسالمت‌آمیز به «دولت حزب‌الهی» ایده‌آل خود هستند. آیا چنین سناریویی به راحتی و بدون اعتراض انجام خواهد گرفت؟ تحلیل شما در این عرصه چیست؟ پیشنهادات شما به اپوزیسیون دموکرات و جمهوری‌خواه برای مقابله با این ترفند که در حال اجرایی کردنش هستند چیست؟

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

پاسخ مهران مصطفوی: به‌عنوان یک رهرو خط استقلال و آزادی، نظر ما طی چهار دهه‌ی گذشته، اعتبار و مشروعیت نداشتن رژیم ولایت مطلقه، و مشروعیت نداشتن «انتخابات» و در نتیجه تحریم «رای‌گیری» بوده است. خوشحالم که بسیاری از مردم، در جامعه‌ی مدنی، و به دنبال آن‌ها و به تبعیت از افکار عمومی که در این چهار دهه متحول شده، بسیاری در جامعه سیاسی هم به این نظر رسیده‌اند که برای گذار خشونت‌زدا از استبداد و ولایت مطلقه، و رسیدن به مردم‌سالاری، باید به قدرت‌ها پشت کرد، و باید به مردم روی‌کرد داشت. بهترین نوع عملکرد در روز این «انتخابات» تحریم فعال با کاملاً خلوت گذاشتن شهرهاست. پیشنهاد من این است که مردم حتی برای مایحتاج زندگی از خانه بیرون نروند. باید شهرها سوت و کور باشد. نباید اجازه داد که رژیم موفق شود تبلیغ شرکت مردم در انتخابات را بکند. اگر در این موضوع اجماعی در بین مردم حاصل شود پیروزی بزرگی به دست خواهد آمد. فردای انتخابات روز امید و افق روشن خواهد شد. مردم به نیروی خود باور خواهند کرد و رژیم بیش از پیش منزوی خواهد شد. هرگونه رای دادن مانند رای دادن به یک کاندیدای منزوی یا رای سفید دادن یا بد و بیراه نوشتن روی برگه‌ی رای به نفع رژیم تمام خواهد شد. باید به جد خیابان‌ها و شهرها را در روز انتخابات رژیم کاملا خلوت گذاشت.
سوال فصلنامه ی مُروا - همه کارشناسان علاوه بر نبود آزادی‌ها و مشکلات سیاسی خارجی و داخلی، مهمترین مشکلات مسائل کشور را بیکاری، رکود، تعطیلی واحدهای تولیدی، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی و... می‌دانند. آیا کاندیداهای باقی مانده از فیلتر شورای نگهبان توانایی یافتن راه حل‌های مناسب برای غلبه بر مشکلات فوق را دارند؟ آیا نتیجه انتخابات ایران می‌تواند روابط ایران و غرب را بهبود بخشد؟ با انتصاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور، مردم کشورمان با چه سرنوشتی روبرو خواهند شد؟

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

پاسخ مهران مصطفوی : برای راه حل در مواردی که شمرده‌اید دو نیاز جدی و حداقلی وجود دارد: مسولان با علم و اخلاق و حاکمیت و نظارت مردم. در این نظام این دو کاملا غایب هستند. در این نظام مردم ایران مهجور، رعیت و یا عبد نامیده می‌شوند و حق هیچ نظارتی هم ندارند. منصوبان خامنه‌ای چون محسن اراکی (عضو مجلس خبرگان) به‌صراحت اعلام کرده‌‌اند که وظیفه‌ی مردم در انتخابات‌ «فرمانبری از ولی ‌فقیه» است. یکی دیگر از مصیبت‌های بزرگ در این نظام بی‌کفایتی مسئولان است. در مواردی حتی شاید فساد هم در کار نباشد اما بی‌کفایتی فاجعه آفریده است. افراد باکفایت نمی‌توانند در این نظام کار کنند و یا برنامه‌ی جدی در زمینه‌ی اقتصاد و فرهنگ و اجتماع داشته باشند. علت اساسی این امر هم این است که فکر این نظام پوسیده است. بر علم و دانش استوار نیست و حاصل توهمات بی‌شمار است. جالب این است که خامنه‌ای می‌گوید «من شنیدم گفته شده که نامزدها در مناظرات و در گفتگوها نظر خودشان را در باب فضای مجازی بگویند یا در باب سیاست خارجی بگویند. نه آقا، مسئله‌ی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست. مسئله‌ی اصلی مردم چیزهای دیگر است. مسئله‌ی اصلی مردم بیکاری جوان‌هاست. مسئله‌ی اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است. مسئله‌ی اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را می‌شکند. مسئله‌ی اصلی مردم سیاست‌های غلطی است که فلان جوان مبتکر را که می‌تواند کار انجام بدهد مأیوس می‌کند.». اما او خوب می‌داند که اصلاح اقتصادی بدون اصلاح سیاسی و فرهنگی امکان ندارد. اما از این گفته‌ها منظورش این است که نامزدها درباره‌ی سیاست داخلی و خارجی صحبتی نکنند و تنها درباره‌ی اقتصاد نظر دهند. یعنی امری ناممکن! ایران و مردم ایران را بابت یک سیاست ابلهانه و خائنانه در سیاست هسته‌ای به گروگان گرفته‌اند و صدها میلیارد دلار هزینه‌ی این سیاست‌ها بوده و حالا ولی امر می‌گوید مسئله ما سیاست خارجی و رابطه با این کشور و آن کشور نیست!! این میزان وقاحت تنها در رژیم ولایت فقیه ممکن است.

رابطه با غرب در فردای «انتخابات» هم ممکن است بالا و پایین داشته باشد. اما ساختار این نظام که نیاز به بحران‌سازی و دشمن‌تراشی دارد اجازه‌ی برقراری رابطه‌ی سالم با غرب را نمی‌دهد. از زمان گروگان‌گیری سفارت آمریکا تاکنون ما رابطه‌ی سالم با غرب نداشته‌ایم. حتی اگر در ماه‌های آینده توافقی بر سر برجام صورت پذیرد باز هم دچار بحران‌های دیگری خواهیم شد. ساختار حقوقی و حقیقی باید تغییر کند تا امکان پیدا کردن راه حل‌های مناسب برای مشکلات عدیده‌ی جامعه ایرانی پیدا شود. اگر رئیسی رئیس جمهوز شود تغییر چندانی در وضعیت کشور پدید نخواهد آمد، زیرا در ایران رئیس جمهوری یک تدارکچی بیش نیست.
سوال فصلنامه ی مُروا - برخی بر این ارزیابی هستند که ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که «مسئله جانشینی رهبر نظام» بیش از هر زمانی پر اهمیت شده است و به همین خاطر است که سیاست حذف و رد کاندیدای های خودی نظام به شکل کودتاگرانه انجام می‌گیرد. روشن است در این بین هر چقدر حکومت بسته‌تر عمل کند موجب افزایش خشونت بیشتر در جامعه خواهد شد. آیا با رد صلاحیت کاندیداها، ما با خشونت‌های سخت‌تر و جدی‌تری در پسا انتخابات مواجه خواهیم شد؟ شما در این عرصه چه نظری دارید؟

دینامیک حذف در جمهوری اسلامی ادامه دارد

پاسخ مهران مصطفوی: میزان اعمال خشونت رژیم بستگی به میزان مقاومت مردم دارد. هر قدر مردم کمتر در صحنه حضور داشته باشند میزان اعمال خشونت بیشتر خواهد بود. ازاین‌رو نیروهای دمکرات باید بیش از پیش به مردم رجوع کنند. یک بار برای همیشه باید از اصلاح رژیم از یک‌سو و کمک گرفتن از دولت‌های خارجی از سوی دیگر دست شست. هر چه بیشتر به جامعه‌ی ملی هشدار داد و راه را برای یک جنبش همگانی هموار کرد. در این صورت اگر حکومت قصد تشدید خشونت را هم داشته باشد این امکان را نمی‌یابد تا ضربه‌های سخت به جامعه وارد کند. هر میزان اتفاق در جامعه بیشتر شود امکان کاربرد خشونت از سوی حاکمان فاسد و خون‌ریز کمتر می‌شود. ازاین‌رو باید دعوت به مقاومت کرد، دعوت به ایستادگی کرد و این دعوت مسلماً باید به معنای از کار انداختن دستگاه خشونت نظام از طریق خشونت‌زدائی باشد تا بالاخره روزی فرا رسد که خشونت در مام وطن جایی نداشته باشد.

منبع:
از فصلنامه‌ی مُروا شماره هشتم، بهار ۱۴۰۰

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید